اطاعت: گفتمان اعتدال نه میخواهد محافظهکار باشد، نه اصلاحطلب
آنچه در خرداد 1376 اتفاق افتاد محصول ائتلاف نانوشته روشنفکران، اقشار بالادستی، اقشار پایین ومیانه جامعه بود. مضافا اینکه با وجود شکاف توسعه در مناطق مختلف جغرافیایی، تقریبا وجدان جمعی ایرانیان از مناطق مختلف به یک نتیجه رسیده بودند؛ کما اینکه در این انتخابات نیز شاهد چنین پدیدهیی بودیم و اقشار کمدرآمد و اقشار بالادست تقریبا به طور قاطعتری از آقای روحانی حمایت کردند.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): دکتر اطاعت دلیل اشتباه بودن پیشبینیها و نامترقبه خواندن رخدادهای سیاسی را فقدان دانش سیاسی میداند و معتقد است که بر خلاف ادعاها نتیجه انتخابات اخیر کاملا قابل پیشبینی بوده است، به شرط اینکه یک کارشناس در این مورد اظهارنظر کند. او که سالهاست سیاست ایران را از نزدیک دنبال کرده بر این باور است که نباید زیاد خوشبین بود و باید انتظاراتی معقول و متناسب از دولت آینده داشت. با دکتر اطاعت در یک عصر گرم تابستانی در دفتر کارش در دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو کردیم. محمد جواد اطاعت، متولد۱۳۴۲ داراب در کنار سمتهای اجرایی همچون مشاور وزیر کشور (۱۳۸۴-۱۳۸۳)، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره ششم و مدیرکل مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور (۱۳۷۸-۱۳۷۶)، موسس گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است و خودش میگوید که کار دانشگاهی را بر همه مشاغل دیگر ترجیح میدهد. از آثار ایشان میتوان به «مبانی فقهی و عقیدتی انتخابات» در کتاب مجموعه مقالات انقلاب اسلامی جامعه و دولت، (تهران: انتشارات کویر، ۱۳۸۷) و «مشروعیت، مقبولیت و مشارکت سیاسی در نظام مبتنی بر ولایت نیابی» در کتاب «مشارکت سیاسی» (تهران: نشر سفیر، ۱۳۷۷) اشاره کرد.
گفته میشود نتیجه انتخابات در ایران پیشبینیناپذیر است. آیا اینگونه است؟ چرا؟
این طور نیست. انتخابات در ایران هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر از جمله کشورهای توسعهیافته قابل پیشبینی است. اگر فرد یا افرادی به فرهنگ سیاسی ایرانیان اشراف داشته باشند، جامعهشناسی سیاسی ایرانیان را مطالعه کرده باشند و به عبارتی الگوی حاکم بر رفتار ایرانیان را که از موضوعات مورد مطالعه علم رفتارشناسی است، مورد مطالعه قرار داده باشند، میتوانند به خوبی رفتارهای سیاسی را پیشبینی کنند. اشراف به روانشناسی اجتماعی هر ملت کمک میکند که تحلیلگر بتواند رفتارها یا واکنشهای یک جامعه را در مواقع بحران و در موارد غیربحران پیشبینی کند. برای مثال پژوهشگران و صاحبنظرانی که با روانشناسی اجتماعی مردم فرانسه آشنا باشند میتوانند پیشبینی کنند که این ملت در مقابل مشکلات و بحرانهای احتمالی چه واکنشی از خود بروز خواهند داد. معمولا فرانسویها دست به اعتصاب و اعتراض میزنند و تا مرز شورش و حتی انقلاب نیز ممکن