۰۸:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۳
روایت تکان دهنده ساکنان حوالی اتوبان «امام علی»
اتوبان امامعلی بعد از 40 سال جنوب و شمال تهران را بههم متصل کرده است؛ اتوبانی 35کیلومتری که هفتهزار واحد مسکونی معارض داشت و هزارو200میلیاردتومان برای خریداری این خانهها هزینه شد اما حالا سوال این است که چقدر این پول منصفانه توزیع شد و اهالی منطقه چقدر از این معامله راضیاند؟
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): «شبانه لودر انداختند پای خانهام. لابد ۱۰، ۱۵تایی بودند؛ ماموران شهرداری و چندتایی هم پلیس. دیوار اصلی خانه، آشپزخانه، توالت و حمامم یکشبه با خاک یکسان شد و از بین رفت. حالا صبح به صبح همسر مریض فلج مغزیام را میبرم مغازهای نزدیک این خانه که دیگر چندان نمیتوان نام خانه را بر آن گذاشت با کتری حمام میکنم مبادا زخم بستر بگیرد.»
این حکایت امروز زنی است که خانهاش در حوالی اتوبان امامعلی تخریب شده ولی بهناچار همچنان آنجا زندگی میکند. روایتهایی از این دست فراوان است. روایت دلالانی که خانهها را مفت خریدند و یکشبه پولدار شدند. حکایت خانوادههای زیادی که خانه چندطبقه مسکونی یا واحد تجاریشان را دادند و چند ماه بعد که پول ملکشان را گرفتند در گرانیهای سرسامآور بازار مسکن موفق شدند فقط یک آپارتمان نقلی بخرند و دیگر هیچ. اتوبان امامعلی بعد از ۴۰ سال جنوب و شمال تهران را بههم متصل کرده است؛ اتوبانی ۳۵کیلومتری که هفتهزار واحد مسکونی معارض داشت و هزارو۲۰۰میلیاردتومان برای خریداری این خانهها هزینه شد اما حالا سوال این است که چقدر این پول منصفانه توزیع شد و اهالی منطقه چقدر از این معامله راضیاند؟
خانم «ف» زن ۶۰ سالهای که همسر بیمارش را تیمار میکند، میگوید: «در روز ۲۵ تیر، بیش از ۱۵ مامور شهرداری بر سر پسرم ریختند که میخواست از تخریب بخشی از خانه پدریاش جلوگیری کند اما سهمش شد بازداشت و کلانتری.» او ادامه میدهد: «در ابتدای شروع پروژه به ما گفتند اتوبان از خانه شما نمیگذرد و خانه شما معارض نیست. در ادامه یکی، دو دلال مراجعه کردند و به ما گفتند خانه شما معارض است و بفروشید. ما زیربار فروختن خانه به دلالها نرفتیم. بعد گفتند سه متر از خانه شما معارض است سپس گفتند ۱۲ متر، بعد گفتند ۲۴ متر و تا اینکه زمان حمله ۴۰ متر از خانه ما را تخریب کردند. تمام مراجعاتم به شهرداری هم بینتیجه مانده است. بعد از تمام اینها تازه از مجلس وقت ملاقات گرفتهام.»
بزرگراه امامعلی از مناطق ۷، ۸، ۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۲۰ تهران میگذرد. در ابتدای شروع پروژه، شهرداری با هفتهزار واحد مسکونی معارض روبهرو بود که باید آنها را با توافق خریداری میکرد.
در روند تملک املاک اتفاقهای مختلفی افتاد. در دهه ۷۰ شمسی، وقتی خبر ایجاد چنین بزرگراهی در شهر پیچید، فرصتطلبان و انبوهسازان با شناسایی دقیق محل پروژه اقدام به خرید املاک اطراف آن با قیمت پایین کردند. برخی دلالان خانههای مشمول طرح را با قیمت پایین خریداری کردند و بعد با قیمت بسیار بالاتر به شهرداری فروختند.
سالها از این ماجرا گذشت تا اینکه شهرداری تصمیم به نهایی کردن پروژه بزرگراهی گرفت و به کار تملک املاک سرعت بیشتری داد اما با همین سرعت شکایتها هم بیشتر شد. حالا مسوولان معاونت عمرانی شهرداری تهران در اینباره به «شرق» میگویند: «کار تملک املاک از سوی شهرداریهای مناطق انجام شد و تنها پوسته در اختیار ما قرار گرفت.»
