توالی نسلی در سیاست
حضور نیروی انسانی لایق، برای هر کشوری حیاتیترین شأن است، و برای میدان سیاست بسیار بسیار حیاتیتر. در یک مقطع حساس، یک سیاستمدار توانمند و در عین حال، پایبند به اخلاق و ملت، میتواند چندین نسل از مردم را نجات دهد. بنا بر این، وقتی نیروهای سیاسی جوان، از سیاست طرد میشوند، این طرد میتواند از هر ضایعه دیگری پر هزینهتر و مخربتر محسوب شود. اگر سیاستمداران کهنسال، مسیر را برای ورود و حضور نیروهای جوان نگشایند، موعدی فرا میرسد که کشور به یک اقدام راهگشا نیاز دارد، و هیچ «قدمی» برای این «اقدام» برداشته نمیشود، چرا که استعداد خاصی...
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
طی دهههای اخیر، همواره، در جریان فعالیتهای سیاسی دانشآموزی یا دانشجویی یا مطبوعاتی یا حیطههایی از این دست، نیروهای سیاسی جوان و فعالی ظهور کردهاند که در ادامه، از فعالیت کنار کشیدند؛ یا تنها به مطالعه روزنامهها و پیگیری روندهای سیاسی همت گماشتند؛ و گاه هم کلاً کنج عافیت را بر معرکه سیاست ترجیح دادند. در این مورد، سیاستمداران پیشکسوت، کمی تا قسمتی مقصرند.
حضور نیروی انسانی لایق، برای هر کشوری حیاتیترین شأن است، و برای میدان سیاست بسیار بسیار حیاتیتر. در یک مقطع حساس، یک سیاستمدار توانمند و در عین حال، پایبند به اخلاق و ملت، میتواند چندین نسل از مردم را نجات دهد. بنا بر این، وقتی نیروهای سیاسی جوان، از سیاست طرد میشوند، این طرد میتواند از هر ضایعه دیگری پر هزینهتر و مخربتر محسوب شود. اگر سیاستمداران کهنسال، مسیر را برای ورود و حضور نیروهای جوان نگشایند، موعدی فرا میرسد که کشور به یک اقدام راهگشا نیاز دارد، و هیچ «قدمی» برای این «اقدام» برداشته نمیشود، چرا که استعداد خاصی که بتواند در آن شرایط ویژه، به جمعبندی و عمل بموقع و صحیح برسد، قبلاً از صفحه سیاست حذف شده است. پس، توالی نسلی در سیاست اهمیت طراز اول دارد؛ چرا توالی نسلی در سیاست به خطر میافتد؟
۱. یک دلیل این است که سیاستمداران کهنسال که اسباب و ادوات سیاسی را به دست دارند، در عمل، به افکار فعالان سیاسی جوان اهمیت نمیدهند. مهمترین و اصلیترین دلیلی که نیروهای جوان، میدان سیاست را ترک میکنند، نداشتن ارتباط صحیح و ساختاری و تعریفشده با سیاستمداران حرفهای است. در متن تشکلهای سیاسی حرفهای، سیاستمداران پیشکسوت، باید ارتباط صحیح و مناسبی با فعالان جوان برقرار کنند؛ باید در شرایط دشوار و بحرانی با آنها همدلی نمایند و انگیزههایی به ایشان برای ادامه راه ببخشند. باید شرایط تاریخی را برای آنها تشریح کنند و با ترسیم سیر وقایع، چشمانداز مشخصی از مسیر آینده برای آنان بگشایند. گاهی باید فعالان سیاسی جوان را به چالش بکشند، و با طرح سؤالات مهم و راهگشا، دید آنها را اصلاح کنند. و بالاخره این که باید، در شادیهای آنها نیز شریک شوند، و به این ترتیب، اهمیت آرمانها را گوشزد نمایند. نباید قدرت ستایش و قدردانی از نیروهای جوان را که ذاتاً دارای انگیزه بالایی هستند، دست کم گرفت. همه جوانان، بویژه، آنان که در جهت دستیابی به موفقیتها، سخت تلاش میکنند، تجلیل و تقدیر را دوست دارند. سیاستمداران حرفهای باید با برقراری ارتباط با فعالان سیاسی جوان، عوامل آرمانی را در آنان شناسایی کنند و ضمن ارزیابی فعالیتها بر مبنای آرمانها، مسیر خیر را زنده نگه دارند.
