استقلال خواهی به معنی انزوای ایران نبود
طبعاً ایالات متحدۀ آمریکا که به صور گوناگون در منافع و نهادها و شئون ایران متنفّذ بود و از این رهگذر آسیبهاى فراوان به منافع و حیثیات ما وارد ساخته بود، در رأس تهاجم مشروع و انقلابى ایران قرار گرفت و به رغم دشواریهاى فراوان، این رابطۀ یکسویه و امپریالیستى ملغى اعلام شد. آمریکاییها و متحدان ایشان کوشیدند به طرق گوناگون، در سطح منطقه اى، منافع و پایگاههاى از کف رفته را احیا کنند، امّا درایت امام راحل و عزم و وحدت ملّى مانع این امر شد تا جایى که هیچگاه در حیطۀ مرزها و مناسبات داخلى ایران به هیچیک...
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
عالم سیاست ایران همواره مملو از نظریههایی است که در هر دوره ای به ثبت و برخی از آن به سبک تبدیل میشود.در این میان کم است مبانی و اصلی که در دستور کار سیاستمداران باقی بماند و به درستی اجرا شود. ولی اصول و مبانى سیاست خارجى اى که امام خمینى(س) طراحى کرد و به صورت قوانین موضوعه تدوین و سعى در اجراى آن مى شد همچنان باید مدنظر باشد که مهمترین مفهوم در این زمینه «استقلال» است.در پرتال امام خمینی(س) آمده که کتاب سیاست خارجى و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینى(س) مینویسد:«مفهوم سیاست خارجى یا روابط بین المللى یا دیپلماسى در تاریخ ایران به سه دوره کاملاً متمایز تقسیم مى شود».
دوره اول،کلاسیک
دوران کلاسیک که روابط نوین بینالمللى و هم پیوندى و تعامل امروزی میان کشورها وجود نداشت. در این دوران، هر کشورى برمبناى مجموعه اى از عوامل داخلى و براساس معیارهاى خاص حکومتدارى و سنتهاى فکرى و اجتماعى، مناسباتى با همسایگان خود و منازعاتى با رقیبان خود داشت و در این چارچوبها گاه کمى فراتر رفته و با همسایۀ همسایگان نیز ارتباط برقرار مى ساخت. تفکر استراتژیک به معناى نوین، در هنگامۀ فتوحات یا دفع تعرضات معنا مىیافت و به ندرت پاى اقتصاد و فرهنگ به عنوان عناصر تعیین کننده در سیاست خارجى دخیل بود. عواملى چون اقتصاد و فرهنگ، صرفاً به معناى تأمین راههاى تجارى و دستیابى به منابع گذر و مسیرهاى عبور مورد توجه و تحلیل بود و فراتر از آن، انگیزه ها به سوى فتح و سلطه بر سرزمینهاى ثروتمند سوق مى یافت، همچنانکه هندوستان و ایران مرکزى و بینالنهرین همواره محل تعرض و گشایشهاى نظامى بوده و تاریخ خونبارى را از سر گذرانده اند. دورۀ کلاسیک در ایران، تا اواخر قاجاریه تداوم داشته است.
دوران استعمار و استقلال
دوره بعدی دوران استعمار و استقلال بود. این دوره که مقدمات آن در میانۀ عهد قجر و با آگاهى نسبى نخبگان ایرانى از اوضاع جهانى، خاصه وضع ملل باختر آغاز شد در مشروطیت به اوج رسید و آن مبداء به نقطه عطفى در تحول نگرش سیاستهاى کارگزاران حکومتى ایران در موضوع روابط خارجى بدل شد. در این دوران، الزامات و مفاهیم نوین از سوى ایران به دیده گرفته شد و حقوق متقابل کشورها و منافع مورد منازعه، همراه با تبعات حقوقى آن مطرح شد. دیگر امکان حل و فصل یکسویه مسائل دیپلماتیک، برمبناى موازین خاص ملتها از بین رفته بود و توافق طرفینى مى باید دامنۀ نفوذ و عملکرد کشورها را مشخص مى کرد.
