۱۷:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۸ محمد باقر عباسی سملی :

دولت روحانی یا کورسوی امید در انتهای یأس

نگاه اقتصادی دولت روحانی متاسفانه آنگونه که انتظار می رود عنایتی به قشر مستضعف جامعه که از بد حادثه اکثریت ملت ایران را به خود اختصاص داده، ندارد. حد اقل انتظاری که از دولت روحانی می رفت و می رود این بوده و هست که خط فقری را که در دولت احمدی نژاد متاسفانه به سرعت رشد نمود و کاخ آمال و آرزوی تشکیل قشر متوسط مولد در جامعه بویژه در اقتصاد ملی را فرو ریخت، مورد توجه جدی قرار دهد و در صدد درمان این بیماری مزمن برآید. که تا امروز آنگونه که باید شاهد آن نبوده ایم. بهترین...

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-محمدباقر عباسی سملی:

بحمدالله نسل دل سوزان نظام و پیشگامان انقلاب اکثرا هنوز در قید حیاتند و به خاطر دارند، روزهای نخست پیروزی انقلاب و تنهایی ملت از بند رسته ی ایران را، و روزهای سختی را که از در و دیوار این مرزو بوم تیر و ترکش تفرقه می بارید. همچنین دوست و دشمن امروزه معترفند که تنها کاریزما و درایت امام راحل(ره) و حمایت ملت بود که کشتی طوفان زده ی صدر انقلاب را به ساحل نجات رهنمون ساخت. اما پرسش اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا همین نسل اول انقلاب که تحت رهبری امام راحل (ره) بیشترین از خودگذشتگی و تلاش در راستای تثبیت انقلاب و نظام را داشته، در ادامه مسیر نیز کارنامه ی قابل قبولی از خود به جای گذاشته است.؟ پاسخ به این پرسش نیاز به حل معادلات پیچیده ی ریاضی ندارد. تنها کافیست نظری به آمارهای رسمی منتشره از سوی مسئولان دستگاه های مختلف نظام که معمولا هم خیلی محافظه کارانه تنظیم می شوند بیفکنیم تا به راحتی به پاسخ پرسش پیش گفته دست یابیم. آمارهای میلیونی حاشیه نشینی، آمارهای میلیونی جوانان دم بخت، آمارهای ارقام نجومی فساد و اختلاس، آمار سن و میزان اعتیاد در جامعه، آمارهای تکان دهنده ی طلاق، آمارهای مصرف مشروبات الکلی، آمارهای پرونده های در صف انتظار رسیدگی در دستگاه قضایی، آمار بیکاری، آمار فحشا و منکرات اخلاقی، آمار حقوق های نامتعارف، آمار رد صلاحیت ها در انتخابات های مختلف، آمارهای شکاف و فاصله طبقاتی، آمارهای بحران آب و معضلات زیست محیطی، آمار رسانه های توقیف و یا لغو مجوز شده، آمارهای فرسایش خاک، آمارهای قاچاق و اسکله های غیرمجاز، آمار بیماریهای صعب العلاج مثل سرطان و …، آمار سازی های کاذب جهت ارائه به مسئولان بالای نظام که باید بر اساس آنها برنامه ریزی های کلان کشور صورت گیرد. آمارهای پدیده ی شگفت انگیز رحم های اجاره ای و فروش نوزاد، آمار فروش کلیه، آمارهای خودکشی و خودسوزی، پدیده ی فرو نشست زمین در مناطق مختلف کشور، آمارهای آلودگی هوا – آب و خاک، آمارهای شیوع پدیده دامن گیر و شوم رشوه در دستگاه ها و ارگان های مختلف نظام و ده ها آمار منتشر شده و منتشر نشده ی دیگر، همه حکایت از مردودی ادامه دهندگان راه انقلاب طی چند دهه ی گذشته دارد. هر چند فهرست بلند بالای آمارهای سیاه قبل الذکر در مقابل خدمات خارج از شمار انقلاب ناچیز است، اما گاهی اوقات حتی وجود یک سیب گندیده در یک سبد سیب قادر است تا کل سبد را از حیز انتفاع ساقط سازد، تا چه رسد به این فهرست بلند بالا!!!، اما دومین پرسشی که در پس پاسخ به سوال اول ظاهر می شود، چرایی این رفوزه شدن است. براستی چرا کسانی که روزی گرد شمع وجود امام راحل(ره) پروانه وار می چرخیدند و هر بلایی را در راستای اعتلای انقلاب و آرمانهای ملت بجان می خریدند در ادامه ی مسیر دچار سستی و غفلت شده ره به بیراهه پیمودند و چنین سرنوشتی را برای انقلاب و ملت رقم زدند.؟ به گونه ای که می توان گفت:

