کرم هایی که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید
امام خمینی در سخنرانی در جمع مسئولان و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب(۶ تیر ۱۳۵۹) به صراحت از سوء استفاده فرصت طلبان از لباس کمیته و سپاه تحت عنوان دفاع از اسلام و انقلاب انتقاد کرده و آنان را کرم هایی می نامند که "باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید." امام همچنین می فرمایند از رفتارهای غیرقانونی و غیرشرعی برخی سپاهی های خودسر خسته شده اند.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): دو روز مانده به سالگرد حادثه کوی دانشگاه (۱۸ تیر ۷۸) سخنانی از رئیس رسانه ملی منتشر شده که به منظور توجیه برخی سوء رفتارهای مسئولان و دستگاه های کشور، امام خمینی(ره) را وجه المعامله قرار داده و تلویحا ایشان را هم در این گناهان شریک دانسته اند. براساس آنچه در رسانه های داخلی منتشر و به سوژه سوء استفاده ضدانقلاب بدل شده، آقای ضرغامی در نهمین دوره انتخاب کتاب سال سپاه فرموده اند: «در فضای سیاسی کشور بعضی افراد اینگونه استدلال میکنند که در زمان امام(ره) وضع طور دیگری پیش میرفت و اکنون چرا شاهد این وضعیت نیستیم، هدف این افراد این است که رهبری را تضعیف کنند. ساکتین فتنه به ما در صداوسیما میگفتند که از تلویزیون درباره امام(ره) چیزهایی پخش میشود که در واقع چهره زیبایی از امام(ره) نیست اما من میگویم امام در زمان بنیصدر و منافقین حرفهایی میزدند که ما این حرفها و مواضع را در این سطح، از رهبری ندیدهایم. اینگونه نیست که در زمان امام(ره) برخوردها نرم و اکنون خشن است.» [۱]
ایشان همچنین با اشاره به اینکه وظیفه سپاه، حفاظت و صیانت از انقلاب اسلامی است، ضمن نادیده گرفتن وصیت صریح امام مبنی بر عدم دخالت نیروهای مسلح(از جمله سپاه و بسیج) در سیاست، فرموده اند: «معتقد نیستم که سپاه باید خود را در حوزه نظامی محدود کند. امروز جنگ نرم تاثیرگذاری بیشتری نسبت به جنگ سخت دارد و سپاه باید در این حوزه وارد شده و وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. سپاه باید در همه عرصههایی که در آنها جنگ در حال انجام است حضور داشته باشد.»
این سخنان در حالی است که جملات متعدد امام(ره) در نهی نیروهای مسلح از ورود به سیاست در متن صحیفه و از جمله در وصیت نامه سیاسی الهی را همگان خوانده و شنیده اند. از جمله اینکه می فرمایند:
«نه تنها وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها ست به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که – بی اشکال به تباهی کشیده می شوند – و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.» [۲]
ظاهرا آقای ضرغامی که رسانه تحت امرشان به کار توجیه و بلکه بسط بی اخلاقی و قانون گریزی در ۸ ساله گذشته مشغول بوده، اینک قصد تخطئه حضرت امام را دارند تا رفتارهای خود و هم قطاران سیاسی شان را توجیه کنند. حال آنکه امام راحل به عنوان رهبر موسس انقلاب نه هرگز پایش را از قانون فراتر گذاشت، و نه به عنوان بزرگ مرجع فقهی از حکم شرع تخطی کرد و نه آنچنان که مشرب اخلاقی و عرفانی شان نشان می داد اهل بی اخلاقی بود.
