۰۷:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶ امیر محمد تاجیک :

جنبش دانشجویی از کودتا تا قربانگاه

همان روز فرمانداری نظامی، تعدادی از روزنامه ها و نشریات را به صورت فله ای تعطیل کرد که از جمله می توان به: فرمان، سیاسی، خاورمیانه، آذرین، زلزله، فاخته و مرجان، اشاره کرد. همچنین تعدادی از روزنامه های منتشره نیز جمع آوری شد. خبر واقعه 16 آذر و کشتار بی رحمانه دانشجویان در محیط امن و مقدس دانشگاه که به سرعت از سوی رسانه های خبری به سراسر جهان مخابره شده بود، موج ابراز همدردی فرهیختگان و آزادی خواهان عالم را در پی داشت، همین امر فشار فزاینده ای را مقارن سفر ریچارد نیکسون به ایران، بر...

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-امیر محمد تاجیک:

اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود ؛ خود را دربرابر دانشگاه آتش می زدم . همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت . او را پیش پای نیکسون قربانی کردند! این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفته اند . هنوز از تحصیلشان فراغت نیافته اند . نخواستند همچون دیگران کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فروبرند. از آن سال چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند ؛ اما این سه تن ماندند تا هرکه را می آید بیاموزند ؛ هرکه را می رود سفارش کنند . آن ها هرگز نمی روند ؛ همیشه خواهند ماند … آن ها شهید اند. این سه قطره خون که بر چهره دانشگاه ما همچنان تازه و گرم است . کاشکی می توانستم این سه آذر اهورایی را با تن خاکستر شده ام بپوشانم تا در این سموم که وزد نفسرند ! اما نه … باید بمانم و این سه آتش را در سینه ام نگاه دارم …

دکترعلی شریعتی

در تاریخ معاصر ایران ، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرآغاز فصل تازه ای است که به سقوط دولت ملی دکتر مصدق و حاکمیت خفقان شدید در جامعه انجامید. با وقوع کودتا، دستگیری رجال سیاسی، انحلال احزاب و تعطیلی بسیاری از نشریات در دستور کار قرار گرفت  و به نوعی استبداد نوین آغاز شد . از فردای وقوع کودتا، مردم حتی یک روز نیز روند مخالفت با هیئت حاکمه را متوقف نکردند. در نوشتار حاضر موقعیت جنبش دانشجویی از ۲۸ مرداد تا ۱۶ آذر ۱۳۳۲ مورد بررسی قرار گرفته است.

به نظر می رسد نخستین نظاهرات آشکار دوره مورد بحث، پنج روز پس از کودتا در دانشگاه تهران در حمایت از دکتر مصدق و اعتراض به محاکمه او، دکتر شایگان و مهندسی رضوی انجام گرفته باشد. پس از آن در ایام عزاداری ماه محرم، تهران شاهد برپایی تظاهرات پرسروصداتری بود و ۲۲ شهریورماه ۱۳۳۲، یعنی بیست و پنج روز بعد از کودتا، در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامداران کودتا، مقارن برپایی آیین سوگواری در چهارمین شب عزاداری حسینی، تظاهراتی سازماندهی گردید و در جریان آن شعارهایی بر ضد سرلشکر زاهدی و در حمایت از دکتر مصدق سر داده شد. کانون تظاهرات بازار تهران بود و دامنه آن به مسجد شاه و سبزه میدان کشیده شد.  چند روز بعد در ۲۵ شهریور، تظاهرات گسترده تری برپا شد. تظاهرکنندگان دراین شب شعارهای شدیداللحنی سردادند. تظاهرات یادشده با دخالت مأموران شهربانی و واحدهای لشکر نظامی ضد شورش پایتخت سرکوب گردید؛ هرچند فرونشاندن آتش این غائله و سرکوب تظاهرکنندگان مانع از تداوم اعتراض های پراکنده و خودجوش مردمی بعدی نشد، به طوری که صبح روز عاشورا با استفاده از اوضاع آن روز، ضمن شبیه سازی تاریخی، پلاکاردهایی متضمن شعارهایی در اعتراض به حاکمیت پهلوی دوم، همچنین شعارنویسی بر در و دیوار شهر بر ضد رژیم مستبد و خودکامه انجام گرفت.