نزدیک ظهر است. راهی خاوران میشوم؛ منطقه ۱۵٫ یکی از مناطقی که خانههای زیادی از آن معارض اتوبان امامعلی بوده است. کوچهها تنگ و باریکند. ته خیابانهای منتهی به اتوبان نخالههای ساختمانی زیادی از عملیات عمرانی باقی مانده است. خاک است و گرما. در کنار خیابانها جمعیت دو، سه نفره معتادان با خیال راحت مشغول مصرف مواد هستند. آنقدر خیالشان راحت است که عبور عابری غریبه هم خاطرشان را مکدر نمیکند.
در یکی از کوچههای باریک منتهی به اتوبان امامعلی، چند زن جوان دورهم حلقه زده و گرم صحبتند. جوی باریکی از کوچه میگذرد. نزدیک میشوم. میپرسم آیا اینجا کسی هست که خانهاش معارض اتوبان بوده باشد و شهرداری خانهاش را خریداری کرده باشد؟
میگویند: «رفتهاند از اینجا.»
میپرسم: اینجا اتوبان برای شما مشکلاتی ایجاد نکرده است؟
زن جوان میگوید: «فقط برای بالاشهریها خوب شده است. خاک و خلش را ما خوردیم کیفش را آنها میبرند. خروجیهایش همه بستهاند. امکان خروج نداریم باید برویم سهراه افسریه دور بزنیم و وارد اتوبان امامعلی شویم. هر دقیقه لولههایمان میترکد. چندوقت پیش هم آب قطع شده بود.» به در خانهای میروم که مرز خیابان با اتوبان امامعلی است. مرد صاحبخانه میگوید: «مصیبت ما این زیرگذرهاست. هنوز درست نظافت نکردهاند. سه سال است سروصدا و خاک و خل داریم. تازه کارشان تمام شده اما نخالههایش را هنوز نبردهاند.»
میپرسم، اینجا کسی برای فروش ملکش به شهرداری مشکلی نداشت؟
مرد میگوید: «خانههای اینجا را دو تا بنگاهی خریدند. یکسری راضی بودند، یکسری هم ترسیدند. من خیاطم، ۴۵ سال کار کردم و زحمت کشیدم تا این خانه را خریدم. الان این را شهرداری خراب کند میتوانم دوباره خانهای بخرم؟ نه! فوقش بخرند صدمیلیون. من ۴۵ سال زحمت کشیدم. شهرداری ارزان خریده است. مردم میترسند. شب و روز خواب ندارند. من خودم شب و روز خواب نداشتم که اگر شهرداری بخواهد خانهام را بگیرد چکار کنم؟ زن و بچهام را کجا ببرم؟ من ۴۵ سال جان کندم در بازار، این همه زحمت کشیدم خدا شاهد است من آدمهایی دیدم که اینجا از غم خانهشان سکته کردند و مردند. از ترسشان، بهخاطر آبرویشان. برخیها متری ۳۰۰هزارتومان، بعضی هم ۶۰۰هزارتومان فروختند. مردم سواد ندارند. میترسند. این همه زحمت کشیدهاند. همه میلرزیدند وقتی میخواستند بفروشند. نهایتا این خانوادههای عیالوار با آن پول یک ۴۵متری در مجتمع خریدند. مصیبت زیاد است خانم.»
مرد جوانی در جوار اتوبان، تعمیرگاه ماشین دارد. میگوید: «همه را بدبخت کردند. ماها مستاجر بودیم. مستاجرها همه آواره شدند. اتاقی ۲×۲ را نشانم میدهد و میگوید: «این مغازه است دست من است؟ این مغازه میشود؟ ماها آواره شدیم؟ الان هم ۲۴ ساعته میآیند میپرسند اتوبان امامعلی از کدام طرف است؟ فرعی اینجا باز نکردهاند و باید برویم از داخل بعثت بیاییم.»
