۰۸:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۵ نوشته دکتر شریعتی درباره حضرت مسیح(ع):

در تولد دوباره‌ی «کلمه»

چند سال اخیر توی ذهنم جرقه زده است و آن راجع به داستان مسیح است و تولد حضرت مسیح که هیچ‌کس آن را حل نکرده است، نه مخالفان و نه مسیحیان خودشان. من با مطالعه انجیل و کتب قصص، کتب مقدس Histoire de Bible و قاموس کتاب مقدس و... قصص قرآن و قرآن و احادیث و کتب تاریخ و تفسیر و قصص‌الانبیا و کتب کلامی اسکولاستیک و غیره مسأله تولد معجزه‌آسای مسیح را فهمیده‌ام، چه راحت و خوب و درست! مسیح است و مریم! دو پاک، دو عفت مجسم، دو مقدس عزیز و پاکدامن و مهربان، دو چهره پر از...

Dr-Ali-Shariatiمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس جامعه مجازی: صفحه بنیاد شریعتی در فیسبوک (Shariati Cultural Foundation) نوشته ای از مرحوم دکتر علی شریعتی درباره حضرت مسیح را منتشر کرد:

« … راستی یک موضوع مهمی، می‌ترسم جایی بگویم، چند سال اخیر توی ذهنم جرقه زده است و آن راجع به داستان مسیح است و تولد حضرت مسیح که هیچ‌کس آن را حل نکرده است، نه مخالفان و نه مسیحیان خودشان. من با مطالعه انجیل و کتب قصص، کتب مقدس Histoire de Bible و قاموس کتاب مقدس و… قصص قرآن و قرآن و احادیث و کتب تاریخ و تفسیر و قصص‌الانبیا و کتب کلامی اسکولاستیک و غیره مسأله تولد معجزه‌آسای مسیح را فهمیده‌ام، چه راحت و خوب و درست! مسیح است و مریم! دو پاک، دو عفت مجسم، دو مقدس عزیز و پاکدامن و مهربان، دو چهره پر از بی‌گناهی و معصومیت!

واقعاً چنین است، وقتی می‌گوییم مسیح، یک روح پاک و خوب و مقدس و روشن انسانی، فرشته‌ای را در نظر مجسم می‌کنیم، وقتی می‌گوییم مریم الهه عفت و پاکی و خوبی در دلمان بیدار می‌شود. در تاریخ بشر جز این دو کلمه، دو نام، هیچ نام دیگری نیست که تنها و تنها پاکی و صلح و دوست داشتن و عشق و الهام ناب خالص قلبی و خدایی را الهام کند. مثل این‌که تا می‌گوییم عیسی مسیح یا مریم، روح، نور، سپیده‌دم، طفولیت، معصومیت، ابر، قلب، ایمان، صلح، دوست داشتن، عشق، خدا، پاکی، مهتاب، زلال، آسمان، سرچشمه، شبنم، گلبرگ، سینه تپشدار جوجه کبوتر، پرهای طلایی زیرین بال‌های قناری کوچک، عشق، اشک‌های معشوق- عاشق، عاشق یا معشوقی که نمی‌خواهد عاشق باشد، معشوق باشد، از عشق می‌گریزد، اشک‌های دخترک مغروری که نمی‌خواهد اشک بریزد،… نسیم پاک بامدادی، عصرهای پر از معنی، پر از روح و آرام و خاموش و پر از غوغا و التهاب روزهای چشم به راهِ بهار، روزهایی که از چنگال برف و کولاک و سرما و چهره عبوس و تلخ و بیرحم زمستان دارند رها می‌شوند و دارند فراموش می‌کنند، پشت سر می‌گذارند و امید و گرما و خرمی و حیات بهار را در پیش رو دارند، روزهای اسپندی، اسپند= مقدس، پاک،… گلگونه زیبا و لطیف شرم، لبخند بی‌ریا و معصوم دختری زیبا و مهربان بر چهره افسرده پدر، خلوص، اخلاص، صفا، ارادت، ایثار، حیا، حجب، کتمان، عفت، موج تمنا در چشمهای مغرور، برق هوس در نگاه‌هایی پاک، در دلی پارسا، گرمای عشق در روح نیرومند، لرزش بی‌تاب دوست داشتن در اندام نازک و کشیده شاخه سبز بید مجنون، شستن یک قاصدک بر دامن مردی که در انتظار هیچ خبری نیست، تنهایی شاعری که تنهایی‌ش لبریز از سرود و غزل و ترانه او است، محراب خلوت پرنیاز یک امام راستین، روح یک معبدِ در بسته، شعر، خیال، آرزو، غزل، عشق، ایمان، پرستش، نیایش، روح، دل، نور، پاکی، زلال، خلوص، خوبی، محبت، احساس، معصومیت، گرما، انس، دوست، آشنایی، پیمان، سوگند، راستی، صداقت، سوختن، جان دادن، فدا شدن، فروتنی، عظمت، لطافت، زیبایی…

همه همه همه از اینگونه معانی، از این‌گونه مفاهیم در جان بیدار می‌شود، پر می‌شود و سراپای روح آدمی را فرا می‌گیرد. بنابر این، ما اکنون در برابر نازنین‌ترین، مقدس‌ترین، عالی‌ترین و زیباترین پدیده‌های این عالم، گل‌هایی که بر روی خاک می‌بینیم قرار گرفته‌ایم و باید با چه دقت و ظرافت و وسواس و احتیاط از آن سخن بگوییم، بدان بیندیشیم، درست تلقی کنیم، درست بفهمیم، درست ببینیم، وای اگر با فهمیدن تنگ و آلوده و کجی این دو را بیالاییم! چه خیانت بدی خواهد بود! دیگران می‌کنند، بکنند. مهم نیست، اما ما که در برابر این معانی مسئولیت داریم، بدفهمی و بدبینی فاجعه‌ای است که ما نباید دست بدان آلوده کنیم. وای که چه داستانی است این داستان مریم و عیسی! از هیجان می‌گریم!»

ش.م.ع. | م.آ. ۳۳ – گفتگوهای تنهایی (۱) | ۱۳۴۶-۱۳۴۸ | کویریات | ۴-مشهد (۱۳۴۳-۱۳۴۸) | کتبی | ص ۱۶۹

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

40 - 30 =