 با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه ها در مهرماه، بر اثر خیزش های مردمی و تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. در نیمه مهر، گروه های دانشجویی اعلامیه هایی منتشر کردند که در آن بر ضرورت توسل جستن به اعتصاب به مثابه یک حربه در برابر حاکمیت، همچنین لزوم آزادی دکتر مصدق از زندان، رفع توقیف شماری از استادان دانشگاه و سرانجام جانبداری از تظاهرات محرم در بازار تهران، تأکید شده بود. تهیه و توزیع این اعلامیه ها تأثیر ویژه ای در فضای سیاسی آن دوره بر جای نهاد، به گونه ای که واکنش دولت کودتا را ارمغان آورد که به شکلی شتابزده اعلام کرد: “دولت در مقابل این گونه تحرکات به شدت ایستادگی خواهد کرد.”  به رغم خط و نشان هایی که دولت نظامی برای مخالفان خود، به ویژه دانشجویان می کشید، دانشگاهیان با همکاری بازاریان، خود را برای برگزاری یک اعتصاب گسترده آماده کردند و روز ۱۶ مهر ، زمان و موعد مناسب این اقدام تشخیص داده شد. اعتصاب آغاز شد و بازار بسته ماند. همان روز دانشجویان به برپایی تظاهرات آرام در محیط دانشگاه مبادرت کردند. متعاقب آن، فرمانداری نظامی سراسیمه و وحشت زده چند افسر را به همراه چند دستگاه کامیون پر از سربازان تفنگدار به سوی دانشگاه گسیل داشت. سربازان مسلح در جای جای دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زیر نظر قرار دادند.

از منظری، آنچه روز شانزدهم مهرماه روی داد، نخستین واکنش همه جانبه دانشگاه و دانشگاهیان (استاد و دانشجو) در برابر دولت کودتا بود. افزون بر این، برای نخستین مرتبه از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳، مأموران نظامی وارد حریم دانشگاه شدند و به دستگیری جمعی از دانشجویان مبادرت کردند. چنین رفتاری طی نوزده سالی که از بنیادگذاری دانشگاه تهران می گذشت بی سابقه بود. بی گمان ورود قوای مسلح به محیط دانشگاه و دستگیری دانشجویان نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نکرد بلکه به گسترش دامنه بحران و افزایش تنش و تشنج موجود افزود.  به رغم تمامی تمهیدات حاکمیت نظامی، در این ایام بار دیگر تهران شاهد تظاهرات در خور توجه دیگری بود و این مرتبه فریاد اعتراض نه از دل دانشگاه که از بیرون آن، حوالی چهارراه امیراکرم، مکانی در دو کیلومتری جنوب شرقی دانشگاه، به گوش می رسید. این تظاهرات که از ساعت ۱۰ صبح آغاز شده بود و موجب غافلگیری و برآشفتگی فرمانداری نظامی گردید، با واکنش و عکس العمل سریع نیروی انتظامی و نظامی و تیراندازی هوایی و درگیری های پراکنده به منظور متفرق کردن تظاهرکنندگان، همچنین بازداشت شماری از معترضان، خاتمه یافت. به باور برخی تحلیلگران رخدادهای تاریخی- سیاسی، این نخستین تظاهرات وسیع به ابتکار نهضت مقاومت ملی بود که در اعتراض به دستگیری و حبس دکتر مصدق و یارانش انجام گرفت و در آن قشرهای مختلفی از جمله دانشجویان، بازاریان، حتی دانش آموزان شرکت داشتند. برخی منابع، شمار تظاهرکنندگان در این روز را بالغ بر دوهزار نفر تخمین زدند.

 افزایش رفت و آمدهای دولتمردان آمریکایی و انگلیسی به ایران و بازداشت های بی ضابطه فرمانداری نظامی، ضمن انسداد سیاسی فضای آن روز، جامعه را به سوی وقوع درگیری جدید سوق داد.