مردی از یکی دیگر از خانههای مشرف به اتوبان بیرون میآید. موتورسوار است. در جواب سوالم که آیا شهرداری خانهها را به قیمت خریداری کرده است؟ میگوید: «خیر، جبر مطلق بود. مال ما در طرح اتوبان نبود اما در طرح انبوهسازیاش بود. شهرداری مردم را در منگنه گذاشت. امکانات آب، برق، گاز و تلفن را قطع کردند. صاحبخانه مجبور میشد به هر قیمتی تن دهد و سقف قیمت تا ۶۰۰، ۷۰۰ هزار تومان تعیین شد.»
سر ظهر شده است. چندتایی خانم میانسال در حال برگشت از مسجد از حاشیه اتوبان هستند. میپرسم: «آیا شما مشکلی با اتوبان ندارید؟»
زن میگوید: «از آنموقع که رایگیری تمام شده است گذاشتهاند رفتهاند. آن سوی اتوبان را درست کردند حالا این طرف مانده است. اینجا شده لانه موشها. ما داریم با موشها زندگی میکنیم.» زن میانسال دیگری میگوید: «حالا موش هیچی، شبها از سروصدا نمیخوابیم.» میپرسم: «آیا خانه شما هم معارض اتوبان بوده است؟» یکی از زنان میگوید: «بله. خانه ما در اتوبان بود. چهارسال پیش سازمان نوسازی از ما گرفت. قرار شد دو واحد با متراژ ۹۶ متر به ما بدهند به جای خانه سهطبقهمان. موقع حسابرسی پارسال که در تنگنا مانده بودیم، وقتی حسابرسی شد فقط یک آپارتمان دادند که الان تلفن ندارد. موقعی که رفتیم گاز نداشت. تازه ۱۲میلیون هم باید بدهیم. سند نمیدهند تا زمانی که این پول را پرداخت کنیم. دو خانوار در خانه خودمان زندگی میکردیم اما حالا فقط یک واحد آپارتمان داریم. پارسال همینموقعها بود در گرمای پارسال ماه رمضان تلفن قطع بود و آب و گازمان را هم قطع کردند. در مضیقه بودیم نهایتا مجبور شدیم قبول کنیم. جای جدید هم گاز نداشت ما گفتیم اصلا نمیتوانیم اینطوری زندگی کنیم. یک حمام نمیتوانیم برویم. گفتند کپسول میآوریم اما حتی کپسول هم نیاوردند و گاز را بالاخره وصل کردند اما هنوز تلفن را ندادهاند.»
خانم دیگری میگوید: «ما خانهمان معارض نبود اما یکسالونیم است که آب، برق، گاز و تلفنمان یکسره قطع میشود. در ماه رمضان یک شب آب نداشتیم. یکدفعه هم یک هفته آب محله قطع بود، تانکر آوردند گذاشتند. تمام اینها مشکلات است. الان در حریم اتوبانیم و میگویند زیر اتابک بهخاطر اتوبان امامعلی خالی است. اگر خانههای ما فرو بریزد چکار کنیم؟»
همچنان کوچهپسکوچههای منتهی به اتوبان را زیرپا میگذارم. آرایشگاه نقلی کوچک در حریم اتوبان قرار دارد. پرده را کنار میزنم و وارد میشوم. تصویر آرایشگاه با تمام آرایشگاههای زنانهای که تاکنون دیدهام متفاوت است. اینجا خاوران حتی آرایشگاه، سوپرمارکت و فستفودهایش هم بازآفرینی نقشهایی از فقر را دارند. زن آرایشگر میگوید: «از وقتی کار این اتوبان شروع شد معتادان و ولگردها و دزدها زیاد شدهاند و از لحاظ امنیت خیلی مشکل پیدا کردهایم.»
میپرسم: «خانههایتان را شهرداری خوب خریده یا نه؟»
میگوید: «خانه ما را که افتضاح خریدهاند. متری یکمیلیونوصدهزارتومان خریدند چهارماه بعد بقیه خانهها را چهارمیلیونتومان خریدند. مغازه را از ما چهارمیلیونتومان خریدند اما چهارماه بعد متری ۱۰میلیون تومان خریدند در حالیکه به ما گفته بودند تا آخر طرح قیمت همین مقدار است اما کلک زیاد زدند. بعد هم که تا دوماه شهرداری آمد چک را به ما بدهد آنقدر خانه گران شد که ما فقط توانستیم یک آپارتمان ۷۰ متری در ازای یک طبقه تجاری و دو طبقه مسکونیمان بخریم. من همهاش دعا میکردم این شهردار رای نیاورد.»
