امام را به پای منافعتان قربانی نکنید
این روزها در سردی بیسابقه انتخابات هر چند افراد گاه و بیگاه دم از امام میزنند اما حقیقتا جای خالی خطی با مولفههای اصیل امام خمینی احساس میشود. خطی که امام را نه تکهتکه و در جهت مرام و منافع خود تفسیر کند که اعتقادش به امام جامع و مانع بوده و الگوی مورد نظر وی را پذیرفته و در جهت پیاده کردن آن قدم بردارد.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس جامعه مجازی: وبلاگ بهلول نوشت:
این روزها در سردی بیسابقه انتخابات هر چند افراد گاه و بیگاه دم از امام میزنند اما حقیقتا جای خالی خطی با مولفههای اصیل امام خمینی احساس میشود. خطی که امام را نه تکهتکه و در جهت مرام و منافع خود تفسیر کند که اعتقادش به امام جامع و مانع بوده و الگوی مورد نظر وی را پذیرفته و در جهت پیاده کردن آن قدم بردارد. در این مجال فرصت تبیین مولفههای خط امام نیست ولی این نباید مانع شود که جلوی برخی برداشتهای نادرست و سوء استفادهها از نام امام را بگیریم.
از همین جهت برخی برداشتهای و سوء استفادهها و حرکتهای خلافی که با استفاده از نام امام توجیه و به خورد جامعه داده میشوند در ادامه میآید:
آیا امام تعبیر ذوشهادتین را برای کسی به کار بردهاست؟ آیا این تعبیر برای کسی حجت میشود؟
مدتی است سایت رجانیوز و جبهه پایداری در تلاشند تا نظر آیت الله مصباح را پیرامون اصلاح بودن شخصی با برخی استدلال ها (که بررسی آن استدلال ها را به موقعی دیگر می گذاریم) حجت شرعی معرفی کنند. در این میان ملاحضه میشود برای موجه کردن حرکت خود و به نوعی استناد آن به حضرت امام خمینی(ره) از تعبیراتی نظیر ذوشهادتین -که ادعا می کنند از سمت امام برای آیت الله مصباح به کار گرفته شده است- استفاده برند. برای مثال در نامهای که در سایت رجانیوز منتشر گردید تعدادی از نخگبان خوزستانی در نامه خود به آیت الله مصباح اینگونه نوشتند «ذوشهادتین بودن شما، به تعبیر حضرت امام(قدس سره) برای ما حجت است».
دو نکته را پیرامون جمله فوق که صرفا نمودی است از تلاش جبهه پایداری برای تقلیدی کردن انتخاب اصلح تبدیل عرصه انتخابات به مرید و مرادبازی، باید متذکر شد(+).
نکته اول پیرامون ذوشهادتین خوانده شدن آیت الله مصباح از سمت حضرت امام خمینی میباشد. امام در انتهای وصیتنامه خویش خطاب به آیندگان متذکر میشوند که “اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم”.
اگر افراد جبهه پایداری و سایت رجانیوز حقیقتا و نه از سر اضطرار و برای جمع کردن حامی حرف از امام نمیزنند خوب است که به این نکته از وصیت نامه توجه بیشتر نمایند و یک خاطره را اینگونه به امام نسبت ندهند.
اما نکته دوم که جا دارد بدان اشاره شود بحث حجت بودن نظر آیت الله مصباح برای رأی دادن به یک کاندیداست.
امام پیرامون درست بودن امر مشورت اینگونه میفرمایند: “در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس، با طبقه تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده و با علما و روحانیون باتقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشنیان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند”.
و در جای دیگر نیز تذکر میدهند که “مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش های والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت می نمایند. و افراد و گروه ها و روحانیون در حد تذکرات قبلی در حوزه خود می توانند کاندیدا معرفی نمایند؛ ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند.”
امام در جایی دیگر نسبت به برخی برداشتها پیرامون حق دخالت در سیاست و انحصار آن در مجتهدین میفرمایند “از قرارى که من شنیده ام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست حق مجتهدین است. تا حالا مى گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند… حالا عکسش را دارند مى گویند…. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین مى کند، یعنى آحاد ملت سرنوشت زندگى شان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنى دارد که مثلا یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهاى دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار، این یک توطئه اى است که مى خواهند همان طورى که در صدها سال توطئه شان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد…. این شکست خورد، یک نقشه دیگر کشیدند و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است دانشگاهیها بدانند این را که همان طورى که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت بکند، یک دانشجوى جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند…. این یک توطئه اى است براى این که شما جوانها را مایوس کنند بیدار باشید، توجه کنید، اینها با توطئه هایشان مى خواهند کار را انجام بدهند…. حالا مى گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنى در امور سیاسى در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقى شان بروند سراغ کارشان. یعنى مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند، این از آن توطئه سابق بدتر است براى ایران، براى این که آن یک عده از علما را کنار مى گذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادى کنار گذاشته مى شوند، این تمام ملت را مى خواهد کنار بگذارد”.
با توجه به عبارات فوق میتوان اینگونه دریافت که امام هر چند مشکلی با اصل مشورت با علما، متعهدین و معتمدین نداشتند و حتی به این امر توصیه می کردند اما عرصه انتخاب و حق دخالت در سیاست که مهمترین بروزش در عرصه انتخابات است را در انحصار مجتهدین یا سایر اشخاص و گروهها نمیپنداشتند.
با توجه به اینکه سخنان فوق در زمان تأسیس جمهوری اسلامی و ایام انتخابات بوده است و نه زمان دیکتاتوری شاه، و به نیز با عنایت به دغدغه منعکس شده در سخنان فوق می توان این نکته را دریافت که امام دغدغه تحمیل یک کاندیدا به مردم و تعیین «قیم» برای مردم در عرصه انتخابات (عرصه اعمال حق مردم) در ساختار کنونی انتخابات را داشته است. تحمیلی که میتواند با ابزارهای مختلف رسانه، ثروت و حتی استدلالها و «حجتسازی»های به ظاهر شرعی جلوه نماید و عرصه انتخابات را از عرصه اعمال حق مردم به مرید و مرادبازی تغییر داده و فرصت رشد و بلوغ سیاسی را نیز علاوه بر حقشان از آنها بگیرد.