سخنان آقای ضرغامی در دفاع از جمهوری اسلامی! چیزی دست کم از مواضع ضدانقلاب که هر ساله برخورد قانونی با زندانیان شورشی گروهک ها در مرداد ۶۷ (که همزمان با عملیات فروغ جاویدان منافقین تلاش کردند ضمن تصرف زندان اوین، به جنگ خیابانی در تهران دست بزنند) را پیراهن عثمان می کنند، ندارد. حال آنکه همان زمان هم امام(ره) به محض اطلاع از وضیت بلاتکلیف مابقی زندانیان در نامه ای به حجت الاسلام موسوی خوئینی ها، خواستار رسیدگی فوری به اوضاع آنان شدند:
«جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد موسوی خوئینی – دامت افاضاته
با سلام، گزارش شما از وضع افراد بلاتکلیف در زندانها تلخ و تکان دهنده است. جنابعالی و آقایان حجتی الاسلام موسوی اردبیلی[۳] و مقتدایی[۴] هر یک در حوزه مسئولیت خویش افرادی را برای خاتمه دادن بدین وضع ناهنجار انتخاب نموده و هر چه زودتر این مشکل را حل نمایید. از قول من به تمامی دست اندرکاران امور قضایی تهران و شهرستانها بگویید خدا را خوش نمی آید افرادی بلاتکلیف در زندانها باشند و آقایان هیچ گونه حساسیتی در این زمینه نداشته باشند. توفیق شما و همه افرادی که در دستگاه قضایی زحمت می کشند را از خداوند متعال خواستارم.» [۵]
حال آیا می توان برای توجیه رویکردها و ساختارهای غلط موجود در نظام به امام راحلی که اینقدر در قبال وضعیت زندانیان و حقوق انسانی مخالفان نظام حساس بوده اند، انگ “خشونت” چسباند؟ آن هم امامی که از همان ابتدای استقرار نظام به وجود این معضلات معترف بود و از مردم پوزش می طلبید؟ ظاهرا آقای ضرغامی سخنرانی امام در سال ۵۹ را به خاطر ندارند که ایشان از اینکه با گذشت دو سال از پیروزی انقلاب هنوز نتوانسته اند آرمان های انقلاب را محقق سازند، خاضعانه از محضر ملت عذرخواهی می کنند:
«من از شماها عذر مىخواهم. من از ملت ایران عذر مىخواهم. من از ملت ایران عذر مىخواهم. من از این مادرهایى که بچههاى خودشان را از دست دادند معذرت مىخواهم. من از این برادرهایى که عزیزان خودشان را دادند، از دست دادهاند، معذرت مىخواهم… معذرت مىخواهم که عُرضه این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت مىخواهم. من از پیشگاه ولى عصر امام مهدى- سلام اللَّه علیه- معذرت مىخواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت مىخواهم… ما نتوانستیم براى شما کار انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازى هستیم. ما باز گرفتار آرمهایى شاهنشاهى هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهى است. وزارتخانههاى ما، وزارتخانههاى ما باز وزارتخانههاى طاغوتى است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم.» [۶]
اما سخنان آقای ضرغامی درباره خشونت گرایی در دوران امام(ره) – آن هم دو روز مانده به سالگرد فجایع کوی دانشگاه ۷۸ – چیزی نیست که بتوان از کنار آن به آسانی گذشت. در این باره هم لازم است سخنان امام در لزوم برخورد با نیروهای خودسر (سپاه و کمیته) را یادآور شویم که اگر مسئولان امروز قضایی، امنیتی، نظامی و انتظامی به آن عمل می کردند فجایعی نظیر حمله نیروهای خودسر به کوی دانشگاه تهران (خرداد ۷۸) و تکرار آن در حوادث سال ۸۸ و بویژه حمله مجدد به کوی دانشگاه تهران در ۲۵ خرداد ۸۸ رخ نمی داد.
امام خمینی(ره) در این سخنرانی که در جمع مسئولان و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب(۶ تیر ۱۳۵۹) ایراد شده، به صراحت از سوء استفاده فرصت طلبان از لباس کمیته و سپاه تحت عنوان دفاع از اسلام و انقلاب انتقاد کرده و آنان را کرم هایی می نامند که “باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید.” امام همچنین می فرمایند که از رفتارهای غیرقانونی و غیرشرعی برخی سپاهی های خودسر خسته شده اند: “خدا میداند که من در آن رژیم سابق هیچ وقت از هیچ چیز خسته نمیشدم، هر فشاری میآوردند بر من خسته نمیشدم، حالا دارم از خودمان خسته میشوم.”
و لذا چه بهتر که پایان بخش این مقال؛ سخنان امام راحل باشد و دعوت همه مسئولان قضایی، امنیتی، انتظامی و نظامی (و همچنین مسئولان رسانه ملی) به عمل به این بیانات:
«من حقیقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمدرضا در آوردیم. و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد، به طوری که ما هم مثل او یا بدتر از او بر سر اسلام بیاوریم. این نگرانی هست و زیاد است. آدمهای جاهلی هستند که به خیال خودشان خدمت میکنند برای اسلام، خدمت میکنند، لکن سر خود کارهایی میکنند که ضرر به حیثیت اسلام میخورد. از همه اطراف به ما فشار آمده است. از اصفهان مفصل نوشتهاند. دیروز هم باز آقای «خادمی»[۷] نوشتهاند. تعبیر ایشان این است که در اصفهان مشغول غارت کردن مردماند. از خرم آباد آمدهاند اینجا که اینها؛ هرکس یک چیزی دارد به اسم سرمایه داری میریزند و میگیرند، و اصلاً موازین تو کار نیست. همان طوری که در رژیم سابق بدون میزان اسلامی و شرعی عمل میکردند، حالا هم بدون میزان شرعی و عقلی عمل میکنند، و این تأسف بسیار دارد.
