روحانی مصدق شود!
روحانی نیز امروز فرصتی استثنایی دارد تا با اعلام وضعیت فوق العاده و پذیرش یک بحران ملی، همانند مصدق، دولت «اقتصاد بدون نفت» را بر این کشور حاکم کند. اقتصاد نفتی و برداشت از چاههای نفت که باعث انقطاع رابطه دولت-ملت و بازتولید استبداد می گردد، بایستی با مالیات یعنی وابستگی دولت به ملت جایگزین شود و تلاش دولت، مصروف استقرار اقتصادی درونزا و مبتنی بر تولید ملی به جای اقتصاد مصرفگرای فعلی شود. در عوض پول نفت و سایر منابع زیرزمینی صرف توسعه زیرساختها و امکانات ثروتساز برای کشور شود.
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-محسن فروردین:
در شرایط نابسامان سیاسی-اقتصادی منتهی به سال ۹۲، پیروزی کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان و منتقدان وضع موجود، توانست بخشی از التهابات فضای عمومی کشور را کنترل و دلها را به آیندهای نه چندان دور امیدوار کند. کلید سحرآمیز روحانی البته چیزی فراتر از برجام نبود. قرارداد بین المللیای که اگرچه تمام خواستههای به حق ایران را برآورده نمیکرد اما تنها راه حل منطقی و صلحجویانه برای عبور از بحران بود. برنامه جامع اقدام مشترک توانست وضعیت کشور را از حالت بحرانی خارج کند و آرامش را به جامعه برگرداند. دستاوردی که اگرچه کافی نبود اما توانست برای بار دوم موجب اعتماد مردم به روحانی در انتخابات ۹۶ شود.
با ظهور ترامپ، پدیدهای افسارگسیخته و سلطهگری آمریکایی که هیچگونه مخالفتی را برنمیتابد، قفل جدیدی به پروندهی سیاست خارجی ایران زده شد. در تحلیل انگیزههای ترامپ برای این اقدام، مباحث و گمانههای متعددی را میتوان طرح کرد که البته در مجال این مقال نیست.
به هر روی واقعیت انکارناپذیر آن است که خروج آمریکا از برجام و محاصره اقتصادی ایران تاثیرات شگرفی بر ساحات مختلف معاش مردم ایران دارد که در هر صورت پیامدهای آن به خسارت محض منتهی خواهد شد.
روحانی اما در آستانهی یکسالگی دولت جدیدش علاوه بر مشکلات یاد شده با بحران محبوبیت و اقتدار نیز مواجه است. چرا که هم بخش مهمی از حامیان خود را از دست داده است و هم مدام توسط مخالفان و رقیبانش به چالش کشیده می شود. شاید او ساعتها در تنهایی خودش به شعارهای انتخاباتی و انتقاداتش از دولتهای پیشین و رقبایش میاندیشد به دنبال نقطهای برای تمایز است.
رئیس جمهوری که با عمیقترین بحرانها مواجه ست اما حتی در میان نزدیکترین افراد به خود حامیانی از خودگذشته و عاملانی دست از جان شسته، نیز ندارد. در حالیکه او بارها در جمع عالیترین مدیرانش از سکوت و عدم همراهی آنها انتقاد کرده است. معضلی که اقلا دو رئیس جمهور پیش از او با آن مواجه نبودند.
در شرایط فعلی او بایستی تصمیم بگیرد یا همانند فردی ضعیف، مسلوب الاراده و ناتوان، لنگان خرک خویش به منزل برساند و به یکی از بیعرضهترین و نامحبوبترین رؤسای جمهور ایران تبدیل شود، یا دست به تحولاتی اساسی بزند و در تاریخ ماندگار شود.
شرایط اقتصادی فعلی بیشباهت به وضعیت دولت ملی دکتر مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت نیست. شرایطی که ایستادگی در مقابل بیگانگان به بهانهی خلع ید انگلیس از منابع نفتی، کشور را در محاصره سنگین اقتصادی و حتی تهدید امنیتی قرار داد اما قدرت ملی پشتوانهی دولتی بود که بهای استقلال را پرداخت ولی جاودانه شد.
