۱۰:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸ تشریح روشی که برادر حسین با آن، خاتمی را وطن فروش ستون پنجم کرد!

آقای شریعتمداری بیدار شوید (۲)

نتیجه جریان سازی شما در چهار سال اخیر، به اقلیت کشاندن اصول گرایان بود. عده ای را با نام اصحاب فتنه، دیگرانی را با نام ساکتان فتنه حذف نمودید. عدالت یک کمال است و روزنامه ی کیهان که متعلق به بیت المال است، باید عادلانه اداره شود.

haeri«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): حجت‌الاسلام محمدحسن حائری شیرازی فرزند آیت الله حائری شیرازی در یاداشت دوم خود که در رسانه خبری تحلیلی الف انتشار پیدا کرده است، در نقد عملکرد مدیرمسئول رورزنامه کیهان نوشته که به جهت اهمیت موضوع در «مبارزه» بازنشر داده می شود: 

نقد روش
مطلبی که هفته پیش خطاب به شما نوشتم{اینجا} اظهار نظرهایی را به دنبال داشت که بررسی روش جنابعالی در ایراد اتهام به مخالفان سیاسی را لازم ساخت تا نسبت روش شما با ارزشها و احکام اسلامی آشکار شود شاید برای شما و دیگران مفید باشد. شکافتن ابعاد روش تان محتاج جستجوی همه مقالات تان نیست زیرا نوع برخورد در نوشته های جنابتان معمولا یکسان است. یک نمونه در سطور بعد بررسی می شود.در سرمقاله ی مورخه ۱۵ دی ماه ۸۹ در پی ملاقات فراکسیون اقلیت مجلس با آقای خاتمی نوشته اید:
« خیانت خاتمی و ایفای نقش ستون پنجم برای آمریکا، اسرائیل و انگلیس فقط یک احتمال در برداشت تصوری یا تصوری در اندازه حدس و گمان نیست، بلکه اسناد فراوان و غیر قابل انکاری از وطن فروشی و خیانت وی حکایت می کند» سپس با اشاره به وجود اسناد فراوان بر امر فوق به یک سند غیر قابل انکار به زعم خودتان اشاره کرده و آورده اید: «یکی از این اسناد که خاتمی با دستپاچگی و به گونه ای ناشیانه آن را تکذیب کرده است – و این خود نشان آگاهی وی از خیانتی است که که مرتکب شده – ماجرای دو بار ملاقات پنهانی وی با جورج سورس صهیونیست معروف و مشهور به پدر کودتاهای مخملی است. خاتمی در این ملاقات ها دستورالعمل و فرمول به زعم خود استحاله ی داخلی و انجام کودتای مخملی با کلید واژه و اسم رمز تقلب در انتخابات را دریافت می کند»شما در نوشتار فوق از دو واقعه خبر داده اید:
۱) آقای خاتمی با سورس دو بار پنهانی ملاقات داشته است،
۲) در این ملاقات سورس روش کودتای مخملی را تا جزئیاتی مثل رمز عملیات را به او آموخته است.
بعد بر فرض صحت این دو خبر سه قضاوت کرده اید:
۱) خاتمی ستون پنجم آمریکا و اسراییل و انگلیس در ایران است
۲) خائن است
۳) وطن فروش است.اولاً دو خبر مذکور را آقای خاتمی تکذیب کرده است و شما هیچ مدرکی برای این ادعای خود ارائه نکردید. از سه حال خارج نیست: اول، دو خبر دروغ باشد و برای ملکوک کردن مخالف سیاسی جعل شده باشد. در این صورت تکلیف شما و نسبت کارتان و شخصیتتان با ارزش ها و احکام اسلام روشن است و نیازی به شرح نیست. دوم، خبر موثق نداشته اید بلکه بر روش متعصبانه که خبر منفی را در باره مخالفانشان راحت می پذیرند عمل کرده اید. حسب اصول اسلامی، انسان حق ندارد به ظنّ و گمان در امور مهم مانند آبروی مسلمان ترتیب اثر دهد. تبعیت از ظنّ به صراحت در آیات متعدد الهی موجب گمراهی دانسته شده است. خداوند می فرماید «إن الظن، لایغنی من الحق شیئا» (ظنّ به هیچ وجه شما را بی نیاز از دنبال نمودن و پیدا کردن حق و حقیقت نمی کند).

در علم اصول فقه باب مفصلی وجود دارد مبنی بر باب عدم حجیّت ظنّ. آیا می شود از این ظنیّات آن نسبت های زشت را نتیجه گرفت که در قاموس قرآن و ایران بدتر از آن نمیتوان به یک سیاستمدار مسلمان نسبت داد؟