تأسف اینکه این نهضت به دست خود ما نهضت اسلامی نباشد. اسلامیتش را از دست بدهد. انقلاب کردیم و هر کاری دلمان میخواهد میکنیم. حجتشان همین است. از هر که بپرسی چرا اینطور؟ میگوید انقلاب کردیم. انقلاب کردیم. مال مردم را میرویم، میریزیم. منزل مردم اموالشان را میگیرند به اندازهای که زن و بچهشان روی زمین مینشینند. حجتشان این است که انقلاب کردهایم. زمینهای مردم را میگیرند، نمیگذارند کشت بشود. یا میگیرند میدهند دست یکی دیگر. حجتشان این است که انقلاب کردیم. اشخاصی میریزند تو خانههای مردم، بدون اینکه یک مجوز شرعی، یک مجوز قانونی داشته باشند، حجتشان این است که انقلاب کردیم. معنی این [حرکت] این است که اسلام اینطور میگوید. انقلاب کردهایم، یعنی حالا جمهوری اسلامی داریم، و طریقه اسلام این است که موازین و جهاتی که هست دیگر تمام دیوارها بریزد، و تمام موازین از بین برود.
کارهای کمونیستها را میکنند به اسم اسلام. کارهای مارکسیستها را میکنند به اسم اسلام. حرفهای آنها را میزنند به اسم اسلام. و این نهضت از داخل دارد میپوسد. مثل یک خربزهای که از بیرون شما آب به آن میدهید، به آن توجه میکنید، یک وقت که میخواهید بچینید میبینید از باطن خراب شده. شما در ظاهر هی خدمت کنید، هی چی بکنید، یک وقت ببینید که نهضت شما کرمزده است. از باطن خراب شده است. آنهایی که به اسم اسلام مشغول شدهاند به تبلیغات، و به اسم اسلام مشغول شدهاند به اعمال سر خودی؛ اینها کرمهایی هستند که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید. و من نمیدانم باید چه بکنیم. این یک قدرت مرکزی میخواهد. یک قدرت اجرایی میخواهد که این اشخاص هر جا یک شلوغی کردند، اینها را بگیرند و محاکمهشان کنند، و جزایی اگر دارند به آنها بدهند. سر خود همین طوری یک دستهای، هرکس در هر جا، یک تفنگی داشته دست خودش گرفته، و به اسم «کمیته» و به اسم «پاسدار» و به اسم [بسیج]، هر که هر چه دلش میخواهد، هر کاری دلش میخواهد میکند. با هر که بد است میریزند منزلش [بازرسی] میکنند. با هر که یک غرضی دارند میریزند منزلش. خانهاش را [غارت] میکنند. و این یک خطر بزرگی است که برای اسلام در زمان ما پیش آمده، و شاید خطرش بیشتر از خطری باشد که اسلام از رژیم سابق داشت. تمام ضوابط را به هم ریختهاند. هرچه ضابطه اسلامی باشد عمل به آن نمیشود. به اسم اسلام، اسلام را دارند از بین میبرند. اشخاصی نفوذ کردهاند در همه جا. به اسم اسلام، اسلام را میپوسانند. اسلام را میکوبند.
و باید آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند به داد اسلام برسند. آنهایی که میخواهند اسلام در این مملکت حکومت کند باید به داد اسلام برسند. یک دسته جواناند. مطلع نیستند از مسائل. جاهل متنسک[۸] از آنهایی است که پیغمبر فرموده است که: دو طایفه هستند که کمر مرا میشکنند: یکیشان عالم متهتک[۹] است، یکیشان جاهل متنسک است. جاهل مقدس مآب کمر پیغمبر را میشکند. جاهلی که نداند قانون اسلام چیست و پیش خود به اسم اسلام برود به خیال خودش خدمت میکند. این از آنهایی است که پیغمبر فرموده است که کمر مرا میشکند. «قَصَم ظهری الرجلان؛ عالم متهتک و جاهل متنسک»[۱۰] فکری بکنید شما آقایانی که در رأس سپاهیان واقع شدهاید! آقایان دیگر هم که در رأس دادگاهها واقع شدهاند، در رأس کمیتهها واقع شدهاند، برای اسلام یک فکری بکنید! اگر بخواهید اینطور باشد چندی نمیگذرد که از این اسلام و از این نهضت و از این بساط، مردم روگردان میشوند. چرا باید اینطور بشود. چرا باید ضوابط نباشد؟ اسلام ضوابط دارد. اسلام هرج و مرج نیست که هر که هر کاری بخواهد بکند. اسلام قوانین دارد. روی قوانین باید عمل بشود.
