۱۳:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲

دبه نمی توان کرد / عارف یا روحانی؟

در صورتی که از هر یک از این دو بزرگوار حمایت نمایم و در روز انتخابات رأی بدهم، به نتیجه انتخابات هر چه باشد و به هر شکل تمکین می‌کنم و پیروز انتخابات را رئیس جمهور ایران می‌دانم.

155848_472272965605_2483827_n«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس جامعه مجازی: 

سعید شریعتی، عضو سابق شورای مرکزی جبهه مشارکت در فیسبوک خود نوشت:

“من بر عکس آقای روحانی خیلی هم از واژه مجعول فراجناحی بدم می‌آید. این از آن واژه‌های غلط‌ انداز ضد توسعه است. به این دلایل:

۱-       این ژست بسیار بدی است که کسی خود را سیاسی بداند و نداند که عمل سیاسی رفتار جمعی است یا چنان بنماید که گویا می‌توان کار سیاسی که عملی جمعی و تشکیلاتی هست را به صورت منفرد انجام دهد.

شما در عرصه عمل سیاسی ناگزیرید که متکی به عمل جمعی باشید و به نمایندگی از یک جمع هر چند کوچک در کنش های سیاسی مداخله کنید.

آقای روحانی و هر یک از این هشت نفر به نمایندگی از کدام جمع و تشکیلات سیاسی پا به عرصه انتخابات و کاندیداتوری گذاشته‌اند.

آقای حسن روحانی عضو هیأت داوری جامعه روحانیت مبارز هستند. و طبق وظایف هیأت داوری مسئول رسیدگی به تخلفات تشکیلاتی اعضاء. حال سؤال این است که اقای روحانی که بر اساس مواضع اعلام شده جامعه روحانیت مبارز نه با هماهنگی و نه با حمایت تشکیلات متبوع خود در بزرگترین کنش سیاسی پا به میدان گذاشته‌اند، ایا مقید به تشکیلاتی بودن عمل سیاسی و مسئولیت‌پذیری جمعی در این کنش هستند؟

ایراد ندارد که مثلاً آقای روحانی از سوی حزب اعتدال و توسعه (به دبیرکلی دکتر نوبخت) کاندیدای انتخابات شده باشند اما ایشان باید تکلیف تبعیت خود از تشکیلات جامعه روحانیت مبارز را روشن کنند.

معمولا در این مواقع افراد از حزب متبوع خود استعفا می‌دهند، رفتاری که اقای کروبی در انتخابات ۸۴ انجام داد و از مجمع روحانیون که کاندیداتوری ایشان را نپذیرفته بود استعفا کرد و بلافاصله با اعضای ستاد انتخاباتی‌اش حزب اعتماد ملی را تشکیل داد.

۲-       در واژه فراجناحی نوعی تبختر نهفته است که گویا قائل این عبارت خود را برتر از جناح‌ها و جریان‌ها و احزاب و تشکل های سیاسی می‌داند. همه آنها را به یکباره در راه خطا و پیجویی منافع شخصی و دارای تحلیل‌های ناقص و ناکارامد و خود را دانای کل و جامع همه جهات مثبت می‌داند. این واژه در ذات خود نوعی سیاه‌نمایی نسبت به همه جریان‌های سیاسی را حمل می‌کند و حاوی این پیام است که ملت باید کماکان به جناح‌های سیاسی بی‌اعتماد باشند. تکرار و تزیین این واژه در بن و بنیاد خود مروج اندیشه ضد رفتار جمعی.

در عالم سیاست شما یا هیچ‌چیزی نیستید یا یک جمع‌اید. یا عضوی از یک تشکل، حزب، جبهه، جناح سیاسی موجودید یا اگر از موجودین به دلیل داشتن راهبرد یا تحلیلی مجزا، کناره گرفتید خودتان یک تشکل، یا حزب و گروه جدید هستید و روا نیست که خود را «فرا» جناح‌های دیگر بدانید.

۳-       دولت نهادی است که یک جمع از یک حزب، یا جناح یا جریان سیاسی یا در شرایط خاصی ائتلاف مشخصی و شناسنامه‌دار و از پیش معرفی شده از احزاب و جریان‌های سیاسی هم‌پیمان برای مدتی مشخص در آن حضور می‌یابد و تلاش می‌کند در قالب این نهاد برنامه‌های اعلام شده به مردم که بر اساس آن کسب رأی کرده است به اجرا درآورد و نسبت به عواقب و تبعات آن برنامه مسئولیت‌داشته باشد.

دولت هیچ‌گاه «مجمع خوبان عالم» نیست که کلاژی از بهترین آدم‌ها را که هیچ ربط مشخص تشکیلاتی و جمعی و تعهد گروهی به هم ندارند را گرد هم بیاوریم. ارکستری از سولیست‌های خوب لزوما ارکستر خوبی نیست، این سولیت‌ها باید اولا بیرون از ارکستر دولت در احزاب و تشکل‌های خود با هم هماهنگ باشند و ثانیاً در درون دولت رفتار و عملکرد جمعی هماهنگ.

فرض کنید آقای محمدرضا باهنر به عنوان یک نیروی قدر سیاسی از جناح راست به عنوان وزیر کشور اقای روحانی انتخاب شود و آقای محمد ستاری‌فر به عنوان یک عضو بلند مرتبه و توانمند جبهه مشارکت به عنوان رئیس سازمان برنامه ریزی و مدیریت. شما فکر می‌کنید این دو بزرگوار می‌توانند علیرغم داشتن دو نظریه کاملا متفاوت در توسعه و پایش سرزمینی صرفا به دلیل عضویت در دولت آقای روحانی هماهنگ عمل کنند؟”

شریعتی در پست دیگری هم نوشته:

“۱- در یک وضعیت تخیلی اگر عارف و روحانی به مرحله دوم انتخابات بروند تردید ندارم که حتی به قیمت اقلیت بودن به عارف رأی می‌دهم.

۲- اگر علی‌رغم نظر شخصیم که «ترک و تماشای هوشمندانه و نجیبانه صحنه است(ر.ک. استتوس کویین گامبیت) جمع‌بندی جبهه مشارکت ایران اسلامی ادامه حضور فعال در انتخابات و حمایت از یکی از این دو بزرگوار باشد باز هم ترجیح من آن است که آن یک نفر آقای دکتر عارف باشد.

۳-       اگر علی‌رغم ترجیحات من ضرورت حفظ اجماع اصلاح‌طلبان و همراهی آقایان خاتمی و هاشمی به حمایت از روحانی موکول شود به دلیل اهمیت حفظ این اجماع نسبت به برد یا باخت یا هر تحلیل ذیگر علی‌رغم اختلاف نظر بنیادی با آقای روحانی تمام قد از ایشان حمایت می‌کنم.

۴- در صورتی که از هر یک از این دو بزرگوار حمایت نمایم و در روز انتخابات رأی بدهم، به نتیجه انتخابات هر چه باشد و به هر شکل تمکین می‌کنم و پیروز انتخابات را رئیس جمهور ایران می‌دانم.

پ.ن: ‌بند چهار را نوشتم که دوستانی که اصرار بر شرکت در انتخابات دارند دقت کنند که این بار نه حکومت، نه شرکت‌کنندگان، نه هواداران و نه حتی این دو بزرگوار «دبه» کردن را از ما نخواهند پذیرفت!”

برچسب‌ها:

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

13 + = 23