است پیش روند. ولی چنین اتفاقی در انگلیس به گونهیی دیگر توسط مردم پاسخ داده میشود؛ چرا که مردم انگلیس مردمی صبور، با حوصله و خواهان اقدامات تدریجی هستند. کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. در کشورهای توسعهیافته دنیا علاوه بر آشنایی به مبانی نظری و بنیانهای فرهنگ سیاسی و روانشناسی اجتماعی، نهادهای معتبر افکار سنجی نیز وجود دارد که در اتفاقاتی همانند انتخابات با نظرسنجیهای دورهیی اتفاقی که قرار است در صندوقهای رای بیفتد با کمک نظرسنجیها پیشبینی میکنند که معمولا با یکی دو درصد تفاوت نتیجه همان میشود که در افکار سنجیها معلوم شده بود. در ایران به دو دلیل ممکن است فکر شود که جامعه ایرانی رفتارهای پیشبینی ناپذیری دارند. یک: عدم اشراف و مطالعات لازم نسبت به مبانی نظری و الگوهای رفتاری ایرانیان و دوم نبود نهادهای افکارسنجی معتبر یا عدم ارتباط فعالان فکری و سیاسی با بدنه اجتماعی. این دو موضوع باعث میشود که تحلیلها با آنچه در متن جامعه ساری و جاری است همخوان نباشد و لذا به جای اینکه این ضعف تحلیلی پوشانده شود مساله را ساده میکنند و میگویند نتیجه انتخابات در ایران غیرقابل پیشبینی است، در حالی که اینگونه نیست. همانگونه که در انتخاباتهای گذشته نیز به درستی نتیجه انتخابات پیشبینی شده بود برای مثال در سال ۷۶ برخی از مراکز نظرسنجی با یکی دو درصد تفاوت نتیجه انتخابات در ایران را پیشبینی کرده بودند.
چه طبقات اجتماعی به آقای روحانی رای دادند؟
به زعم برخی از جامعهشناسان و عالمان علم سیاست در ایران هنوز طبقه اجتماعی و تمایز طبقاتی ایجاد نشده است. بلکه به جای آن باید از قشربندی اجتماعی سخن به میان آوریم. کمااینکه در انتخابات گذشته بعضا اقشار کم درآمد و اقشار با درآمد بالا هماهنگ با هم به یک نامزد رای دادند. آنچه در خرداد ۱۳۷۶ اتفاق افتاد محصول ائتلاف نانوشته روشنفکران، اقشار بالادستی، اقشار پایین ومیانه جامعه بود. مضافا اینکه با وجود شکاف توسعه در مناطق مختلف جغرافیایی، تقریبا وجدان جمعی ایرانیان از مناطق مختلف به یک نتیجه رسیده بودند؛ کما اینکه در این انتخابات نیز شاهد چنین پدیدهیی بودیم و اقشار کمدرآمد و اقشار بالادست تقریبا به طور قاطعتری از آقای روحانی حمایت کردند. بنابراین بهتر است به جای اینکه تحلیل خود را بر شکافهای اقتصادی، قومی یا جغرافیایی بار کنیم بر شکاف طرفداران حفظ وضع موجود وتغییر وضع موجود استوار کنیم.
در کشورهای توسعهیافته چطور؟ انتخابات در ایران آیا شباهتهایی با کشورهای توسعهیافته دارد؟