چند ماه پیش «حمزه شکیب» رییس کمیسیون عمران شورای شهر تهران در بازدیدی که از این پروژه داشت، بهشدت درباره شکایتهای مردم به شهرداری هشدار داده و گفته بود: «در سال گذشته با توجه به شوک قیمت مسکن، در فاصله وعدههای پرداخت اقساط شهرداری، تحولات اقتصادی رخ داد که در نتیجه آن بسیاری از مردم نتوانستند ملک مناسبی را بهعنوان جایگزین خانه خود خریداری کنند.» او گفته بود: «اگر این شهروندان اکنون در شرایط مناسبی بهسر نمیبرند و در جریان تملکها آسیب دیدهاند، شهرداری باید بازنگری کند. لذت اجرای این پروژه بزرگ زمانی بیشتر میشود که هیچیک از شهروندان در جریان ساخت و بهرهبرداری از آن، آسیب نبینند.»
خانم «ف» زن ۶۰ سالهای که همسر بیمارش را تیمار میکند، میگوید: «در روز ۲۵ تیر، بیش از ۱۵ مامور شهرداری بر سر پسرم ریختند که میخواست از تخریب بخشی از خانه پدریاش جلوگیری کند اما سهمش شد بازداشت و کلانتری.» او ادامه میدهد: «در ابتدای شروع پروژه به ما گفتند اتوبان از خانه شما نمیگذرد و خانه شما معارض نیست. در ادامه یکی، دو دلال مراجعه کردند و به ما گفتند خانه شما معارض است و بفروشید. ما زیربار فروختن خانه به دلالها نرفتیم. بعد گفتند سه متر از خانه شما معارض است سپس گفتند ۱۲ متر، بعد گفتند ۲۴ متر و تا اینکه زمان حمله ۴۰ متر از خانه ما را تخریب کردند. تمام مراجعاتم به شهرداری هم بینتیجه مانده است. بعد از تمام اینها تازه از مجلس وقت ملاقات گرفتهام.»
بزرگراه امامعلی از مناطق ۷، ۸، ۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۲۰ تهران میگذرد. در ابتدای شروع پروژه، شهرداری با هفتهزار واحد مسکونی معارض روبهرو بود که باید آنها را با توافق خریداری میکرد.
در روند تملک املاک اتفاقهای مختلفی افتاد. در دهه ۷۰ شمسی، وقتی خبر ایجاد چنین بزرگراهی در شهر پیچید، فرصتطلبان و انبوهسازان با شناسایی دقیق محل پروژه اقدام به خرید املاک اطراف آن با قیمت پایین کردند. برخی دلالان خانههای مشمول طرح را با قیمت پایین خریداری کردند و بعد با قیمت بسیار بالاتر به شهرداری فروختند.
سالها از این ماجرا گذشت تا اینکه شهرداری تصمیم به نهایی کردن پروژه بزرگراهی گرفت و به کار تملک املاک سرعت بیشتری داد اما با همین سرعت شکایتها هم بیشتر شد. حالا مسوولان معاونت عمرانی شهرداری تهران در اینباره به «شرق» میگویند: «کار تملک املاک از سوی شهرداریهای مناطق انجام شد و تنها پوسته در اختیار ما قرار گرفت.»
نزدیک ظهر است. راهی خاوران میشوم؛ منطقه ۱۵٫ یکی از مناطقی که خانههای زیادی از آن معارض اتوبان امامعلی بوده است. کوچهها تنگ و باریکند. ته خیابانهای منتهی به اتوبان نخالههای ساختمانی زیادی از عملیات عمرانی باقی مانده است. خاک است و گرما. در کنار خیابانها جمعیت دو، سه نفره معتادان با خیال راحت مشغول مصرف مواد هستند. آنقدر خیالشان راحت است که عبور عابری غریبه هم خاطرشان را مکدر نمیکند.
در یکی از کوچههای باریک منتهی به اتوبان امامعلی، چند زن جوان دورهم حلقه زده و گرم صحبتند. جوی باریکی از کوچه میگذرد. نزدیک میشوم. میپرسم آیا اینجا کسی هست که خانهاش معارض اتوبان بوده باشد و شهرداری خانهاش را خریداری کرده باشد؟
میگویند: «رفتهاند از اینجا.»