دوران عزت و استقلال یا همان نظریه امام(س)
سومین دورۀ سیاست خارجى ایران با توجه به همین فضاى دو قطبى، در هنگامۀ پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال ۱۳۵۷ آغاز شد. نمادها، جهت گیریها و شکل کلى و حتى شعارهاى آن نیز برآمده از همین وضع و متناسب با جنگ سرد بود. علاوه بر این، ژئوپلتیک خاص ایران، که بزرگترین و نزدیکترین مدار و سیم خاردار پنهان آمریکا در برابر کمونیسم روسى قلمداد مىشد نیز در تکوین سیاست خارجى نوین ایران دخیل بود. در بحبوحه انقلاب اسلامى ایران، دو شعار استراتژیک «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» و «نه شرقى و نه غربى، جمهورى اسلامى»، با الهام از انگارهها و نظریات امام خمینى(س)، موجب رواج اندیشۀ تازه اى در ملّت و نخبگان ایران شد. این نظریات که صبغه اى عمیقاً دینى داشت و برآیند شخصیت مذهبى حضرت امام(س) و هدایتهاى پى در پى و ساختار عمیق دینى در آحاد ملت ایران بود، با روشن بینى و درایت حضرت امام(س) و هدایتهاى پى در پى و ساختار شکن ایشان، موجب خروج ایران از دایرۀ بستۀ جهان دو قطبى و خیزش در افقهاى تازه بود. افقهایى که اساس آن بر عزت ملّى، منافع ملّى، حقوق انسانى و احترام متقابل برمبناى آموزه هاى اسلامى استوار شده بود.
امام(س)وآغاز عصرنوین حیات سیاسی ایران
امام خمینى، براى آغاز عصر نوین حیات سیاسى در ایران، نخست مشروعیت ملّى و مردمى در پرتوی قوانین مشروع و موضوعه را دنبال گرفتند. ایشان به نخبگان برجستۀ کشور در یکى از بحرانی ترین سنوات حیات سیاسى ایران، مأموریت تدوین و برنامهریزى قوانین اساسى و زیر مجموعه هاى آن، و نهادهاى متناسب را سپردند و به تحکیم مبانى مردم سالارانه آن اقدام کردند. این امر، که اهمیت آن در زمان وقوع، از سوى بسیارى از مردم و حتى برجستگان قوم، درک
نمى شد، در انظار جهانیان موجب تحکیم اعتبار و تقویت بنیانها و قواعد موجود در کشور شد و نخستین مجامع و مجموعه هاى حقوقى و قانونى را براى تحرک دیپلماتیک و
برنامه ریزى در هر زمینه اى پدید آورد. براساس این مطالب، مطلوبهاى جامعه نیز مشخص شد و امام خمینى(س) تحرک خاص و دورانسازى را که معیار استقلال براى تمام کشورهاى جهان سوم و مدار حرکت ایشان براى خروج از حیطه هاى سلطه و اقتدار تحمیلى بود آغاز کردند.
امام(س) به دنبال انزوای ایران نبود
اصول و مبانى سیاست خارجى که امام (س) طراحى کرد و به صورت قوانین موضوعه تدوین و سعى در اجراى آن مىشدرا مىتوان در چند اصل خلاصه کرد. مهمترین مفهوم در این زمینه «استقلال» بود، این مفهوم، باوجود فشارهاى عظیم بین المللى و بحرانهاى فراگیر داخلى، ابداً به معناى انزواى ایران از جهان نبود، بلکه امام خمینى حریم واقعى ملّت ایران و حرمت پایمال شدۀ ایشان را مرتباً مورد تأکید قرار داده و هر نوع رابطه اى را در مرز اصطکاک با این اصل مورد ارزشیابى منفى یا مثبت قرار مى دادند. استقلال، در معناى نهایى مى باید موجب پاره شدن تمام بندها و مجارى سلطه شود و هر کشورى که با سوء استفاده از ضعفهاى داخلى و فساد حکومتگران سابق در ایران، مناسبات و منافع نامشروعى براى خود داشت، از این پس باید جایگزینى دیگر را دنبال کند. طبعاً ایالات متحدۀ آمریکا که به صور گوناگون در منافع و نهادها و شئون ایران متنفّذ بود و از این رهگذر آسیبهاى فراوان به منافع و حیثیات ما وارد ساخته بود، در رأس تهاجم مشروع و