آنها نه قوانین اسلام را عمل میکنند. و نه قوانین دولت را عمل میکنند و هرچه، هر که هر کاری میخواهد میکند. هر که بدون اینکه اعتنایی بکنند، به رئوسشان اعتنایی بکنند، به رؤسایشان احترامی بکنند، احترامی به اسلام بکنند، بدون ضوابط، بدون جهت، اسباب این میشوند که مردم بگویند که معلوم میشود که قضیه قضیه اسلام نیست. قضیه قضیه کمونیستی است. حتی یکی از مراجع اینجا به من گفت مگر کمونیستی است حالا! باید اینطور ما باشیم. وضع پاسدارهایی که میگویید ما برای اسلام خدمت میکنیم، باید تحت تأثیر کمونیستها واقع بشوند و همان کارهایی که کمونیست میکنند، بکنند؟ نمیدانند اینها.
میخواهند که اسلام را بشکنند در ایران، تا اینکه یک وقت خدای نخواسته با یک کودتایی اینجا برگردد به یک حالی بدتر از حال سابق. نمیدانند این را. علاقه ندارند واقعاً به اسلام. نمیتوانم من بگویم که پاسبانی که دارد خدمت میکند و شب و روز خدمت میکند علاقه ندارد. علاقه دارد، ملتفت نیست که دارد چه میکند. یا دادگاهی که میخواهد خدمت بکند، علاقه هم دارد. یا کمیتهای که میخواهد خدمت بکند، علاقه دارد. لکن راه را درست نمیداند. ضوابط درست معلوم نشده پیششان. خیال میکنند هر که هر طوری دلش خواست عمل بکند. به مجرد اینکه انقلاب شد دیگر من هم باید پا بشوم هر کاری دلم میخواهد بکنم. انقلاب شده. یعنی انقلاب شده، از یک رژیم ظالم به یک رژیم عدالت.
رژیم عدالت معنایش این نیست که هر که هر طوری دلش میخواهد عمل کند. یک قواعدی در اسلام باید باشد. باید قوانین اسلام باشد. نه بریزند مردم، زنها را، زن و بچه مردم را بیرون کنند از منزلشان. با اینکه من این را، شاید ده دفعه گفته باشم که بر فرض اینکه یک نفری جانی باشد، مستحق قتل باشد، تمام اموالش باید مصادره بشود. لکن زن و بچهاش که نباید گرسنه بمانند. خوب، به اندازه زن و بچهاش باید برایشان بگذارند. مابقیاش را ببرند. مع ذلک کراراً برای من نوشتهاند، گفتهاند که فلانی بیخود اموالش را گرفتهاند. حالا بیخودش را من نمیدانم. اما آمدهاند فرش از زیر پای ما کشیدهاند، و ما را از منزلمان بیرون کردهاند، و چه کردهاند، و ما ماندهایم همین طوری. آخر این را عقل میپسندد؟ شرع میپسندد؟ انسانیت میپسندد که ما یک همچه کاری سر مردم در آوریم.
باید چه بکنیم آقا! خوب فکری بنشینید بکنید. بیایید تهران جمع بشوید همهتان. سران قوم بنشینید. فرض کنید، شما در رأس پاسداران هستید شما آقایان. آنها هم که در رأس کمیته هستند. آنها هم که در رأس چیزهای دیگر هستند. بنشینند با هم شور کنید. صحبت کنید. یک ضوابط درست کنید. ضوابط را منتشر کنید. قوه اجراییه داشته باشید.