میپرسم: اینجا اتوبان برای شما مشکلاتی ایجاد نکرده است؟
زن جوان میگوید: «فقط برای بالاشهریها خوب شده است. خاک و خلش را ما خوردیم کیفش را آنها میبرند. خروجیهایش همه بستهاند. امکان خروج نداریم باید برویم سهراه افسریه دور بزنیم و وارد اتوبان امامعلی شویم. هر دقیقه لولههایمان میترکد. چندوقت پیش هم آب قطع شده بود.» به در خانهای میروم که مرز خیابان با اتوبان امامعلی است. مرد صاحبخانه میگوید: «مصیبت ما این زیرگذرهاست. هنوز درست نظافت نکردهاند. سه سال است سروصدا و خاک و خل داریم. تازه کارشان تمام شده اما نخالههایش را هنوز نبردهاند.»
میپرسم، اینجا کسی برای فروش ملکش به شهرداری مشکلی نداشت؟
مرد میگوید: «خانههای اینجا را دو تا بنگاهی خریدند. یکسری راضی بودند، یکسری هم ترسیدند. من خیاطم، ۴۵ سال کار کردم و زحمت کشیدم تا این خانه را خریدم. الان این را شهرداری خراب کند میتوانم دوباره خانهای بخرم؟ نه! فوقش بخرند صدمیلیون. من ۴۵ سال زحمت کشیدم. شهرداری ارزان خریده است. مردم میترسند. شب و روز خواب ندارند. من خودم شب و روز خواب نداشتم که اگر شهرداری بخواهد خانهام را بگیرد چکار کنم؟ زن و بچهام را کجا ببرم؟ من ۴۵ سال جان کندم در بازار، این همه زحمت کشیدم خدا شاهد است من آدمهایی دیدم که اینجا از غم خانهشان سکته کردند و مردند. از ترسشان، بهخاطر آبرویشان. برخیها متری ۳۰۰هزارتومان، بعضی هم ۶۰۰هزارتومان فروختند. مردم سواد ندارند. میترسند. این همه زحمت کشیدهاند. همه میلرزیدند وقتی میخواستند بفروشند. نهایتا این خانوادههای عیالوار با آن پول یک ۴۵متری در مجتمع خریدند. مصیبت زیاد است خانم.»
مرد جوانی در جوار اتوبان، تعمیرگاه ماشین دارد. میگوید: «همه را بدبخت کردند. ماها مستاجر بودیم. مستاجرها همه آواره شدند. اتاقی ۲×۲ را نشانم میدهد و میگوید: «این مغازه است دست من است؟ این مغازه میشود؟ ماها آواره شدیم؟ الان هم ۲۴ ساعته میآیند میپرسند اتوبان امامعلی از کدام طرف است؟ فرعی اینجا باز نکردهاند و باید برویم از داخل بعثت بیاییم.»
مردی از یکی دیگر از خانههای مشرف به اتوبان بیرون میآید. موتورسوار است. در جواب سوالم که آیا شهرداری خانهها را به قیمت خریداری کرده است؟ میگوید: «خیر، جبر مطلق بود. مال ما در طرح اتوبان نبود اما در طرح انبوهسازیاش بود. شهرداری مردم را در منگنه گذاشت. امکانات آب، برق، گاز و تلفن را قطع کردند. صاحبخانه مجبور میشد به هر قیمتی تن دهد و سقف قیمت تا ۶۰۰، ۷۰۰ هزار تومان تعیین شد.»