 نیمه دوم آبان ماه آبستن حوادث مهم و حساسی بود. در ۱۷ آبان، محاکمه دکتر مصدق، نخست وزیر و سرتیپ تقی ریاحی، دردادگاه نظامی ارتش در سلطنت آباد آغاز شد. مقارن آغاز به کار محکمه نخست وزیر دولت ملی، تحرکات طیف رودرروی دولت و مخالفان حکومت کودتا، افزایش یافت. همزمان با اوجگیری فزاینده اعتراض های داخلی، دانشجویان و اپوزوسیون خارج از کشور نیز دست به فعالیت گسترده بر ضد دولت دست نشانده سرلشکر زاهدی زدند. هرچند این جوش و خروش از فردای کودتا شروع شده بود، لیک اندک اندک شدت گرفت و با آغاز به کار محاکمه فرمایشی دکتر مصدق به اوج خود رسید و مقالات انتقادی متنوع و متعددی بر ضد دولت نظامی در نشریات گوناگون خارج از کشور، به ویژه در فرانسه و آلمان به چاپ می رسید.افزایش چشمگیر فعالیت های سیاسی دانشجویان مقیم خارج از کشور، خشم کارگزاران حاکمیت پهلوی دوم را برانگیخت. از این رو از سوی دولت، دستورالعمل هایی به منظور پیشگیری از گسترش دامنه این اعتراض ها خطاب به وزارتخانه ها و نمایندگی های خارج از کشور فرستاده شد. بر طبق مفاد این بخشنامه، نمایندگی های مقیم خارج از کشور موظف شدند به دانشجویان اطلاع دهند که در صورت هر گونه مشارکت و همراهی در فعالیت های ضد دولتی، با آنها برخورد می شود. قطع ارز ارسالی از ایران، ندادن روادید سفر، حتی ابطال گذرنامه و … بخشی از این محرومیت ها بود. با آغاز دادگاه دکتر مصدق، بر میزان خبرهای مرتبط با برپایی تظاهرات و اعتصاب در سطح شهر افزوده می شد. این بار همه موضوع را مهم قلمداد کردند. مخالفان حاکمیت برای راه اندازی موج جدیدی از مخالفت ها بر ضد حکومت نظامی عزم خود را جزم کرده بودند. به نظر می رسد مقامات دولتی نیز این مرتبه اقدامات مخالفان را بلوف تصور نکردند و به منظور پیشگیری و ممانعت از تحقق طرح های مخالفان و خنثی سازی کارکرد آنان، پروژه های گوناگونی را مد نظر قرار دادند. بی گمان همان طوری که اشاره شد، شروع محاکمه دکتر مصدق که از دید افکار عمومی به خیمه شب بازی می مانست، عامل عمده پیدایی وضعیت تازه در جامعه بود.

 ۱۶ آذرماه اما نقطه اوج مبارزات جنبش با استبداد عصر خود است. دانشجویان مانند روزهای گذشته خود را آماده برپایی تظاهرات دیگری در محیط دانشگاه وخیابان های اطراف کردند اما شواهد نشان دهنده آن بود که کارگزاران دولت کودتا به منظور فراهم آوردن وضعیت مناسب و آرام کردن جو آن روز جامعه برای پذیرایی از معاون رئیس جمهور آمریکا و در آستانه ورود وی به تهران، به منظور رویارویی با اعتراض های فزاینده دانشجویان، در آماده باش به سر می بردند و عزم خود را جزم کردند تا از دانشجویان زهرچشم بگیرند تا مذاکرات نیکسون با مقامات ایرانی در کمال آرامش انجام شود.  روز ۱۶ آذر، اوضاع در تهران و به ویژه دانشگاه تهران و خیابان های منتهی به آن غیرعادی بود. دانشجویان هنگام نزدیک شدن به دانشگاه پی به افزایش چشمگیر مأموران و تجهیزات فوق العاده آنان بردند. رژیم دراقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد، از بامداد آن روز، همه، وقوع یک حادثه را پیش بینی می کردند. دانشجویان با درک و شم سیاسی خود هوشیارانه سعی داشتند کمترین بهانه ای به دست بهانه جویان ندهند اما جو کاملا ملتهب بود. اندک زمانی بعد، سربازان مسلح به داخل دانشکده ها هجوم آوردند و عده زیادی از دانشجویان و حتی استادان را دستگیر کردند و مورد ضرب و جرح و فحش و ناسزا قرار دادند. دانشجویان در برابر این اقدام تحریک آمیز بردباری به خرج دادند و با متانت و سکوت، صرفا وقایع را زیرنظر گرفتند. اندک زمانی بعد در حالی که عقربه های ساعت حدود ۱۰ بامداد را نشان می داد و دانشجویان سر کلاس های درس بودند، ناگاه شماری از سربازان دسته “جانباز” لشکرزرهی به همراه عده ای سرباز معمولی به دانشکده فنی یورش بردند. دستاویز آنان برای ورود به دانشکده، شناسایی عده ای از دانشجویان ِ به زعم آنان شورشی و اخلالگر بود که در خلال روزهای گذشته به نظامیان بی احترامی کرده بودند.  مهندس خلیلی، رئیس دانشکده فنی به منظور پیشگیری از هرگونه درگیری و خونریزی احتمالی، دستور داد زنگ کلاس ها پیش از موعد زده شود. وی به همراه دکتر عابدی، معاونش، چند تن از خدمتگزاران دانشکده را مأمور کرد به کلاس های درس رفته و از طرف آنان به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر، با آرامش و بدون شعار دادن از دانشکده خارج شوند و متعاقب آن بی سر و صدا محیط دانشگاه را ترک نمایند. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند به یکباره با یورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنیزه مواجه شدند که بر اثر آن عده ای از دانشجویان مجروح گردیدند. اقدام سبعانه نیروی نظامی، واکنش برخی از دانشجویان خشمگین را برانگیخت. دانشجویان به هنگام دفاع از خود و عقب نشینی در برابر حمله سربازان مسلح به شعار دادن روی آوردند. افراد “جانباز” که به فرمان تیمسار تیمور بختیار، فرمانده لشکر به دانشگاه آمده بودند به دانشجویان بی دفاع در دانشکده فنی تیراندازی کردند که در نتیجه، پیکر سه دانشجوی دانشکده فنی به نام های “مهدی شریعت رضوی”، “مصطفی بزرگ نیا” و “احمد قندچی”، در سرسرای دانشکده فنی به خون آغشته شد و تعداد زیادی از دانشجویان زخمی شدند.  همان روز فرمانداری نظامی، تعدادی از روزنامه ها و نشریات را به صورت فله ای تعطیل کرد که از جمله می توان به: فرمان، سیاسی، خاورمیانه، آذرین، زلزله، فاخته و مرجان، اشاره کرد. همچنین تعدادی از روزنامه های منتشره نیز جمع آوری شد. روز بعد (۱۷ آذر)، حاکمیت پهلوی در اقدامی نمایشی برای کاهش فشارهای وارده بر خود بر اثر حادثه روز گذشته، مبادرت به آزادی پنج تن از وزیران کابینه دکتر مصدق از زندان کرد، دکتر عالمی وزیر کار، مهندس رجبی وزیر مشاور، دکتر ملکی وزیر بهداری، مبشر کفیل وزارت دارایی و مهندس عطایی کفیل وزارت کشاورزی، در زمره این گروه رها شده از محبس بودند.