آن مقداری که شما باید برای حفظ آبروی اسلام زحمت بکشید در کردستان آن قدر مهم نیست. کردستان را از ما همه بگیرند مهم نیست. اما آنی که مهم است این است، آنی که مهم است این معناست که اسلام را از دست ما بگیرند. ما اسلام را میخواهیم، و الّا نه کرد از اسلام بیرون است و نه ترک از اسلام بیرون است، و نه هیچ وقت آنها میل دارند که بیرون بروند. اما مسئله این است که باید همه جا قوانین اسلام باشد. اگر بنا باشد که هر جا آدم برود میبیند که [دائماً] مردم دارند شکایت میکنند. زن و بچه مردم میآیند گریه میکنند. میآیند [التماس] میکنند. من هم خسته دارم میشوم. خدا میداند که من در آن رژیم سابق هیچ وقت از هیچ چیز خسته نمیشدم، هر فشاری میآوردند بر من خسته نمیشدم، حالا دارم از خودمان خسته میشوم. آخر چرا باید اینطور باشد. یک فکری بکنید. اگر دیر بجنبید اسلام را در خطر تضییع و رفتن آبرویش قرار دادهاید. مسئولیم همه ما. هر کاری از من برآید میکنم. هر کاری هم از شما [میآید] باید بکنید، هر کدام از آقایان باید بکنند. هر کار هم از شورای انقلاب است باید بکنند. هر فردی که بر خلاف موازین اسلام دارد عمل میکند بزنند توی سرش. بیرونش کنند. هر فردی که دارد دعوت به کمونیستی میکند به خیال خودش که برای خدمت به اسلام، خوب بیرونش کنند از آن محل. اینکه معنی ندارد که ما بنشینیم و هر که هر کاری دلش میخواهد بکند، و هر که هر غلطی میخواهد بکند، و ما هم بنشینیم همینطور تماشاگر مسئله باشیم.
من میل ندارم که هی شدت عمل، و هی فشار، و هی دعوا و داد و قال. من میل دارم با آرامش همه چیزها محقق بشود. با آرامش امور، امور تحقق پیدا کند. این تصفیهای که میگویند در ادارات داریم، تصفیه این است اشخاصی که دارند بر خلاف اسلام، بر خلاف موازین اسلام دارند پخش میکنند حرفهایشان را، تصفیه این است که اینها را خارج کنند. در هر صورت این یک وظیفهای است برای همه شما آقایان. فقط من مسلمان نیستم که شما هم مسلمانید. یعنی وظیفهای است برای شما که فردا میگیرند. شما را خدا میگیرد، شما را، شمایی که یک عدهای از پاسبانها در تحت نظرتان بود. آقایی که یک عدهای از پاسبانها در نظرِتان بود، در تحت سیطرهتان بود، این کار را کردند. شما مسئولید. فردا حساب هست آقا در کار. همین طوری که نیست، حساب در کار است. اگر از این جا هم نمیترسید از آنجا بترسید. من هر کاری دلم میخواهد بکنم، آقا هم هر کاری دلش میخواهد، شما هم هر کاری، پاسبانها هم اعتنا نکنند، به شما پاسدارها هم اعتنا نکنند، شما هم ساکت بنشینید، نه آقا، اینطور نیست، تصفیه کنید. بروید الآن در تهران بنشینید. اجتماعی درست کنید. همهتان با هم، شورای انقلاب، شماها، دیگران، آنهایی که در رأس امور هستند، یک نقشهای درست کنید. یک ضوابطی درست کنید. رو آن ضوابط عمل بشود. همین طوری بدون همه چیز، هرکس.
خوب من چه بکنم. جواب مثلاً، آقای خادمی را من حالا بناست، باید جوابش را بنویسم. جواب بنویسم که خوب ریختند دارند غارت میکنند. خوب، تعبیر ایشان این است که دارند اطراف مشغولاند به غارت کردن مردم. خوب، یک وقتی یک ملایی این معنا را میگوید. خوب بعد هم دیگران میگویند. بعد هم دیگران میگویند. در هر صورت برسید به داد اسلام. به دست ما خراب نشود اسلام. اگر یک وقت به دست دشمنهای ما میشد ما مسئول نبودیم. اگر حالایی که به دست ما رسیده، به دست ما خراب بشود اسلام، ما مسئولش هستیم. شورای انقلاب، شما، آنها، همه، مسئولید پیش خدا. همین طوری هی بنشینیم ما هم، و تماشا کنیم که هر جا هر چی میشود. نباید بنشینیم تماشا کنیم. باید بنشینید، یک اجتماعی بکنید. با هم قراری بدهید. یک ضوابطی درست کنید. و بعد هم شماهایی که پاسدارها دستتان است عمل کنید. پاسدار اگر یک پاسداری غلطی کرد بیرونش کنید. تحویل دادگاهش بدهید. نگذارید هرج و مرج بشود. یکی دو تا میشود، دو تا ده تا میشود، بعد از دست شما هم خارج میشود. ان شاء الله خداوند خودش اصلاح کند امور را، و ما را از دست خودمان نجات بدهد. من از دست خودمان «سعدی از دست خویشتن فریاد» از دست خودمان فریاد هست.» [۱۱]
[۱]- اینگونه نیست که در زمان امام(ره) برخوردها نرم بود و اکنون خشن است، سایت انتخاب، مورخ ۱۶ تیر ۱۳۹۲
[۲]- وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام(ره) (صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحات ۴۳۲ تا ۴۳۳)
[۳]- آقای سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس دیوانعالی کشور.