سر ظهر شده است. چندتایی خانم میانسال در حال برگشت از مسجد از حاشیه اتوبان هستند. میپرسم: «آیا شما مشکلی با اتوبان ندارید؟»
زن میگوید: «از آنموقع که رایگیری تمام شده است گذاشتهاند رفتهاند. آن سوی اتوبان را درست کردند حالا این طرف مانده است. اینجا شده لانه موشها. ما داریم با موشها زندگی میکنیم.» زن میانسال دیگری میگوید: «حالا موش هیچی، شبها از سروصدا نمیخوابیم.» میپرسم: «آیا خانه شما هم معارض اتوبان بوده است؟» یکی از زنان میگوید: «بله. خانه ما در اتوبان بود. چهارسال پیش سازمان نوسازی از ما گرفت. قرار شد دو واحد با متراژ ۹۶ متر به ما بدهند به جای خانه سهطبقهمان. موقع حسابرسی پارسال که در تنگنا مانده بودیم، وقتی حسابرسی شد فقط یک آپارتمان دادند که الان تلفن ندارد. موقعی که رفتیم گاز نداشت. تازه ۱۲میلیون هم باید بدهیم. سند نمیدهند تا زمانی که این پول را پرداخت کنیم. دو خانوار در خانه خودمان زندگی میکردیم اما حالا فقط یک واحد آپارتمان داریم. پارسال همینموقعها بود در گرمای پارسال ماه رمضان تلفن قطع بود و آب و گازمان را هم قطع کردند. در مضیقه بودیم نهایتا مجبور شدیم قبول کنیم. جای جدید هم گاز نداشت ما گفتیم اصلا نمیتوانیم اینطوری زندگی کنیم. یک حمام نمیتوانیم برویم. گفتند کپسول میآوریم اما حتی کپسول هم نیاوردند و گاز را بالاخره وصل کردند اما هنوز تلفن را ندادهاند.»
خانم دیگری میگوید: «ما خانهمان معارض نبود اما یکسالونیم است که آب، برق، گاز و تلفنمان یکسره قطع میشود. در ماه رمضان یک شب آب نداشتیم. یکدفعه هم یک هفته آب محله قطع بود، تانکر آوردند گذاشتند. تمام اینها مشکلات است. الان در حریم اتوبانیم و میگویند زیر اتابک بهخاطر اتوبان امامعلی خالی است. اگر خانههای ما فرو بریزد چکار کنیم؟»
همچنان کوچهپسکوچههای منتهی به اتوبان را زیرپا میگذارم. آرایشگاه نقلی کوچک در حریم اتوبان قرار دارد. پرده را کنار میزنم و وارد میشوم. تصویر آرایشگاه با تمام آرایشگاههای زنانهای که تاکنون دیدهام متفاوت است. اینجا خاوران حتی آرایشگاه، سوپرمارکت و فستفودهایش هم بازآفرینی نقشهایی از فقر را دارند. زن آرایشگر میگوید: «از وقتی کار این اتوبان شروع شد معتادان و ولگردها و دزدها زیاد شدهاند و از لحاظ امنیت خیلی مشکل پیدا کردهایم.»
میپرسم: «خانههایتان را شهرداری خوب خریده یا نه؟»
میگوید: «خانه ما را که افتضاح خریدهاند. متری یکمیلیونوصدهزارتومان خریدند چهارماه بعد بقیه خانهها را چهارمیلیونتومان خریدند. مغازه را از ما چهارمیلیونتومان خریدند اما چهارماه بعد متری ۱۰میلیون تومان خریدند در حالیکه به ما گفته بودند تا آخر طرح قیمت همین مقدار است اما کلک زیاد زدند. بعد هم که تا دوماه شهرداری آمد چک را به ما بدهد آنقدر خانه گران شد که ما فقط توانستیم یک آپارتمان ۷۰ متری در ازای یک طبقه تجاری و دو طبقه مسکونیمان بخریم. من همهاش دعا میکردم این شهردار رای نیاورد.»
چند ماه پیش «حمزه شکیب» رییس کمیسیون عمران شورای شهر تهران در بازدیدی که از این پروژه داشت، بهشدت درباره شکایتهای مردم به شهرداری هشدار داده و گفته بود: «در سال گذشته با توجه به شوک قیمت مسکن، در فاصله وعدههای پرداخت اقساط شهرداری، تحولات اقتصادی رخ داد که در نتیجه آن بسیاری از مردم نتوانستند ملک مناسبی را بهعنوان جایگزین خانه خود خریداری کنند.» او گفته بود: «اگر این شهروندان اکنون در شرایط مناسبی بهسر نمیبرند و در جریان تملکها آسیب دیدهاند، شهرداری باید بازنگری کند. لذت اجرای این پروژه بزرگ زمانی بیشتر میشود که هیچیک از شهروندان در جریان ساخت و بهرهبرداری از آن، آسیب نبینند.»
منبع: شرق
:::