   خبر واقعه ۱۶ آذر و کشتار بی رحمانه دانشجویان در محیط امن و مقدس دانشگاه که به سرعت از سوی رسانه های خبری به سراسر جهان مخابره شده بود، موج ابراز همدردی فرهیختگان و آزادی خواهان عالم را در پی داشت، همین امر فشار فزاینده ای را مقارن سفر ریچارد نیکسون به ایران، بر دولت کودتا وارد ساخت. دکتر علی اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران از تشکیل جلسه ویژه دولت برای رسیدگی به این واقعه یاد می کند.بامداد هجده آذر، سرلشکر مزین به منظور کاهش فشارهای سیاسی و روانی، به نمایندگی از سوی محمدرضا پهلوی، در دانشکده فنی حضور یافت و مراتب تأسف خود را به مهندس خلیلی، رئیس دانشکده فنی ابراز کرد. همان روز همزمان با ورود ریچارد نیکسون به تهران، تظاهرات گسترده ای به مناسبت سوم شهدای مظلوم دانشگاه واعتراض به حضور معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران تدارک دیده شد که به اعتراض و قیام عمومی مبدل گردید و در نتیجه برخورد شدیدی میان نیروهای نظامی و انتظامی از یک سو و مردم به ویژه دانشجویان از سوی دیگر روی داد که به بازداشت دهها نفر انجامید.  طی روزهای بعد،تظاهرات پراکنده ای در سطح شهر برگزار شد. در دانشگاه با وعده تخلیه محیط آموزشی از نیروهای نظامی، دانشجویان سرانجام به اعتصاب کوتاه مدت خود پایان دادند، اما رژیم به وعده خود عمل نکرد و اعتصاب دانشجویان دراوایل دی ماه بار دیگر آغاز شد و تظاهرات، درگیری ها و اعتصاب های پراکنده همچنان تا خاتمه ترم ادامه یافت.

 لازم به ذکر است که حاکمیت پهلوی دوم نه تنها از محاکمه و مواخذه متجاوزان به حریم علم و معرفت سرباز زد، بلکه ۹ روز بعد در نامه ای به شماره ۲۱۲۲ مورخ ۲۵/۹/۱۳۳۲ که از سوی سرهنگ علی محمد روحانی، رئیس ستاد لشکر دو زرهی مرکز تهیه شده بود، به گونه ای “خیلی فوری” از “ستاد رکن دو”، تقاضای تشویق “افسران و درجه داران و سربازان دسته جانباز در مأموریت دانشگاه تهران در روز دوشنبه ۱۶ ماه جاری” به عمل آمد؛ تشویقی که شامل حال ۱۶ نفر به پاس کشتار ۱۶ آذر شد. این ۱۶ تن به مناسبت قربانی کردن سه دانشجوی مظلوم پیش پای نیکسون، افزون بر ترفیع درجه به پاداش های نقدی ۲۵ تا ۳۵ تومان نایل آمدند. با گذشت سالیان دراز از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ امروز جامعه دانشگاهی فاصله زیادی از آرمان های خود گرفته است . بی شک خون سرخ این شهدا، موتور محرک و سوخت تداوم فعالیت های ضد استبدادی و ضد استعماری دانشجویان در سال های بعد را فراهم آورد، حرکتی که هیچ گاه از حرکت باز نایستاد و به سکوت نگرایید و تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم یافت. یادشان گرامی و راهشان پر روهرو باد …

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

25 + = 27