[۴]- آقای مرتضی مقتدایی، عضو شورایعالی قضایی.
[۵]- حکم به آقای موسوی خوئینی ها “رسیدگی سریع به وضعیت زندانیان بلاتکلیف”، ماموریت رسیدگی سریع به وضعیت زندانیان بلاتکلیف، مورخ ۲۷ اسفند ۱۳۶۷ (صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۳۲۱)
[۶]- اعتراض شدید به عدم بهبود و اصلاح امور در زمینههای گوناگون کشور، سخنرانی در جمع خانوادههای شهدای انقلاب، پرسنل سپاه پاسداران انقلاب و مربیان آموزشی و عملیاتی، مورخ ۶ تیر ۱۳۵۹ (صحیفه امام، ج ۱۲، صص ۹-۴۷۸)
[۷]- آقای سید حسین خادمی از روحانیون اصفهان.
[۸]- عابد نادان.
[۹]- دانشمند بیپروا (بی آبرو).
[۱۰]- «پشت مرا دو طایفه شکستند: عالم رسوا و بیآبرو و عابد نادان».
[۱۱]- خطر از میان رفتن صبغه اسلامی انقلاب – ضرورت عمل به مقررات و قوانین شرعی و اجتناب از اعمال خلاف قانون، مورخ ۲۶ آذر ۱۳۵۸ (صحیفه امام، جلد ۱۱، صفحات ۳۱۲ تا ۳۱۸)
:::
چه جالبید شما !
چقدر به احمدی نژاد گفتید دروغگو بعد جلو چشم آدم سخنان امام رو تحریف می کنید !!!
گنده های شما تو فتنه ۸۸ حرف از فشار به رهبری و تسلیم کردن اون می زدند و این حتما یعنی کار سیاسی !!!
عجب رویی دارید!!!
ملت بی خبر رو ریختید توی خیابون اون بلا رو سر مملکت آوردید و حتما هم بسیج باید نگاه کنه و ساکت باشه که از کار سیاسی منع شده؟!!!
خودتون رو زدید به خنگی یا واقعا شعورتون کمه؟
سخنان امام ناظر به حضور در دستجات سیاسی و رفتار سیاسی است نه حفاظت از انقلاب و رکن رکین ولایت فقیه !!!
چون بسیج و سپاه به همراه مومنین نگذاشتند دستتون به آقای خامنه ای برسه بدجوری آتیش گرفتید.
بدونید اینکه بخواهید آقای خامنه ای رو مجبور به عقب نشینی کنید یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است.
آرزوش رو به گور ببرید.
میشه بگید کجاش رو تحریف کردن؟
در ضمن بهتر نیست به جای سنگر گرفتن پشت رهبری خودتان جلو آمده و حرفتان رک و راست بزنید
[...] شاید گفته شود که این سرنوشت در انقلاب اسلامی نیز تکرار شده است. پاسخ اینست که آری. در انقلاب ما نیز همچون انقلابهای بزرگ تاریخ افراط های فردی و گروهی، خودآگاه و ناخودآگاه، سازمان یافته و غیر سازمان یافته، حاکمیتی و غیرحاکمیتی، دینی و غیردینی و… صورت گرفته و رفتارهای خودسرانه، کینه توزانه و انتقام جویانه اشخاص و احزاب، این انقلاب را لکهدار ساخته است. چنانچه حضرت امام(ره) نیز در قامت رهبر این انقلاب که وظیفه تزکیه آن را از مفاسد بر عهده دارد (نه تصفیه و تسویه به سبک رهبران گروه های سیاسی مدعی در انقلاب) نیروهای خودسر را «کرمهایی» می نامند «که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید» و از لزوم برخورد با آنها میگویند. [...]
[...] درباره اعمال خشونت در دوران زعامت امام خمینی(ره) به آن اشاره کرده بودیم. که البته این سخنرانی را امروز علاوه افراد [...]