مقصر بیکاری؛ گورخر ایرانی!
استاندار فارس در حالی 300 گور خر منطقه بهرام گور را در اظهاراتی عجیب و غیر کارشناسی مصیبت این استان عنوان می کند که نسل گورخر در تمام نقاط کشور به غیر از منطقه حفاظت شده بهرام گور و ذخیره گاه زیست کره توران در استان سمنان منقرض شده و گورخرهای بهرام گور فارس تنها جمعیت پویای این گونه در کشور قلمداد می شوند.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): خبرگزاری مهر در گزارشی جالب و طنزآلود، اظهارات اخیر استاندار فارس درباره معادن بهره برداری نشده این استان را به نقد کشیده است.
چندی پیش استاندار فارس در اظهارنظر عجیبی اعلام کرد: وجود ۳۰۰ گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور به مصیبتی برای مردم فارس تبدیل شده است زیرا که سازمان محیط زیست به دلیل حضور این حیوانات و اینکه این منطقه حفاظت شده است اجازه بهره برداری از معادن را نمی دهد.
به گفته او، به محیط زیست اعلام کرده ایم مردم نی ریز حاضرند هر کدام یکی از این گورخرها را به خانه خود ببرد و از آن به خوبی محافظت کنند تا شما اجازه بهره برداری از این معدن را صادر کنید و جوانان نی ریزی از بیکاری نجات یابند.
بر اساس این استدلال، می توان برای نگهداری از دیگر میراث طبیعی کشور راهکارهایی ارائه کرد تا در روزهای پایانی دولت مورد استفاده برنامه ریزان و مدیران دولتی قرار گیرد:
مصیبتی مانند زاینده رود که سالانه چندین نفر از هموطنانمان درآن غرق می شوند را به راحتی می توان با انتقال آب آن به وسیله لوله به استان های مجاور و یا مصرف آب رودخانه در بالادست حل کرد. |
مقوله خاک که به مصیبتی بزرگ برای بانوان خانه دارتبدیل شده و روزانه باید بخش عمده ای از وقت خود را صرف گرفتن گرد و خاک کنند را می توان با فروش خاک کشور به کشور های حوزه خلیج فارس برای همیشه ساماندهی کرد. |
پلنگ یکی دیگر از مواردی است که برای مردم مصیبت شده و به نظر می رسد بهترین کار این است که پلنگ ها را به روسیه منتقل کنیم چراکه اساساً پلنگ با این پوست کلفتی که دارد باید در جای سرد زندگی کند و گرنه گرما زده شده و می میرد. |
یوزپلنگ هم مصیبت دیگری است زیرا در جاهایی که زندگی می کند اجازه عبور جاده نمی دهند، بنابراین با توجه به اینکه تعداد کمی از این گونه باقیمانده می توان در هر استان یک باغ وحش تاسیس و یوزپلنگ ها را بین آنها تقسیم کرد تا بخوبی از آنها نگهداری کنند به این ترتیب جوانان هم سرگرم می شوند. |
سالهاست در جوار تالاب میانکاله قرار است پالایشگاه تأسیس شود اما محیط زیست اجازه نمی دهد درحالیکه چنین مصیبتی را می توان به راحتی مدیریت کرد چنانچه مردم این منطقه هر کدام مقداری از آب تالاب میانکاله را به منازل خود ببرند این تالاب پس از مدتی خشکیده می شود و به این ترتیب هم از شر این تالاب خلاص می شویم و هم اقتصاد رونق می گیرد و جوانان منطقه از بیکاری نجات پیدا می کنند. |
جنگل هم یکی دیگر از مصیبت های کشور است. حیف از مناطق شمال کشور نیست که این همه جنگل دارد. با قطع کردن آنها هم جا باز می شود، هم اتوبان ها گسترش پیدا می کنند و هم صنعت چوب رونق می گیرد و جوانان بیکار بر سر کار می روند. اساساً مردم شمال کشور حاضر هستند هر کدام از یک درخت در خانه های خود نگهداری کنند تا دیگر نیاز به جنگل نباشد. |
دریاچه ارومیه یکی دیگر از مصیبت های بزرگ مملکت است که با خشکاندن آن هم می توانیم حجم انبوهی نمک برای هموطنان آذری تولید کنیم هم با استفاده از تعداد کمی نیمکت می توان یکی از بزرگترین پارک های ارومیه را احداث کرد از سوی دیگر مشکل کشاورزان و سدهای بالادست دریاچه هم برای همیشه حل می شود. |
خلیج فارس هم یکی از مصیبت های دیگر ما در حوزه میراث معنوی و طبیعی است. از آنجایی که اخیراً کشورهای عربی اقدام به اجاره نام استادیوم های فوتبال در جهان می کنند. مثلاً در ازای مبلغی کلان ورزشگاه تیم آرسنال از هایبری به امارات تغییر نام یافت، خوب است ما هم در اقدامی مشابه به بالاترین رقم نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دهیم و از درآمد حاصل ازآن برای رونق اقتصاد و حل مشکل بیکاری جوانان بهره بگیریم. |
وجود ۳۰۰ گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور به مصیبتی برای مردم فارس تبدیل شده زیرا سازمان محیط زیست به دلیل حضور این حیوانات و اینکه این منطقه حفاظت شده است اجازه بهره برداری از معادن را نمی دهد.به محیط زیست اعلام کرده ایم مردم نی ریز حاضرند هر کدام یکی از این گورخرها را به خانه خود ببرد و از آن به خوبی محافظت کنند تا شما اجازه بهره برداری از این معدن را صادر کنید و جوانان نی ریزی از بیکاری نجات یابند. |
یک فعال محیط زیست در واکنش به اظهار نظر استاندار فارس مبنی برمصیبت دانستن ۳۰۰ گور خر در معرض انقراض منطقه بهرام گورجهت معدن کاوی و اشتغال زایی در این استان می گوید: رسیدن به منافع کوتاهمدت و نمایش فرسوده اشتغالزایی سالها است که پیوسته تکرار میشود. درحقیقت مردم و اقتصاد و اشتغالشان ورد زبان مدیران تحتانی و میانی و فوقانی است زیرا سود کلان و یکباره ای که از قبل سدسازی و معدنکاوی و جادهسازی حاصل می شود را هرگز نمی توان از طریق فعالیت هایی چون اکوتوریسم به دست آورد و به عبارتی با اکوتوریسم کسی یک شبه، قارون نمیشود اما با آن کارهای دیگر می شود.