سوم، حالت سوم این است که شما اخبار ملاقاتی را که خودتان میگویید پنهانی انجام شده، از سرویس اطلاعاتی گرفته باشید. چون ما به روش مذموم گفته شده این حدس را جواز جاسوس خواندن برادر دینی خود آقای شریعتمداری نمیدانیم، به ناچار باید فرض کنیم منابع امنیتی کشور این اخبار را در اختیار شما گذاشته اند. در این فرض آنها به عنوان ضابط دادگستری بیداد کرده اند و مجرم اند و شما شریک جرم آنان که اطلاعاتی را که امین در نگهداشت آن بوده اند خیانت در امانت کرده و برای مقاصد سیاسی خرج کرده اند. ما فکر می کنیم علی القاعده چنین نیست. چون شما برای دو خبر مذکور راهی برای اثبات ارائه نکرده اید از نظر اسلامی محکوم هستید صرف نظر از آن که آقای خاتمی ملاقات با سورس کرده باشد یا نه، جنابعالی مفتری شناخته می شوید. قصد من مطلقا نه تنزیه آقای خاتمی است نه متهم کردن ایشان. مهم این است که روش شما با تمامی آموزه های اسلام ناسازگار است و تبعات خطرناکی برای وحدت ملی و اخلاق و انصاف در جامعه دارد.

رفتار شما چه نسبتی با آموزه های اسلامی و سیره ی پیامبر مکرم اسلام(ص) در حکومت داری دارد؟
پیامبر گرامی اسلام در قضیه «لیلة العقبة» که برخی از اصحاب قصد ترور پیامبر را داشتند، پس از آنکه توسط جبرئیل از این امر با خبر شدند، اسامی آن افراد را مسئله ی سرّی قلمداد نمودند.

حذیفه که در این ماجرا پیامبر را همراهی مینمود، تا آخر عمر به نام صاحب سرّ پیامبر در بین اصحاب شناخته می شد. ایشان با مخفی نمودن و تغافل، سعی در جذب کسانی که علم به توطئه ی آنها داشتند، نمودند و شما که خود را منتسب به اصول ارائه شده در اسلام می دانید، با مبنا قرار دادن یک ملاقات که قدرت اثبات وقوع آن را ندارید، سعی می نمایید محتوای ملاقات را با استناد به مسائل ثابت نشده، کشف و کسی را که مردم در طول ۸ سال با شخصیت و منش او آگاه شده اند با نسبت های کثیف از گردونه ی نظام حذف نمایید. من به آقای خاتمی هیچگاه رای نداده ام و پشیمان هم نیستم ولی پیرو قرانی هستم که میفرماید: و لا یجرمنکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی، دشمنی با گروهی شما را به بی دادگری و ستم نکشاند دادگری کنید که به تقوا نزدیکتر است.

برادرانه به یادتان می آورم که در دهه ی اول انقلاب، سید مهدی هاشمی معدوم، دقیقاً به همین روش سعی در تخریب و حذف جناح موسوم به راست می نمود. او شخصیتی تحلیل گر و به زعم خود انقلابی دو آتشه بود و جای مهر بر پیشانی داشت، اما عدم مراعات اصول اسلامی در روش، کارش را از ترور شخصیت مخالفینش به ترور شخص آیت الله شمس آبادی و برخی دیگر از مومنان کشاند. آن هم برای رشد و پیروزی و تعالی انقلاب!!

نتیجه جریان سازی شما در چهار سال اخیر، به اقلیت کشاندن اصول گرایان بود. عده ای را با نام اصحاب فتنه، دیگرانی را با نام ساکتان فتنه حذف نمودید. عدالت یک کمال است و روزنامه ی کیهان که متعلق به بیت المال است، باید عادلانه اداره شود. اهانت، تهمت و افترا، هتک حرمت و بی آبرو کردن و تحقیر مومنین، از گناهان کبیره است. عمل شما عادلانه نیست.

هم سکوت در قبال فتنه بد است و هم کاسبی از فتنه و قدرت طلبی و حذف رقیب به واسطه ای آن.

عمل شما، یعنی پاشیدن بذر کینه بین لایه های جامعه و تلاش برای حذف یک طیف از قدرت سیاسی با روشی غیر اسلامی، فتنه است. اگرچه چون به سوء نیت شما اطمینان ندارم، شما را فتنه گر نمی نامم. همین امر نسبت به برخی از کسانی که در سال ۸۸ عملشان به آشوب دامن زد نیز صادق است. یعنی عملشان به فتنه کمک کرد ولی چون بد نیت نبوده اند نمیتوان فتنه گرشان خواند. و این کنه حرف آن دسته از زجر دیدگان انقلاب است که مخالف روش شمایند که برخی از خاطیان سال ۸۸ را قاصر یا مقصر می دانند ولی فتنه گر نمیشمارند.

معارف اسلامی بر جدا کردن عمل مومنین از خودشان و زیر سوال بردن عمل حتی الامکان و نه شخص ایشان دلالت دارد چرا که تا سوء نیت احراز نشود نمی توان شخص را فاسد دانست. این نکته را هم در پایان اضافه کنم که مشی رهبری در همه این موارد کاملا عکس روش شما بوده است که اگر لازم شد به آن نیز می پردازم انشاءالله.

۱ دیدگاه

  1. هادی شیرازی :

    درباره یک برخورد ظالمانه پس از فتنه ۸۸ بحث کردید.

    آیا امکان دارد درباره ظلم بزرگتر که ظلم به نظام اسلامی بود هم مباحثتان را مطرح کنید؟

    متشکرم

پاسخ دادن به هادی شیرازی (لغو پاسخگویی)

*

+ 10 = 18