در کشورهای توسعهیافته طبقات اجتماعی تعیینکنندهاند. البته در این کشورها تفاوتهای ایدئولوژیک وجود ندارد. مثلا در ایالات متحده امریکا دموکراتها طرفداران طبقات پایینتر، رنگین پوستان واقلیتها و جمهوریخواهان که محافظهکارند از جانب طبقات بالاتر مورد حمایت واقع میشوند. برای همین هم میبینیم اوبامای دموکرات خواهان افزایش مالیاتها برای حمایت از بیمههای اجتماعی واجرای برنامههای تامین اجتماعی برای طبقات فرودست است. اما جمهوریخواهان برای رشد اقتصادی بیشتر وسرمایهگذاری بیشتر خواهان کاهش مالیاتها هستند که طبقات سرمایهدار از آن حمایت میکنند. البته در عین حال موضوعی به نام انحراف رفتار رایدهندگان نیز داریم؛ برای مثال در کشور انگلیس ممکن است بعضا کارگران به جای اینکه به حزب کارگر رای دهند، به حزب محافظهکار رای دهند چون معتقدند محافظهکاران با تاکید بر خصوصیسازی و کاهش مالیاتها باعث رشد و رونق اقتصادی میشوند و زمینه اشتغال کارگران بیکار بهتر فراهم میشود. لذا میبینیم که کارگران ممکن است برخلاف عرف جاری به محافظهکاران رای دهند؛ اما در ایران مساله فراتر از انحراف رفتار اجتماعی است. درایران موضوعاتی وجود دارد که باعث میشود در برخی موارد تفاوتهایی را با کشورهای دیگر شاهد باشیم. برای مثال در کشوری مثل انگلیس یا امریکا پوشش زنان موضوعیتی در انتخابات ندارد و به سیاستهای حکومتی مربوط نمیشود ویک موضوع شخصی است. اما در کشوری مثل ایران بحث چگونگی برخورد با پدیده حجاب خود موضوع مهمی است که رفتار رایدهندگان را متاثر میسازد یا استفاده از شبکههای ماهوارهیی یا اینترنت در کشورهای آزاد موضوعیت ندارند؛ اما در کشورهایی مثل ایران این مباحث در انتخابات موضوعیت تعیینکنندهیی پیدا میکنند.
چرا روستاییان و شهرهای کوچک بر خلاف پیشبینیها حمایت قاطعتری از رییسجمهور منتخب داشتند؟
این موضوع هم برای اهل فن قابل پیشبینی بود. یکی از دلایل آن است که اطلاعات یا بهتر بگوییم معدل آگاهی عمومی مراکز جمعیتی کوچکتر از معدل اطلاعات وآگاهی عمومی مراکز جمعیتی بزرگ مثل تهران بیشتر است. چرا که در محیطهای کوچکتر اطلاعات سریعتر و راحتتر پخش میشود و به مخاطب میرسد که چنین موضوعی در شهرهای بزرگ به سختی اتفاق میافتد. مهمتر اینکه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک فراغ بال بیشتری وجود دارد و مردم راحتتر فرآیندهای سیاسی را تعقیب میکنند. فرهنگ شفاهی قدرتمندتری وجود دارد. شما وقتی وارد اتوبوس شرکت واحد در تهران میشوید چند نفر را میبینید که با هم گفتوگو میکنند؟ خیلی کم؛ اما در شهرها و روستاهای کوچک مردم درباره مسائل اجتماعی بیشتر با هم گفتوگو میکنند. این فرهنگ شفاهی در میان کردها، بلوچها و لرها قوی تراز سایر اقوام ایرانی است، ضمن آنکه آنها سیاسیتر هم هستند. کما اینکه حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در مراکز جمعیتی کوچک از جمله روستاها و شهرستانها سریعتر منتقل شد. مضافا اینکه نسبت تحصیلکردگان در خانوارهای روستایی کمتر از خانوارهای تهرانی نیست. روستاهای ایران در این سالها متحول شدهاند. از طرفی چه بسا یک مغازهدار خرده پا از اطلاعات عمومی برخوردار باشد که یک پزشک متخصص یا یک استاد دانشگاه برخوردار نباشد. در موضوع انتخابات آنچه مهم است آگاهی عمومی است که اتفاقا مهمترین عامل توسعه در کشورها نیز هست.
