مرضیه دباغ
زنان مسلمان، قربانی انحراف تکفیریها و شیعیان تندرو
در زمان حضرت علی هم زهرا سلام الله علیها تنها کسی بود که از ولایت دفاع کرد و با قدرت پشت سر حضرت علی (ع) ایستاد یا وقتی سوار بر شتر شد و به خانه اعوان و انصار رفت. این زمان علی مرتضی در قید حیات بودند. اگر با نگاه تکفیریها بنگریم باید به ایشان گفته میشد چرا بیرون میروی؟ چرا کار سیاسی انجام میدهی و چرا شتر سوار میشوی و نصف شب بیرون میروی؟
مرضیه دباغ: امام شناسی به این سادگی نیست
دباغ در پایان تاکید کرد: بیایید اماممان را بشناسیم. ببینیم زندگی امام با خانواده، با خدمتکار و اطرافیان چگونه بوده است. اگر این منیت هایی که با گفتن «من شکنجه شدم، من جبهه بودم فلان خدمت را کردم پس باید الان فلان امتیاز را داشته باشم.» را کنار نگذاریم به نظرم گرفتار شرک خفیّه شده ایم.
مسیح زمان در نوفل لوشاتو
فرمودند من به هر شکل که شده است، وارد ایران خواهم شد و در ایران همراه مردم انقلاب را به پیروزی خواهم رساند ولو اینکه حتی یک نفر مثل بنده زنده باشد. حضرت امام اعتقاد کامل داشتند که اولا این انقلاب پیروز میشود و ثانیا هر کسی در انقلاب به شهادت برسد، جزء یاران حسینبنعلی در کربلا قلمداد میشود.... روزی که شاه فرار کرده بود با شوق و ذوق به حضرت امام گفتم: آقا از ایران خبر دادند که شاه رفت. فرمودند: خیلی خوب!
ساواک تعهد گرفته بالای منبر نروم، چشم! من همین پایین می ایستم و حرف می زنم
در مراسم روز سوم، محمد بالای صندلی ایستاد و مقالهای پر سوز و گداز و پر شور خواند. خواندن این مقاله جو مجلس را به هم ریخت. حاضرین هیاهو کردند و ساواکی ها ریختند داخل خانه و مردم را تهدید کردند. سید مهدی طباطبایی از جا برخاست و به ظاهر جماعت را به آرامش دعوت کرد حال آن که مقاله ای را که محمد خواند، ایشان نوشته بود.