۱۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۵

ایران، سوریه و آمریکا: شکست ناگزیر کنفرانس ژنو

آمریکا با حمایت از ایده «سرنگونی اسد» باعث شد تا سعودی‌ها، قطری‌ها و دیگر دولت‌های فاسد حاشیه خلیج‌فارس، حمایت‌های سیل‌آسای خود را از شورشیان بیشتر کنند و این درست در مرحله‌ای بود که آمریکا متوجه شده که «اسد» باید برای یک دوره میان‌مدت بر سر قدرت بماند و احتمالا انتخابات را در ماه ژوئن آینده برگزار کند. برخلاف اپوزیسیون کرخت سوریه که در هتل‌های قاهره، ترکیه و حاشیه خلیج‌فارس در حال منجمدشدن هستند، «بشار اسد» مشغول پیشروی‌ نظامی و نیز تثبیت سیاسی دولت خود است.

مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): در بین کارشناسان روابط بین‌الملل، حساسیت به سه کلیدواژه [پایتخت] «ایران»، «آمریکا» و «اسراییل» تقریبا عمومی است. گفته می‌شود که حضور یا عدم‌حضور نمایندگان آنها در رویدادهای سیاسی و حتی ورزشی بین‌المللی، معمولا رویداد را به «خبر نخست» رسانه‌ها تبدیل می‌کند. این بار نیز بر طبق قاعده فوق، از تهران برای شرکت در مذاکرات سوریه در ژنو دعوت می‌شود، اما دعوت «بان‌کی‌مون» توسط دبیرخانه سازمان‌ملل پس گرفته شد. سوای اینکه چنین اقدامی از سوی سازمان‌ملل، نشان‌دهنده عدم‌ثبات همیشگی این سازمان بر پایبندی به رویه‌های اصولی است، نشان می‌دهد که تیتر دقیق مناقشه سوریه را باید چیزی بیش از «جنگ داخلی» انتخاب کرد؛ عبارت مناسب شاید «جنگ نیابتی» باشد.
آمریکا، ایران را از مذاکرات بیرون گذاشت
ماه‌ها بود که آمریکا با دعوت ایران به گفت‌وگوهای بحران سوریه مخالفت می‌کرد. برای بسیاری از دیپلمات‌ها، «باید یا نباید» دعوت از ایران، ترجمه ادبی «دیوانگی» است چرا که اگر شما دنبال صلح هستید، ایده کلی سازنده این است که طرف دیگر دعوا هم در مذاکرات شرکت داشته باشد. روشن است که در یک‌طرف مذاکرات، دولت سوریه و ایران قرار دارند؛ حضور ایران به‌ویژه با توجه به دولت جدیدش که همواره نشان داده خواهان روابط بهتر با غرب است و از پایان جنگ داخلی سوریه حمایت کرده است مطمئنا نقش مهمی در حل مناقشه ایفا می‌کند. آمریکا با حمایت از ایده «سرنگونی اسد» باعث شد تا سعودی‌ها، قطری‌ها و دیگر دولت‌های فاسد حاشیه خلیج‌فارس، حمایت‌های سیل‌آسای خود را از شورشیان بیشتر کنند و این درست در مرحله‌ای بود که آمریکا متوجه شده که «اسد» باید برای یک دوره میان‌مدت بر سر قدرت بماند و احتمالا انتخابات را در ماه ژوئن آینده برگزار کند. برخلاف اپوزیسیون کرخت سوریه که در هتل‌های قاهره، ترکیه و حاشیه خلیج‌فارس در حال منجمدشدن هستند، «بشار اسد» مشغول پیشروی‌ نظامی و نیز تثبیت سیاسی دولت خود است. در ماه سپتامبر، زمانی که آمریکا با انهدام زرادخانه شیمیایی سوریه موافقت کرد، واضح بود که ادامه قدرت سیاسی «اسد» حداقل تا اواسط ۲۰۱۴ به نوعی پذیرفته شده است.«جان کری» نیز از حضور نمایندگان «اسد» در جریان مذاکرات ژنو استقبال کرد. «رایان کراکر» سفیر سابق آمریکا در عراق نیز گفته بود: «برای کنترل اوضاع سوریه، زمانی که جایگزین‌های احتمالی وابستگان القاعده از جمله «دولت اسلامی عراق و شام»، یا «جبهه النصره» و نیروهای تندرو مذهبی هستند، ناگزیر باید بین بد و بدتر، اسد را انتخاب کرد.» ایران همواره از تلاش‌های دبیرکل و نماینده ویژه او برای یافتن راه‌حل سیاسی استقبال کرده است. شغل دیپلمات‌ها یافتن واژگانی است که به دولت‌ها با مواضع مختلف سیاسی و نظامی اجازه دهد زمینه‌های مشترکی بیابند. اظهارات«بان کی‌مون»، «اخضر ابراهیمی» و «محمد خزایی» نماینده ایران در سازمان‌ملل، دقیقا تلاشی دیپلماتیک بوده است، اگر واژگان درست اعمال شوند. اما آمریکا مخالف نقش ایران است و این موضع گفت‌وگوها را دشوارتر می‌کند.