آیا میتوانیم عنوان کنیم که مردم ایران بر اساس خط کشیهای سیاسی در انتخابات شرکت میکنند و رای میدهند؟
در اینکه در مجموع مردم ایران سیاسیتر از مردم کشورهای توسعهیافته هستند تردیدی وجود ندارد. در کشورهای توسعهیافته دولتها نقش کمتری در زندگی مردم دارند. چه از نظر اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی؛ اما در کشورهایی مثل ایران که همه وجوه زندگی مردم به سیاست وحکومت گره خورده است اگر هم مردم به سیاست کار نداشته باشند، سیاست با آنها کار دارد و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. اینکه چه کسی رییسجمهور ایران باشد برای همه ایرانیان مهم است. اما خارج از این چارچوب در پاسخ به سوال شما باید بگویم علاقه به پیگیری مسائل سیاسی خاص همه مردم نیست. عدهیی از مردم که شاید حدود ۵ درصد جامعه را تشکیل میدهند به مسائل سیاسی علاقه نشان میدهند وحاضرند در فعالیتهای سیاسی وقت بگذارند و انرژی صرف کنند. همانگونه که علاقه به ورزش فوتبال به عنوان یک کنش اجتماعی طرفداران خاص خود را دارد. کما اینکه بزرگترین حزب در دنیا که متعلق به کشور چین است وسالها حزب حاکم هم هست حدود ۷۰ میلیون بیشتر عضو ندارد. چیزی حدود ۵ درصد جمعیت کشور چین؛ اما همه مردم خواهان زندگی بهتری هستند. آنها دوست دارند علاوه بر امنیت فیزیکی از امنیت روانی واجتماعی و امنیت اقتصادی بالاتری برخوردار باشند و برای پیگیری علایقشان زندگی آزادتری داشته باشند، کسی در زندگی خصوصی آنها مداخله نکند و… علاوه بر مسائل شخصی البته دوست دارند کشورشان در بین سایر کشورها از رشد، بالندگی و توسعهیافتگی بیشتری برخوردار باشد. پرستیژ واحترام آنها در بین سایر دول وملتها حفظ شود و… با این توضیح باید بگویم احزاب و فعالین سیاسی که در ایام انتخابات مردم عادی را دعوت به شرکت در انتخابات به نفع نامزد مورد نظر خود میکنند باید شعارها و برنامههای آنان برای مردم جذابیت بیشتری داشته باشد. نامزد مورد نظر در گفتار وکردارش صادقتر باشد. فریبکار وریا کار نباشد وبرنامههایی ارائه دهد که بتواند نظر رایدهندگان را جلب وجذب کند.
مردم عادی چگونه باید از محتوای برنامهها آگاهی پیدا کنند؟ آنها که متخصص مسائل سیاسی نیستد؟
لزومی به داشتن تخصص در مسائل سیاسی نیست. مگر همه کسانی که در ورزشگاه آزادی یا در کنار گیرندههای خود ورزش فوتبال را تماشا میکنند و میبینند علی کریمی بهتر بازی میکند متخصص مسائل فوتبال هستند. در حوزه سیاسی نیز مردم میدانند که کسانی که از حریم خصوصی آنها دفاع میکنند، به رای و نظر مردم احترام بیشتری میگذارند، خواهان آرامش و آسایش برای مردم هستند و نمیخواهند مردم را به زور وارد بهشت کنند و غیره گرایش بیشتری نشان میدهند. علاوه بر آن احزاب سیاسی دارای برندهایی هستند که مردم با اعتماد واطمینان بیشتری از آنان کالا میخرند. در کشور ما اگرچه احزاب نهادینه شدهیی وجود ندارد؛ اما گرایشهای شناخته شده سیاسی وجود دارند که مردم کما بیش با دیدگاههای آنها آشنا هستند. اگرچه مردم نامزدها را نشناسند و از ریز برنامه آنان اطلاع نداشته باشند؛ اما میدانند که فرد یا افراد مورد حمایت جریانهای فکری وسیاسی و افرادی که نقش مرجع ایفا میکنند، دارای چه گرایشها وبرنامههایی خواهند بود. بر همین اساس هم بود که حمایت اصلاحطلبان از روحانی موثر واقع شد.
