کربلا
یا دستی برای بیعت و یا سری برای عبرت
مرا دعوت کردید، من هم آمدم، اگر نمیخواهید برمیگردم. دعوت شما برای من وظیفه ایجاد کرد، حال که پشیمان شدهاید من هم بر میگردم؛ اما پاسخ ابنزیاد این است: «یا دستی برای بیعت و یا سری برای عبرت». عمر سعد که با امام ساعتها مذاکره کرده بود، محجوج از این مقاوله با تجاسر اولین کسی است که با پرتاب تیر آغازگر فاجعهای میشود که در پس آن خنجر جهالت و شمشیر عداوت بر فرق عدالت فروآید.
مسلک حسین مسلک آزادی و آزادی خواهی است
درطریقت حسین ، جان بی ارزش چه بهایی دارد که بخواهد مانع از وصل بشر به مقصودش شود. چنین بی باکانه دل به دریای دشمن می زند و «هیهات من الذله » را فریاد می کند. همانا ایمان به هدف و آزادی است که از حسین انسانی می سازد که حتی زیر دشنه دشمن اینچنین طریقتش را فریاد بر می آورد : « بسم الله و بالله و فی سبیل الله ... »
حسین شهید راه اصلاح است
آنان که امروز نگران لبخندی بر لب مردم در بازی های فوتبال اند نه شاید که کمی هم دلنگران خواری و ذلیلی ملت در نقد قدرت باشند. آنان که امروز فقط نگران اندک موی دختران و لباس پسران این سرزمین اند خوب است کمی هم به فکر عدالت جامانده در گذشته ای باشند که هرروز یاد و خاطرش را این ملت و فرزندانش بیشتر زنده نکند. به راستی چه قدرت و توانی است که عده ای در فراری دادن مردمان از یک مکتب دارند. اف بر کسانی که از این خون مقدس حسین مخدر برای خویش تجویز میکنند که...
داستان عاشورا-کربلا از ابتدا تا انتها
زمانی که معاویه اقدام به گرفتن بیعت برای یزید کرد، شماری از فرزندان صحابه، مخالفت هایی را ابراز کردند. مروان در نامه ای به معاویه نوشت: إنّى لسْتُ آمن أن یکون الحسین مَرْصدًا للفتنة، و أظنّ یومکم من حسین طویلا. من در این باره ایمن نیستم که حسین منبع فتنه شود و تصور می کنم داستان طولانی با حسین خواهید داشت.
خلافت اموی و انحرافات، نتیجه تملقگویی و جمعآوری ثروتانبوه
معاویه امر به معروف و نهی از منکر را از حالت نظارت مؤمنان به دولت خارج کرد و آن را به سمت نظارتهای مردم به یکدیگر منحرف ساخت و نهادی را نیز به نام هسته تأسیس کرد که دولت را متوجه امر به معروف و نهی از منکر میکرد.
روایت استاد مطهری از ورود رسیدن امام حسین به کربلا
روز دوم محرم، أبا عبد اللّه علیه السلام وارد کربلا شد. خیمه و خرگاه خود را با جمعیتی در حدود هفتاد و دو نفر بپاکرد. از آن طرف، لشکر دشمن با هزار نفر در نقطه ی مقابل چادر زد. پیکهای دشمن دائماً در رفت و آمد بودند. روزهای بعد برای دشمن مدد آمد. مددها هزار نفر، سه هزار نفر و پنج هزار نفر بود تا روز ششم که نوشته اند «حَتّی کَمُلَتْ ثَلاثینَ» تا اینکه سی هزار نفر کامل شدند.