۲- نکته دوم این است که سیاستمداران حرفهای، گاه به تعهدات حرفهای و حتی حقوقی و قانونی خود در قبال جوانان پایبند نیستند، و ریشه این دشواری بر میگردد به این که موانعی برای درک متقابل پیش میآید. در واقع، سیاستمداران کهنسال، دقیقاً توضیح نمیدهند که چرا با فلان سیاستمدار نسل دومی که شمار زیادی از امیدهای جوان انقلابی به او متصل بود و هست، مشکل دارند. پایبندی یا عدم پایبندی سیاستمداران نسبت به آرمانها و تعهداتی که در قبال نیروهای جوان دارند، موجب خرسندی یا دلسردی آنها از میدان سیاست میشود. زمانی که سیاستمداران به آرمانها پایبند باشند از نظر نیروهای جوان قابل احتراماند، زیرا، ثابت کردهاند انسانهایی «شریف» و «قابل اعتماد» هستند؛ دو ویژگی بسیار مهمی که سیاستمداران موفق دارا هستند. اما، اگر پیشکسوتها در «سیاسیکاری» و «مصلحت» غوطه بخورند، و نسبت به تعهدات خود پایبندی نشان ندهند، جوانان، از ایشان، به عنوان آتشفشانهایی که شخصیت نادرست، نامهربان و نامحترمی دارند، یاد میکنند.
۳- نکته سوم آن که گاه، سیاستمداران پیشکسوت، میدان را برای افراد نامناسب و بیارتباط به آرمانها باز میکنند، و بر عکس، فعالان سیاسی جوانی که به آرمانها و اقدام متعهد سیاسی پایبند هستند را طرد مینمایند. نیروهای جوان و سختکوش، خواهان همکاری و همفکری با سیاستمداران حرفهای هستند، اما، زمانی که حرفهایها در پیوستار تعهد/تخصص به سمت تخصصهای صرف میل میکنند و به جذب افراد مناسب تمایلی نشان نمیدهند، و حتی بدتر، آقازادهها یا کسانی که ارتباطی از سنخ دیگری با آنها دارند را در مناصب میگمارند، موجب بیانگیزگی فعالان متعهد و آرمانخواه در کشور میشوند. در حالی که نیروهای جوان و کوشا، برای تحقق آرمانها، سخت تلاش میکنند، این موقعیت در اختیار افراد نالایق قرار میگیرد و این توهین بزرگی به شمار میرود و جای تعجب نیست که نیروهای جوان لایق، میدان سیاست را ترک کنند.
۴- چهارمین نکته این است که سیاستمداران حرفهای به فعالان سیاسی جوان، اجازه دنبال کردن آرمانها را نمیدهند و دستور آرامش صادر میکنند. جوانان، با استعداد، و آرمانخواه هستند و اگر فرصتهایی برایشان فراهم شود تا بتوانند آرمانهای خود را دنبال کنند، موجب پیشرفت، بهرهوری و انگیزش آنان و کشور میشود، اما، بسیاری از سیاستمداران حرفهای، خواهان فعالیت فعالان در میدان بستهی شدیداً کنترل شده هستند؛ در حقیقت، چنین سیاستمدارانی از به خطر افتادن «مصلحت»ها، در صورتی که به نیروهای جوان اجازه آرمانجویی داده شود، واهمه دارند. نکته این است که وقتی حرفهایهای امروز، سه، چهار یا پنج دهه پیش، خودشان فعالیت سیاسی را آغاز کردند، شعار «حقیقت نباید قربانی مصلحت شود»، فضای سیاسی را پر کرده بود. ولی امروز، «مصلحت»، همه چیز را به طرز درکناپذیری پیچیده کرده است، و نمیتوان انتظار داشت که جوانان آرمانخواه زیر بار درکناپذیری آن بروند.
۵- نهایتاً این که سیاستمداران در نظامسازی برای تربیت مهارتهای فعالان سیاسی جوان ضعف داشتهاند. زمانی که از سیاستمداران درباره دلیل بیتوجهی به نیروهای جوان سؤال میشود، سعی میکنند خودشان را با عباراتی نظیر «اعتماد ایجاد نشد» تبرئه کنند، که اصلاً منطقی به نظر نمیرسد. سیاستمداران موفق، مدام، و ضمن آن که همواره با سایر نیروها ارتباط دارند و به اقداماتشان توجه میکنند، پیوسته در حال کنترل بازخوردها هم هستند. در واقع، آنها، اگر با ساختارسازی درست، با جوانان کار کرده بودند، و با آنها از طریق بازخوردها هماهنگ شده بودند، باید میتوانستند، خطاهای احتمالی را نیز تصحیح کنند. به عنوان سیاستمدار پیشکسوت، این وظیفه آنهاست تا زمینههایی را برای فعالان سیاسی جوان با استعداد فراهم کنند تا بتوانند مجموعه مهارتهای خود را توسعه دهند و نهایتاً جایگزین شوند و توالی نسلی در سیاست را فراهم آورند. با استعدادترین نیروهای جوان، حتی، بیشتر از جوانان کمتر مستعد، خواهان دانستن نظرات و بازخورد دیگران و خصوصاً بزرگترها درباره کارهایشان هستند، و این، وظیفه به عهده سیاستمداران پیشکسوت است، و اگر در انجام این کار کوتاهی ورزند، بهترین نیروهای جوان هم احساس غرور، یا بطالت و افسردگی خواهند کرد.
منبع:صبح نو
::::