آیا آقای روحانی موفق خواهد شد؟ امتیازاتی که او را موفق میکند یا مشکلاتی که بر سر راه ایشان قرار دارد کدام است؟
بستگی به این دارد که موفقیت را چگونه تعریف کنیم وانتظارات ما از دولت جدید تا چه اندازه باشد. آقای روحانی از امتیازات خوبی برخوردار است و حمایت نخبگان فکری و اجرایی و سیاسی را با خود دارد، فردی است که از تجارب بالایی برخوردار است و سیاست و حکومت را به خوبی میشناسد، قدرت چانهزنی بالایی دارد، به علت تحصیلات در غرب علاوه بر ایران دنیای غرب را نیز میشناسد و فردی عمگراست، اما در عین حال مشکلات کشور فراتر از آن چیزی است که خیلیها تصور میکنند. چه در حوزه سیاست خارجی و چه در حوزه داخلی. به ویژه مشکلات اقتصادی از جمله افزایش نقدینگی، فضای کسب و کار، تورم بالا، بیکاری بالا و… وجود دارد، مهمتر آنکه به دلیل پیوستگی اقتصاد دنیا، دولت کنونی با معضلی مواجه است که در حیطه داخلی نمیگنجد که بتوانیم راحتتر چارهاندیشی کنیم و آن هم مساله پیچیده تحریمها متاثر از موضوع هستهیی و سیاست خارجی ایران است. امروز این موضوع به گونهیی است که به راحتی نمیتوان بدون توجه به آن مشکلات اقتصادی را سامان داد. تحریمها گلوی اقتصاد ایران را میفشارد و برخی از مشکلات اقتصادی ایران به پدیدهیی مزمن تبدیل شده است که کمتر کسی قادر به حل آن در کوتاهمدت است.
از منظر آسیبشناسی عدم حل مشکلات در کوتاهمدت، آیا امید ایجاد شده ایرانیان که در اثر انتخابات اخیر ایجاد شده است، را کمرنگ نمیکند؟
حل مشکلات کشور و مردم انتظار بحقی است که رایدهندگان از رییسجمهور دارند؛ اما مساله دیگری که در فرهنگ سیاسی ایران به صورت نهادینه شدهیی وجود دارد، انتظارات بالا از دولتهاست و از آنجا که در کوتاهمدت امکان تحقق این انتظارات وجود ندارد، این موضوع ممکن است باعث سرخوردگی و ناامیدی شود. این مساله در فرهنگ سیاسی ایرانیان وجود داشته است. در مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و دوره اصلاحات نیز با آن مواجه بودهایم. ایرانیان انتظار دارند در کوتاهمدت مشکلات دراز مدت آنها حل و فصل شود و چون چنین چیزی عملی نیست باعث ایجاد ناامیدی و سرخوردگی میشود. ایرانیان باید بدانند که فرآیند توسعه فرآیندی بطئی و کند است و نیازمند استقامت، پایداری و تداوم فرآیندهای مثبت وسیاستهای اصولی ودرست است. زمانی که یک فرزند خردسال بخواهد تبدیل به یک استاد دانشگاه شود باید به صورت مداومی از پیشدبستانی تا دورههای عالی دانشگاهی را سپری کند و در این دوران از تغذیه خوب، آموزش خوب، فضای روانی خوب، بهداشت خوب و… بهرهمند باشد تا بتواند به مرحلهیی برسد که از تواناییها و استانداردهای لازم برای نظریهپردازی در یک رشته خاص برخوردار شود. از مرحله پیش دبستانی تا پایان دوره تحصیلات تکمیلی بیش از دو دهه باید بردباری به خرج داد و در آموزش رشته مورد نظر سماجت و پیگیری کرد تا به نتیجه رسید. چگونه ما میتوانیم توقع داشته باشیم که یک دولت ظرف چهار یا هشت سال بتواند کشور توسعه نیافتهیی که دهها مشکل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد را تبدیل به کشوری توسعهیافته کند. بنابراین، انتظارات نباید غیرواقعبینانه تعریف شوند. مردم ما باید با تنگناهای دولت آشنا باشند و در حد مقدورات از دولت منتخب خویش انتظار داشته باشند.