نگارنده در مقام تایید همه اقدامات و مواضع دکتر مصدق نیست و شاید در فرصتی دیگر انتقادات خود را به مرحوم دکتر مصدق نیز مرقوم دارد لذا مراد، تشابه مسئولیت تاریخی در ایستادگی و مبارزه برای استقلال و آزادی و با پشتوانهای ملی در شرایط حساس کنونی ست. مسئولیتی که دکتر مصدق پس از دریافت حکم نخست وزیری، در سخنانی کوتاه که از رادیو پخش شد، هدف خود را چنین بیان میدارد :
«هموطنان عزیز، هیچ تصور نمی شد موقعی پیش آید که به عنوان نخست وزیر به وسیله ی رادیو با شما صحبت کنم و هیچ وقت فکر نمی کردم که با ضعف مزاجی که دارم مسئولیت چنین کار خطیری را تقبل نمایم. قضیه ی نفت سبب شد که من این بار ِگران را به دوش بکشم و اکنون تنها خدا می داند که تا کی آن را تحمل کنم … تردید ندارم که برای قبول این کار و بار گرانی که به دوش گرفته ام از بین می روم. چون مزاج من متناسب با قبول چنین وظیفه ی مهمی نیست ولی در راه شما جان چیز قابلی نیست و از صمیم قلب راضی هستم که آن را فدای آسایش شما کنم…»
مردم ایران بدون شک در جریان گذر از محاصره اقتصادی متحمل فشارهای زیادی خواهند شد و طبقه فرودست و متوسط جامعه بیش از پیش قدرت خرید و امکانات رفاهی خود را از دست خواهند داد. اما اگر نیک بنگریم راه زود بازدهی برای دفع این فشارها وجود ندارد. مسالهی سازش نیز اساسا چون به معنای استحاله انقلاب و گذر از شعائر نظام است آنقدر پرهزینه است که پذیرش آن از سمت حاکمیت دور از ذهن و عملا بعید است. لذا می توان گفت عملا متحمل شدن این فشارهای اقتصادی اجتناب ناپذیر است. بنابرین چرا این مقاومت ملی را به یک مبارزه مقدس تبدیل نکنیم.
مصدق در آذر ماه ۱۳۳۱ در دفاع از مبارزه به خاطر حفظ حاکمیت ملی و آزادی و استقلال کشور خطاب به نمایندگان مجلس می گوید :
«آنان که مبارزه مقدس ما را با مقیاس آنچه که از لحاظ شرایط اقتصادی عایدمان شده می سنجند و این مبارزه را دست کم می گیرند و یا استقلال را در مقایسه با چند میلیون پوند ارزیابی می کنند ، مرتکب اشتباهی بس عظیم می شوند. آزادی و حاکمیت ایران چیزی نیست که در معرض حراج گذارده شده باشد.»
روحانی نیز امروز فرصتی استثنایی دارد تا با اعلام وضعیت فوق العاده و پذیرش یک بحران ملی، همانند مصدق، دولت «اقتصاد بدون نفت» را بر این کشور حاکم کند. اقتصاد نفتی و برداشت از چاههای نفت که باعث انقطاع رابطه دولت-ملت و بازتولید استبداد می گردد، بایستی با مالیات یعنی وابستگی دولت به ملت جایگزین شود و تلاش دولت، مصروف استقرار اقتصادی درونزا و مبتنی بر تولید ملی به جای اقتصاد مصرفگرای فعلی شود. در عوض پول نفت و سایر منابع زیرزمینی صرف توسعه زیرساختها و امکانات ثروتساز برای کشور شود.
روحانی باید حاکمیت ملی را بر اقتصاد کشور خصوصا نهادهای شبه دولتی حاکم کند و سود مفتخوارگی و سفتهبازی را در مقابل کار و تلاش واقعی به حداقل ممکن برساند.
با کمک شفافیت ریشهی رانت را از اقتصاد کشور بخشکاند و جایی برای رانتی ها و آقازادگان گردن کلفت اشرافی در داخل کشور باقی نگذارد.
کابینهی خود را از مخفیگاه محافظهکاران و شرکت سهامی خاص باندهای مختلف و محمل عقول خدادادی ناقص به مجمع نخبگان واقعی همه اقشار مردم که در این راه دست از دنیا شستهاند تبدیل کند.
دست به توسعه سیاست داخلی بزند و تنگنظریها، تحجرها و واپسگراییهای خودساخته را ملغی کند و همه فرزندان انقلاب و ایران را برای پیشرفت و آبادانی ایران دعوت به وحدت و مشارکت کند.
البته حتما سایه کودتا یا عاقبت تبعید بر سر چنین دولتی که خواب را از دشمنان ایران ربوده است، سنگینی میکند اما قدرت ملی، او را موفق و جاودانه خواهد کرد.
منبع: روزنامه آفتاب یزد
::::