مذاکرات سوریه بدون ایران محکوم به شکست است
آمریکا در هفته گذشته پیروزی دیپلماتیکی در مقابل ایران به دست آورد؛ اینکه دبیرکل سازمان‌ملل را مجبور به پس گرفتن دعوت ایران از شرکت در گفت‌وگوهای سوریه کرد. کنارگذاشتن تهران از مذاکرات در ادامه همان سیاست جست‌وجوی راه‌حل سهل و بی‌خطر اوباما برای بحران سوریه است.
به موازات اینکه منطقه با بحران سوریه به سمت هرچه ناامن‌ترشدن پیش می‌رود، واشنگتن باید تصمیم نهایی را بگیرد: یا با ایران مصالحه کند یا قطعا و کاملا از شورشیان حمایت کند. نبود ایران در متن مذاکرات، چشم‌اندازهای گفت‌وگوها را محتوم به شکست می‌کند. اینکه اقدامات تهران به نظر ما سازنده باشد یا خیر، اما کمک‌های کلی و تجهیزاتی تهران به «اسد» به‌عنوان یکی از حامیان «بشار اسد» دولت ایران را تبدیل به بازیگر کلیدی در مناقشه کرده است. این درحالی است که آمریکا، عربستان‌سعودی و قطر هریک از گروهی از شورشیان حمایت می‌کنند؛ گروه‌هایی که در همین اواخر حتی علیه همدیگر هم می‌جنگیدند. آنچه مشخص است اینکه، حامیان اپوزیسیون «اسد» از استراتژی هماهنگی پیروی نمی‌کنند. در حالی که ایران و سوریه در خطی مشخص و نزدیک به هم گام برمی‌دارند، واشنگتن و متحدان منطقه‌ای‌اش بیشتر مشغول جاروجنجال هستند. مناقشه سوریه – مثل جنگ داخلی افغانستان- از کنترل خارج شده و هر طرف سعی می‌کند دستور کار خود را در این کشور پیش ببرد. نمی‌توان نیروهای فرقه‌ای و جهادی پراکنده و متفرق را در طول تنها چند سال به کنترل درآورد بلکه باید دهه‌ها برای آن وقت صرف کرد. از این رو اساسا این کنفرانس صلح تا حدودی خنده‌دار است.

از این دست کنفرانس‌ها پیش از این هم داشتیم. در سال ۱۹۸۲، مذاکره‌کنندگان پاکستان، افغانستان و آمریکا و شوروی در سوئیس جمع شدند تا مناقشه افغانستان را حل‌وفصل کنند. شش‌سال بعد، توافقنامه ژنو را امضا کردند که به بیرون‌آمدن کل نیروهای شوروی در سال بعد از توافق، منجر شد. اما آنچه آمریکا و متحدانش در این کشور باقی گذاشتند، افراط‌گرایی، فرقه‌گرایی، قبیله‌گرایی و بی‌قانونی بود؛ یعنی همان میراثی که افغانستان سال‌های ۹۰ را دستخوش یک جنگ داخلی خونین کرد. مذاکرات این هفته ژنو خنده‌دار است. در فاصله میان جنگ داخلی افغانستان و جنگ داخلی سوریه، هیچ‌چیز در منطقه عوض نشده است، تنها چیزی که عوض شده است این است که به جای افغان‌ها، صدها سوری، هر هفته جان خود را از دست می‌دهند و قلع‌وقمع می‌شوند.
منبع: شرق

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

3 + 5 =