رویکرد اصلاحطلبان نسبت به دولت جدید چگونه خواهد بود؟ آیا اصلاحطلبان از اتفاقی که افتاده است خرسندند؟ اصلاحطلبان چه انتظاری از دولت روحانی خواهند داشت؟
در اینکه اصلاحطلبان در اتفاق رخ داده خرسندند تردیدی وجود ندارد. اما اصلاحطلبان نیز همانند مردم باید انتظارات خودر ا از دولت منتخب واقعی کنند و انتظار معجزه نداشته باشند. اصلاحطلبان در عین پشتیبانی و حمایت از روحانی باید استقلال خود را حفظ کنند و فراموش نکنند که دولت جدید اگرچه دولتی محافظهکار نیست؛ دولتی اصلاحطلب نیز نیست بلکه برآیندی از محافظهکاری و اصلاحطلبی است و اصلاحطلبان با شناخت دقیق از گفتمان روحانی باید انتظارات خود را معقول و منطقی کنند. شورای راهبردی اصلاحطلبان وخاتمی صرفا بر اساس مصالح و منافع ملی از روحانی حمایت کردند وانتظاری جز آن از روحانی ندارند. آنها جز توقف روندهای تخریبی و بهبود اوضاع کشور خواستهیی نداشته وندارند. مطالبه اصلاحطلبان پایبندی به شعارها، وعدهها و اصلاح امور وبهبودی اوضاع کشور وملت است.
با توجه به مطالب فوق گفتمان روحانی چیست؟ آیا روحانی خواهد توانست همانند گفتمان محافظهکاری و اصلاحطلبی موجود گفتمان جدیدی وارد ادبیات سیاسی ایران کرده و آن را نهادینه کند؟
آنچه آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرده است، گفتمان اعتدال است. از دو منظر میتوانیم به این موضوع نگاه کنیم: نخست از منظر فکری و فلسفی و دوم از منظر سیاسی و عملگرایانه. از نظر فکری و فلسفی گفتمان اعتدال میتواند برآیندی از آزادی و عدالت باشد. همانگونه که میدانیم، در سده بیستم دو گفتمان آزادی و عدالت یکی در غرب و دیگری در شرق مقابل هم صفآرایی کردند. نتیجه آن شد که در غرب از جمله امریکا تاکید بر آزادی و توجه کمتری به عدالت باعث شکاف طبقاتی و بحرانهای ادواری اقتصادی شد و تاکید بلوک شرق (از جمله شوروی و اروپای شرقی) بر بحث عدالت اجتماعی متاثر از مارکسیسم آزادی را به محاق برد و باعث ایجاد یک نظام توتالیتر در دوره مدرن شد. در دهههای اخیر متاثر از نظریات کسانی چون جان راولز عنوان میشود که عدالت و آزادی نه تنها در تقابل با یکدیگر نیستند بلکه عدالت بدون آزادی و آزادی بدون عدالت نمیتواند خوشبختی انسانها را تامین و تضمین کند. به عبارتی رابطه بین آزادی و عدالت نه تنها با همبستگی مکانیکال بلکه دارای پیوستگی ارگانیکال است. یا به تعبیری آزادی و عدالت حتی دو روی یک سکه نیستند؛ بلکه آلیاژهای تشکیلدهنده یک سکه هستند. با این تعریف آزادی عین عدالت و عدالت عین آزادی است. برای مثال اگر شما حق دارید برای بیان و نشر افکار خود حزب و روزنامه داشته باشید، عدالت حکم میکند که این حق برای دیگری نیز قائل شوید. این عین آزادی است. حال اگر از منظر فکری و فلسفی خارج شویم، این گفتمان از نظر سیاسی نیز قابل توضیح است و آن اینکه به اعتقاد گفتمان اعتدال همانگونه که اشاره شد، برآیندی از محافظهکاری و اصلاحطلبی است. در عین حال که نه محافظهکاری و نه اصلاحطلبی است. به اعتباری این گفتمان میخواهد راه میانهیی را در فضای سیاسی ایران ساری و جاری کند. البته باید با گذشت زمان دید که در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد.