انقلابى ایران قرار گرفت و به رغم دشواریهاى فراوان، این رابطۀ یکسویه و امپریالیستى ملغى اعلام شد. آمریکاییها و متحدان ایشان کوشیدند به طرق گوناگون، در سطح منطقه اى، منافع و پایگاههاى از کف رفته را احیا کنند، امّا درایت امام راحل و عزم و وحدت ملّى مانع این امر شد تا جایى که هیچگاه در حیطۀ مرزها و مناسبات داخلى ایران به هیچیک از فرصتهاى سابق دست نیافتند. امّا جداى از این امر، سایر کشورها بر اساس موازین مشروع و متعارف بین المللى مى توانستند فصل نوین روابط خود را آغاز کنند زیرا احترام متقابل که شرط اصلى روابط متناسب و عادلانه بود، دیگر به عنوان یک اصل پذیرفته و کارآمد در ظل مفهوم استقلال، پایدار شده و انکار آن امکانپذیر نبود. اسرائیل در این میان، به دلیل ماهیت ژئوپلتیک و کیفیت اهداف خود، دامنۀ تحرک ایران اسلامى در عرصۀ سیاست خارجى را به الزامات تازه اى متوجه ساخت. تهدیدات بالفعل و بالقوه این رژیم، که با حمایتهاى بى دریغ آمریکا و برخى نهادهاى پرقدرت اقتصادى، نظامى و رسانهاى گسترش یافته بود، سبب نگاه فراگیر ایران به کل جهان اسلام و طرح شعارهاى سیاسى در سطح ملل مسلمان جهان شد. نهایت آنکه باوجود کوشش راهبردى به سوى تنش زدایى، امام خمینى(س) تحرک جدّى در برابر کانونهاى تنش زا، خصوصاً رژیم صهیونیستى را در دستور کار قرار داد.
دست رد امام(س)بهسیاستآمرانه
جنگ تحمیلى رژیم بعثى عراق، موقعیت نظامیگرى و گرایشات توتالیتر را در منطقه وسعت بخشید امّا ایران اسلامى به برکت روح دینى و هویت فرهنگى امام خمینى(س) به هیچ وجه خصوصیات نظامهاى آمرانۀ نظامى همچون عراق و حتى ترکیه یا پاکستان را به خود نگرفت. دفاع حماسى ایران در برابر عراق و حامیان متعدد آن، نه تنها موجب خروج ایران از اعتدال نشد، بلکه به تدریج آرمانهاى استقلال و آرزوهاى فرهنگى ـ اجتماعى انقلاب را وسعت بخشید. راهکارهاى امام خمینى(س) در موضعگیرى معقول در برابر شوروى ـ نظیر پیام به لئونید برژنف یا پیام به میخائیل گورباچف ـ با وجود قطع رابطۀ صورى و محتوایى و همه جانبه با آمریکا، نشانگر درک ژرف ایشان از ماهیت و موقعیت قدرتهاى بین المللى در رابطه با ایران بود. در حقیقت امام خمینى(س) مفهوم موازنۀ منفى را که در شعار «نه شرقى نه غربى» متراکم گردیده بود، گسترش بخشیدند و تصویر ژرفى از آن را در ارتباط با همزیستى صلح آمیز در پرتو استقلال و مصالح و منافع ملّى کشور ارائه نمودند. در حیطۀ این انگارۀ کلى منافع ایران، جهان اسلام، ملل مستضعف و سرانجام رابطۀ متقابل با کل کشورها و ملتها، به ترتیب در اولویت سیاست خارجى ایران نمودار شد.
حیثیت ملی، مد نظر امام(س)
از آن پس، مواضع صلح آمیز امام خمینى(س) که حتى جنگ را براى ابقاى صلح بین المللى تبیین مى کردند، یا خلع سلاح جهان از سلاحهاى کشتار جمعى و اتمى را مورد تأکید قرار مى دادند یا دلالتهایى که به مجامع بین المللى و دستگاههاى داخلى مى فرمودند،
زیر مجموعه هاى این سیاست اسلامى ـ انسانى را براى تقویت روح، منافع و حیثیت ملّى مشخص مى ساخت. در مجموعۀ حاضر که بخشى کوچک و گزیده از فرمایشات بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران است، برخى مشخصات و رویکردهاى دیپلماتیک ایران اسلامى از منظر معمار بزرگوار و رهبر عظیم الشأن انقلاب مشخص شد و خود بهخود گویاى عالیترین کیفیت تفهیم این اصطلاحات و انگاره هاست.
منبع:قانون
::::