«به یزدان اگر ما خرد داشتیم / چنین سرنوشتی نمی داشتیم »

پاسخ این پرسش نیز به وضوح در آموزه های دینی مشهود است. آنجا که امام صادق(ع) می فرماید : »حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة« [۱] و یا امام علی (ع) می فرماید «ایها الناس ایاکم و حب الدنیا فانها راءس کل خطیئه و باب کل سیئه و قران کل فتنه و داعی کل رزیه»[۲] ، بله ترجیح منافع مادی شخصی و بعضا باندی بجای منافع ملی بحدی می تواند مهلک باشد که نبرد احد به فرماندهی شخص رسول خدا (ص) را نیز به شکست بکشاند. و شیرینی نبرد بدر را به کام مسلمین تلخ سازد، که از دست دادن حضرت حمزه سید الشهدا به عنوان یکی از ستون های حمایتی دین نوپای اسلام کمترین تبعات آن به شمار می آید. و سومین پرسش مطرح این است که آیا ما محکوم به تداوم این ره به بیراهه ایم یا امکان اصلاح امور و باز گرداندن قطار انقلاب به ریل راستی و درستی وجود دارد.؟ جهت جستجوی پاسخ به این سوال نیز باز سراغ آموزه های دینی می رویم. رسول خدا (ص) می فرماید: «صِنفانِ مِن اُمَّتی اِن صَلَحا صَلَحَت اُمَّتی وَ اِذا فَسَدا فَسَدَت اُمَّتی. قیل: یا رَسول‌الله وَ مَن هُما؟ قال: اَلفُقَهاءِ وَ الاُمَراء».[۳] و امام علی (ع) می فرماید: «اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛ »[۴] مطابق این فرمایشات پیامبر(ص) و امام علی(ع) هم ریشه این انحرافات و هم راه درمان آن در مقابل ما نمایان است. تنها اندکی همت می خواهد و قدری از خود گذشتگی، پیامبر اکرم(ص) هم عامل اصلاح و هم افساد جامعه و امت را دو گروه قلمداد فرموده، یکی فقها و دیگری حاکمان، که امروز در ایران اسلامی فقها حاکمند یعنی دو عاملی که می توانند سعادت یا شقاوت جامعه را رقم بزنند درایران امروز در قالب پیکر واحد عمل می کنند. همچنین مولا علی (ع) شباهت رفتاری مردمان به حاکمانشان را بیش از پدرانشان می داند. یعنی فهرست بلند بالای ناهنجاریهای اجتماعی پیش گفته در واقع چیزی جز پژواک عملکرد حاکمان در جامعه نمی تواند باشد. تشکیل دولت های نهم و دهم و حمایت بخشی از علما از احمدی نژاد، شوربختانه قبح بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی را شکسته است. راه درمان دشوار است اما محال نیست. تشکیل دولت یازدهم را می توان کورسوی امید در انتهای یاس پس از احمدی نژاد دانست. امروز همانگونه که همگان شاهدیم این کورسوی امید در معرض طوفانهای سهمگین داخلی، منطقه ای و بین المللی قرار دارد. اما آنچه باعث نگرانی جدیست و بر این وخامت اوضاع می افزاید، جای خالی گفتمان فقروغنا دردولت روحانیست. نگاه اقتصادی دولت روحانی متاسفانه آنگونه که انتظار می رود عنایتی به قشر مستضعف جامعه که از بد حادثه اکثریت ملت ایران را به خود اختصاص داده، ندارد. حد اقل انتظاری که از دولت روحانی می رفت و می رود این بوده و هست که خط فقری را که در دولت احمدی نژاد متاسفانه به سرعت رشد نمود و کاخ آمال و آرزوی تشکیل قشر متوسط مولد در جامعه بویژه در اقتصاد ملی را فرو ریخت، مورد توجه جدی قرار دهد و در صدد درمان این بیماری مزمن برآید. که تا امروز آنگونه که باید شاهد آن نبوده ایم. بهترین نگاه به دولت روحانی این است که این دولت را شاگرد ممتاز دولت سازندگی بدانیم. در دولت سازندگی نیز گفتمان فقروغنا به شدت کم رنگ شد، بحدی که در اواخر دولت دوم سازندگی شاهد شورش های