با توجه به مباحث مطرح شده دولت جدید برای موفقیت در کوتاهمدت چه باید بکند؟
دولت جدید کارهای زیادی را در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای انجام دادن دارد. اما چون شما کلمه کوتاهمدت را به کار بردید، مهمترین مساله تغییر رویکردهای موجود است. تغییر نگاه به سیاست و حکومت در ایران یا به اعتباری عقلانی کردن سیاست و حکومت. سیاست و حکومت یک امر زمینی است و عقل محاسبهگر انسانی باید آن را تدبیر و تمشیت کند و پایبند باشد به شعارهایی که مردم به خاطر آن مواضع و شعارها به آقای روحانی رای دادند.
وظیفه و رسالت مطبوعات و رسانههای جمعی برای موفقیت این دولت چیست؟
رویکردهای حاکم بر فرهنگ سیاسی ایرانیان رویکرد افراط و تفریط، زشت و زیبا، عشق و نفرت است. کما اینکه ما یا دولتی را قبول داریم و تا حد تقدیس آن را برمیکشیم و بالا میبریم یا اینکه مخالف آن هستیم و خوبیهای آن را نیز زشت میبینیم. رسانههای ایرانی باید با خروج از چنین وضعیتی نگاه نقادانه را جایگزین موافقت و مخالفت کنند. از نظر من بهترین کمک به گفتمان اعتدال آن است که رسانههای ما نیز به تبلیغ و ترویج فرهنگ اعتدال بپردازند و لازمه این کار آن است که نویسندگان و گویندگان و کسانی که تریبونی در اختیار دارند، از فضای افراط و تفریط خارج شوند و فضای نقد که گوهری کمیاب در عرصه رسانهیی ایران است را جایگزین مخالفت و موافقت کنند. سیاه و سفید نباید دید. باید در عین اینکه ترویج میکنیم نکات مثبت و نکات ضعف و عیبها را نیز ببینیم.
به عنوان آخرین سوال اگر بخواهیم برای این انتخابات امتیازی قائل شویم، این انتخابات دارای چه امتیازی بود ؟
این انتخابات ضمن آنکه بلوغ سیاسی نخبگان وفعالان سیاسی را نمایش داد، بیانگر بلوغ سیاسی مردم نیز بود. مضافا اینکه انتخابات نیز خوب برگزار شد و لذا دیدیم که همه به نوعی در این انتخابات پیروز شدند.
زوم
آنچه در خرداد ۱۳۷۶ اتفاق افتاد محصول ائتلاف نانوشته روشنفکران، اقشار بالادستی، اقشار پایین ومیانه جامعه بود. مضافا اینکه با وجود شکاف توسعه در مناطق مختلف جغرافیایی، تقریبا وجدان جمعی ایرانیان از مناطق مختلف به یک نتیجه رسیده بودند؛ کما اینکه در این انتخابات نیز شاهد چنین پدیدهیی بودیم و اقشار کمدرآمد و اقشار بالادست تقریبا به طور قاطعتری از آقای روحانی حمایت کردند
زوم
در اینکه اصلاحطلبان در اتفاق رخ داده خرسندند تردیدی وجود ندارد. اما اصلاحطلبان نیز همانند مردم باید انتظارات خودر ا از دولت منتخب واقعی کنند و انتظار معجزه نداشته باشند. اصلاحطلبان در عین پشتیبانی و حمایت از روحانی باید استقلال خود را حفظ کنند و فراموش نکنند که دولت جدید اگرچه دولتی محافظهکار نیست؛ دولتی اصلاحطلب نیز نیست بلکه برآیندی از محافظهکاری و اصلاحطلبی است و اصلاحطلبان با شناخت دقیق از گفتمان روحانی باید انتظارات خود را معقول و منطقی کنند. شورای راهبردی اصلاحطلبان وخاتمی صرفا بر اساس مصالح و منافع ملی از روحانی حمایت کردند وانتظاری جز آن از روحانی ندارند. آنها جز توقف روندهای تخریبی و بهبود اوضاع کشور خواستهیی نداشته وندارند. مطالبه اصلاحطلبان پایبندی به شعارها، وعدهها و اصلاح امور وبهبودی اوضاع کشور وملت است
منبع: روزنامه اعتماد
:::