۰۷:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۴

آیا پوتین قابل اعتماد است؟

در وضعیت کنونی جهان، شرایط برای ایجاد یک رابطه دوسویه و مثبت با روسیه برای ایران فراهم است. ولی این رابطه نباید به‌گونه‌ای باشد که بخواهیم با اتکای به روس‌ها در مقابل غربی‌ها بایستیم. اگر رابطه ما با غرب از وضعیت پرتنش گذشته خارج نشود، ممکن نیست که بتوانیم از روابط با روسیه نیز بهره‌مند شویم. اتفاقا یکی از دلایلی که هم‌اکنون روس‌ها می‌خواهند با ایران روابط بهتری را تنظیم کنند همین بهبودی یافتن نسبی روابط ایران با غرب از تنش‌های قبلی است.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

سفر ولادیمیر پوتین به ایران در جهان و داخل کشور بازتاب گسترده‌ای داشت. این سفر با توجه به توافق وین میان ایران و ١+۵ و نیز اوضاع سوریه و نیز تنش میان روسیه و غرب، اهمیت بیشتری یافت، ولی در این میان یک نکته بیش از هر چیز دیگری در افکار عمومی داخل کشور مطرح شد و اینکه آیا روسیه یا شخص ولادیمیر پوتین، کشور و قدرت قابل اعتمادی هستند؟ به ویژه با توجه به تجربیات گذشته ایران با روس‌ها چگونه و با چه اعتمادی می‌توان نسبت به ایجاد یک رابطه متوازن با روس‌ها گام برداشت و روی آن حساب باز کرد؟ پاسخ به این پرسش بسیار مهم است و به معنایی نقد برخی سیاست‌های ما نیز می‌تواند باشد. این یادداشت در پی طرح بحث درباره این موضوع است، شاید در ادامه نیز به آن پرداخته شود.