به اعتقاد سام خسروی فرد، اگر سازمان به اصطلاح “حفاظت” محیطزیست وظیفه فرهنگسازی و آموزش خود را درست انجام داده بود حالا ارشدترین مدیر اجرایی یک استان این چنین آسمان و ریسمان را سر هم نمیکرد و به دشمن شماره یک گورها بدل نمیشد. آیا همین اظهار نظر او شوراندن مردم نیست تا به جان گورها بیافتند و نابودشان کنند و خلاص؟ آیا مردم را مقابل محیطبان قرار نمیدهد؟
به گفته او، اگر محیطزیست درست عمل کرده بود و سامانهای برای درآمدزایی از طبیعت توسط مردم محلی راه انداخته بود هر گور، برای مردم آن ناحیه به گنجی بدل میشد که خود وظیفه حفاظت آنها را به دوش میکشیدند تا منافعشان آسیب نبیند و از خیر معدنکاوی میگذشتند.
آنطور که خسروی فرد می گوید: مصیبت و بلای جان مردم و طبیعت فارس نه آن مدیر بیدانش استانی و نه مافوق اوست، و نه حتی شکارچیان متخلف و ارگان هایی که به طبیعت هجوم میبرند تا سد و جاده و شهرک صنعتی بسازند، بلکه مشکل اصلی ، آن سازمانی است که وظیفهاش را درست انجام نمیدهد و تنها توجیهی که در واگذاری اراضی حفاظت شده دارد این است که این مناطق ارزش حفاظتی خود را از دست داده اند اما هرگز نمیگوید چرا و چگونه این مناطق از سکه افتاده و فاقد ارزش حفاظتی شده اند.
اما یکی دیگر از فعالان محیط زیست معتقد است: این گورخرها نیستند که مصیبت مردم فارس شده اند! مصیبت بزرگتر، این است که استان فارس با همه غنای فرهنگی، تاریخی، طبیعی؛ صنعتی و کشاورزی اش آنقدر در ایجاد اشتغال برای مردمانش ناموفق بوده که حالا ۳۰۰ گورخر را عامل بدبختی مردم تصور می کند و ناگزیر برای تضمین شغل و رفاه و خوشبختی مردم این دیار به همین یک وجب خاک باقیمانده در زیستگاه بهرام گور هم رحم نکرده و قصد تعرض می کند.
به اعتقاد سپهر سلیمی، اگر با این همه زیرساخت، مردمان فارس همچنان مصیبت زده هستند ریشه اش را در سوءمدیریت مسئولان استانی باید دید نه ۳۰۰ گورخر بهرام گور.
به هر حال به گفته کارشناسان و صاحب نظران محیط زیست و حیات وحش معدن کاوی یکی از فعالیت هایی است که بیشترین آسیب را به مناطق حفاظت شده و زیسمتندان این مناطق وارد می کند کما اینکه معدنکاری در سایر زیستگاههای گورخر از جمله پارک ملی کویر که روزگاری بالغ بر ۲۰۰ رأس گورخر در آن وجود داشت موجب شد رفتهرفته جمعیت گورها در این منطقه رو به کاهش گذاشته و به صفر برسد لذا انتظار می رود مسئولان سازمان محیط زیست از یک سو با جدیت بیشتری مخالفت خود را با اجرای طرح های معدن کاوی در مناطقی مانند بهرام گور و مصوبه ای که مجوز معدن کاوی در مناطق حفاظت شده را می دهد دنبال کنند و از سوی دیگر در ترویج فرهنگ محیط زیست اهتمام بیشتری داشته باشند تا دست کم، دیگر شاهد چنین اظهار نظر های عجیب و طنز گونه ای از طرف مدیران ارشد جامعه نباشیم.