کور محرومان در مناطق مختلف کشور بودیم. این نقیصه در دولت اصلاحات هم وجود داشت. و من همواره به آن معترض بودم، اما فضای سیاسی آن دوران بگونه ای نبود که صدای امثال این کمترین بجایی برسید. اصولا من با جایگزینی واژه اصلاحات بجای خط امام هم مخالف بودم و هستم، زیرا در گفتمام امام راحل هیچ کاستی درعرصه های مختلف وجود نداشت و ندارد که واژه اصلاحات بتوانست و بتواند برطرف کننده ی آن کاستی ها باشد. حتی امروز هم قابل اثبات است که گفتمان امام (ره) به مراتب غنی تر از گفتمان اصلاحات است. امروز بر کسی پوشیده نیست که این نقل مکان بدون مطالعه از دژ مستحکم خط امام به خاکریز کوتاه اصلاحات، جریان فکری ما را به شدت آسیب پذیر کرد. بگذریم ، دولت روحانی موفقیت های چشم گیری در عرصه اقتصاد و سیاست خارجی دارد که قابل ستایش است. اما تکلیف خود را با فهرست بلند بالای آمارهای سیاهی که در صدر مطلب آمد روشن نکرده است. در صورتی که بی توجهی و یا حتی کم توجهی بیشتر به این فهرست سیاه می تواند کیان کشور و نظام را با مخاطرات جدی مواجه سازد. باید توجه داشته باشیم که وقتی از گفتمان فقروغنا سخن به میان می آید نباید به مخالفت با سرمایه های مولد و کارآفرین تعبیر شود. بحث جدال فقروغنی روی دیگر همان سکه عدالت اجتماعی است. بحث جدال فقروغنی بحث مخالفت با اقتصاد دلال پیشگی رانتی غیر مولد و فساد انگیز است. بحث ثروت های باد آورده است، بحث جنگ فقروغنی همان اندیشه عقلایی عدم تکیه تام و تمام به اقتصاد تجاری مصرفی و زدن دست رد به سینه تولید است. که اگر با قدرت هم هم دست و هم داستان شود خروجی آن همین فهرست سیاه متعفن بالا خواهد شد. کافیست برای نمونه نگاهی به آمار طلاق در پایتخت ام القرای اسلامی بیندازیم تا بحث شفاف تر شود. مطابق آمارهای رسمی آمار طلاق در تهران بین ۴۰ تا ۵۰ درصد است. یعنی بطور متوسط از هر دو ازدواج یکی منجر به طلاق می شود. یعنی شیرازه ی بنیاد خانواده به عنوان اولین و اصلی ترین هسته اجتماع بشری در پایتخت ما بکلی از هم پاشیده است. آنوقت عده ای در فراسوی مرزها به دنبال تبیین عمق استراتژیک نظام اسلامی پرسه می زنند. یا به بحران آب نظری بیفکنیم، چندی پیش وزیر محترم نیرو در یک برنام تلویزیونی در پاسخ به مخالفین سد سازی و طرفداران محیط زیست اظهار داشت «اولا مخالفان سد سازی طرفدار محیط زیست نیستند و فقط ادعا می کنند.( نقل به مضمون) ثانیا من از آنها می پرسم اگر سد نسازیم چگونه باید نیاز آبی جمعیت ۱۶ میلیونی تهران را تامین کنیم.؟» نگارنده به عنوان یک نیروی رده پایین از وزارت نیرو، و در مقام کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست گرایش آب و فاضلاب از وزیر محترم وزارت متبوع خود می پرسم که چرا اینهمه سد احداث کردید و آب فراهم نمودید تا هم جمعیت پایتخت به حد انفجار برسد و هم محیط زیست ویران شود.؟ هرچند مخاطب این پرسش اساسی تمامی وزرای محترم نیرو از دولت اول سازندگی تا امروز است. و ما همچنان شاهد اصرار بر پیمودن مسیر اشتباه سه دهه گذشته هستیم. براستی چرا پس ازهر مرحله تجدید نظر در طرح های جامع شهری، با باز کردن چندین دکمه ای کمربند شهرها باعث فربه شدن روز افزون و رشد پینوکیویی شهرها می شویم.؟ آیا منشاء این فربهی بی رویه شهرها، نحیف و متروک شدن روستاهای ما نیست.؟ باید خدمت وزیر محترم نیرو عرض کرد که بجای متهم سازی متخصصان محیط زیست، کسانی را متهم کنید که با ندانم کاری و عملکردهای احساسی و غیرعلمی طی چهار دهه ی اخیر جای جمعیت روستا و شهر را در کشور عوض کرده اند. تا اول انقلاب ۷۰ درصد جمعیت کشور روستا نشین بودند و یک قطره آب از دولت نمی گرفتند و با ذخیره آب باران زندگی می کردند. در صورتی که امروز۷۰ درصد جمعیت کشور شهر نشین شده و همان ۳۰ درصد باقی مانده در روستا هم محتاج آب اهدایی دولتند و یک قطره آب باران ذخیره نمی کنند. دولت روحانی نباید با تکرار اشتباه دولت های سازندگی و اصلاحات با غفلت از قشر محروم جامعه باعث هدایت رای آنها به سمت سبد فرصت طلبانی همچون احمدی نژاد در آینده شود. چرا که ملت ما تحمل تکرار کابوس هشت ساله ماضی را ندارد. آنچه در پیش آمد قطعا نافی خدمات بی شمار دولت های سازندگی و اصلاحات نیست. بلکه تنها یادآوری برخی غفلت های نا خواسته در  این دولت ها بود که امید می رود در دولت روحانی جبران شود. اما ورای این مباحث خرد و بعضا تخصصی، آنچه عمیقا نگارنده و هر دلسوزی را امروزه نگران می کند، نادیده گرفتن فضای جهانی و منطقه ای و دل بستن به عدم توفیق دولت روحانیست. ما امروز شاهد جبهه ای در مقابل دولت هستیم که در یک سوی آن نتانیاهو و ملک سلمان سعودی و در سوی دیگر آن صدا و سیما و بخشی از تریبون ها و رسانه هایی قرار دارند که از بیت المال ارتزاق می کنند. حقیرعاقبت این جدال حماقت بار، ویرانگر و مأیوس کننده را چیزی جز تزریق شوکران یأس در شریان های حیاتی امید ملت به فردای بهتر نمی دانم. و بدا بحال قومی که سایه سیاه یأس بر سرزمین آنان مستولی شود. بنده در این نوشتار به دنبال تبرئه ی دولت از خطا و اشتباه نیستم. حتی بر این نکته واقفم که بخشی از دولت دکتر روحانی و تیم همراه وی به دلیل بدست آوردن ارزان موقعیت کنونی، با خود غنی پنداری و عقل کل منشی حتی به نظرات اصلاح طلبان دلسوز به عنوان شرکای دیروزشان هم عنایتی ندارند. و صادقانه بر این باورم که اصلاح طلبان همچنان باید سنگینی بار حمایت از دولت را بر دوش بکشند و کاستی ها را خود به نقد بکشند تا فرصت برای بدخواهان ملت فراهم نشود. زیرا شرایط کشور خاص تر از آن است که فرصت چنین گلایه ها و بدتر از آن گشودن گارد بر کارشکنی و چوب لای چرخ دولت گذاشتن ها وجود داشته باشد. حتی شرایط امروز با یک هفته قبل هم متفاوت است. اگر تا دیروز جهان اسلام جولانگاه یک خرس قطبی خون آشام مثل پوتین روسی و گروه های تکفیری سعودی ساخته بود، امروز با پیروزی هیولای ترامپ آمریکایی ضلع سوم مثلث وحشت کامل شده است. هرچند بقول مقام معظم رهبری عملکرد دولت اوباما مانند دست چدنی با روپوش مخملی بود، اما هرگز قابل مقایسه با این غول شاخدار ترامپ نبود. حال آیا راز بقا دینی و سرزمینی ما در این مثلث وحشت جز حفظ وحدت و انسجام داخلی است.؟ و راز آفرینش این وحدت آیا جز رعایت حقوق ملت در قالب اجرای بدون تنازل قانون اساسی می تواند باشد.؟ پس بر بزرگان نظام فرض است که یکبار دیگر با اجرای بدون تنازل قانون اساسی متواضعانه به سراغ ملت رفته و از تفرقه پرهیز نمایند، اگر خواهان بقای نام ایران بر نقشه جغرافیای جهانیم.

۱- خصال صدوق، ص ۲۰

۲- تحف العقول، ص ۲۱۵

۳- یادداشت‏های استاد مطهری، ج ‏۹، ص: ۱۲۱،  (بحار، جلد ۱۷).

۴- تحف العقول، ص۲۰۸

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 21 = 27