putin
ابتدا تاکید کنیم که بخشی از نگاه ما نسبت به قدرت‌های بزرگ جهانی محصول یک تجربه تاریخی و نیز گزاره‌های شکل‌یافته قدیمی است. وضعیت بریتانیا به دلیل حضور از دو قرن پیش در ایران، نمونه مناسبی است و بسیاری از رفتارها و گفتارهای آنها در پرتو این گذشته تحلیل می‌شود. ایالات متحده نیز از سال ١٣٣٢ سابقه به نسبت مشابهی داشته است. روس‌ها نیز خیلی بیش از اینها در ایران بوده‌اند. از جنگ‌های قفقاز در زمان فتحعلی شاه گرفته تا دخالت‌ها در عصر قاجار و حتی کوشش برای حمایت از شاه قاجار علیه مشروطه‌خواهان و سپس نیز حضور نظامی در جنگ دوم جهانی در ایران به همراه انگلیسی‌ها و دخالت در آذربایجان و حمایت از پیشه‌وری و ده‌ها سال روابط تند و تیز با ایران در زمان حاکمیت کمونیسم و سپس دخالت در افغانستان و الی آخر و در این اواخر نیز حمایت از قطعنامه‌های ضد ایرانی و عدم تحویل موشک‌های اس-٣٠٠ و… حال پرسش این است که آیا می‌توانیم این سنت تاریخی را نادیده بگیریم؟
پاسخی که می‌توان به آن داد این است که آیا اگر کشور دیگری جای آنان بود، کار دیگری می‌کرد؟ آیا اقدامات فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها و آلمانی‌ها و امریکایی‌های خیلی متفاوت از روس‌هاست؟ آیا اینکه سیاست خارجی را به انتظارات اخلاقی تقلیل دهیم، مشکلی را حل می‌کند؟ چگونه است که وقتی نوبت به سایر کشورها می‌رسد، فورا گذشته را فراموش می‌کنیم و حتی می‌کوشیم تفسیر جدیدی از آن کنیم، ولی در مورد روس‌ها همیشه در همچنان بر یک پاشنه می‌چرخد؟ اشتباه نشود، مساله دفاع از روس‌ها نیست، که آنان هم مثل سایر کشورها و قدرت‌ها در پی تامین منافع خود هستند. هدف این است که بگوییم از یک سو به خودمان نگاه کنیم تا ببینیم، نکند بر اثر اشتباه برداشت ماست که انتظارات غیرمنطقی از دیگران داشته‌ایم، و از سوی دیگر اگر در ایجاد این روابط خیری هست، خودمان را از آن محروم نکنیم و اسیر اسطوره‌های خودساخته و غیرواقعی نشویم. فراموش نکنیم که برخی نیروها بیش از آنکه درصدد حفظ منافع ملی کشور باشند، به صورت پیشینی هم‌پیمانی با غرب را توصیه می‌کنند، در حالی که چنین رفتاری اصولا نمی‌تواند به عنوان یک گزاره درست شناخته شود.
برای ایجاد رابطه با سایر کشورها؛ نخستین نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این است که این رابطه براساس اعتماد نیست. به همین دلیل اگر بخواهیم نسبت به کشور مقابل اعتماد داشته باشیم، قطعا مرتکب خطا شده‌ایم. روابط میان کشورها از نوع روابط میان اعضای خانواده نیست که براساس محبت و اعتماد و صمیمت باشد. این روابط براساس قدرت و حفظ منافع ملی است. بنابراین وقتی رابطه‌ای را با یک کشور دیگر تنظیم می‌کنیم، باید متوجه باشیم که آیا قدرت لازم را برای حفظ آن رابطه داریم یا نه؟ در واقع بیش از اینکه به طرف مقابل اعتماد داشته باشیم، باید به خودمان اعتماد داشته باشیم. هر نوع رابطه‌ای باید مبتنی بر تعهدات و پیش‌بینی‌های قابل قبولی باشد، به‌طوری که نقض تعهد برای طرف مقابل ایجاد هزینه کند. ما اگر به برادر خود پولی قرض دهیم، ممکن است از او چک نگیریم، چون به او اعتماد داریم ولی از سایرین درخواست چک می‌کنیم، چون احتمال می‌دهیم که انگیزه نقض تعهد در آنان فراهم شود. و هرچه به افراد کمتر اعتماد داشته باشیم، ضمانت‌های بیشتری را درخواست می‌کنیم. برخی معتقدند که از برادرت هم چک بگیری ضرر ندارد و نافی اعتماد اولیه نیست، زیرا در هر حال اجرای تعهد را ضمانت می‌کند. حال چگونه است که در روابط با سایر کشورها دوست داریم که آنان با ما براساس مسائل اخلاقی و عاطفی رفتار کنند؟
با این مقدمه می‌توان گفت که در وضعیت کنونی جهان، شرایط برای ایجاد یک رابطه دوسویه و مثبت با روسیه برای ایران فراهم است. ولی این رابطه نباید به‌گونه‌ای باشد که بخواهیم با اتکای به روس‌ها در مقابل غربی‌ها بایستیم. اگر رابطه ما با غرب از وضعیت پرتنش گذشته خارج نشود، ممکن نیست که بتوانیم از روابط با روسیه نیز بهره‌مند شویم. اتفاقا یکی از دلایلی که هم‌اکنون روس‌ها می‌خواهند با ایران روابط بهتری را تنظیم کنند همین بهبودی یافتن نسبی روابط ایران با غرب از تنش‌های قبلی است. الان با زمان جنگ سرد و نظام دوقطبی فرق می‌کند. روس‌ها مثل هر کشور دیگری تعلق‌خاطری بنیادی به ایران ندارند. همچنان که ما هم به آنان نداریم، هر دو در پی منافع ملی خود هستند، بنابراین می‌توانیم و حتی باید گفت ‌باید روابط متوازنی را با روسیه و غرب تعریف کنیم، که از خلال این روابط بتوانیم با هر دو بلوک بهترین روابط و در نتیجه منافع را داشته باشیم. ولی هیچگاه رفتاری را مرتکب نشویم که یکی از آن دو طرف بخواهد ما را وجه‌المصالحه میان روابط خودشان قرار دهد، کاری که در ١٠ سال گذشته بارها انجام دادیم و گمان کردیم گناه از روس‌هاست.

منبع:اعتماد

:::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

24 + = 26