آیا میتوان انتظار خلق حماسه سیاسی داشت؟
سوال اساسی که به شدت این روزها ذهن هر دلسوز و دغدغه مند واقعی نظام رامیتواند درگیر کند این است که آیا پس از گذشت تقریباً یک ماه از سخنان رهبری و گذشت 10 روز از آغاز فعالیتهای جاری کشور، شرایط برای خلق حماسه سیاسی مهیا است؟ یا لاقل شواهدی برای مهیا شدن این شرایط قابل مشاهده است؟
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
مهدی امیریان (دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت)
تا قبل از سخنان رهبر فرزانه انقلاب در روز اول فرودرین و تبیین عبارت حماسه سیاسی از سوی ایشان، با توجه به شواهدی که از فضای سیاسی کشور در ماههای پایانی سال ۹۱ و هم اکنون نیز موجود است چنین برداشت میشد که مسئولان نظام قصد دارند یا حداقل ترجیح میدهند که انتحاباتی با مشارکت حداقلی یا نسبی بدون فراهم کردن بسترهای مشارکت حداکثری برگزار نمایند تا فضاها و شرایط احتمالی برای کوچکترین چالش امنیتی بوجود نیاید. هر چند نگارنده این رویکرد را در نهایت یا درازمدت به نفع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمیدانست اما با توجه به حوادث تلخ بعد از انتخابات سال ۸۸ و بوجود آمدن یک چالش بزرگ امنیتی که دشمنان خارجی و برخی غافلان داخلی به آن دامان زدند، اتخاذ این رویکرد را به طور مقطعی و موردی در این انتخابات توسط حاکمیت امری منطقی و حتی قابل پیش بینی میشد ارزیابی کرد، که یقیناً هر نظامی با ساختار حاکمیتی متفاوت در مقاطع مختلف احتمالاً چنین رویکردهایی را تدبیر مینمود و طبیعی است که نظام جمهوری اسلامی که با خون دهها هزار شهید عزیز راه اسلام و ایران شکل گرفته و کوران حوادث مختلفی از جمله ۸ سال دفاع مقدس پشت سر گذاشته است برای یک دوره انتخابات چنین تدبیری داشته باشد.
اما نامگذاری امسال با عنوان حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی از سوی رهبر معظم انقلاب و سخرانی ایشان در روز اول فروردین در مشهد مقدس این گمان و تحلیل نگارنده را دگرگون کرده و به تامل جدی واداشت که چه معمار کبیر انقلاب و چه سکاندار فعلی انقلاب اسلامی به خوبی از تاثیرات نقش، حضور و احساس سهیم بودن مردم در سرنوشتشان واقف هستند و تبیین نمودهاند. به همان اندازه که حضور مردم در فرآیند شکل گیری شکوهمند انقلاب اسلامی ایران نقش محوری داشته است حضور و اثر گذاری همین مردم در مانورهای مردمسالاری دینی که در واقع انتخابات ریاست جمهوری بارزترین نماد این مانور میباشد برای ماندگاری و پیشرفت انقلاب و کشور عزیز اسلامیمان نیز امری ضروری و اجتناب ناپذیر میباشد، و بهترین راهکار برای مقابله با جبهه دشمنان بوده و همان گونه که تاکید رهبر انقلاب بر مشارکت حداکثری و این که انتخابات آبروی نظام است و همه سلایق سیاسی درون نظام میتوانند در انتخابات شرکت کنند، ناشی از همین ژرفنگری ایشان بوده که چه بسا ظهور و بروز جدی و واقعی سلایق جریانات مختلف در انتخابات که قطعاً موجب افزایش رضایت مندی آحاد مردم و ارتقاء انسجام و همدلی ملّی میشود، خود نیز مهمترین گزاره برای مقابله با کلیه چالشهای امنیتی چه از خارج و چه از داخل کشور خواهد بود.
از سویی نویسنده این یادداشت و البته همه مسئولان و صاحب نظران سیاسی داخل و حتی خارج از کشور به خوبی میدانند و میدانیم که سیاستهای راهبردی و کلان نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از سوی رهبری نظام اتخاذ میشود و از سویی رهبر معظم انقلاب نیز تاکنون چندین بار فرمودهاند که “ما حرف درگوشی نداریم” و “صحبتهای اینجانب آنچه هست که برای مردم و به صورت علنی بیان میشود”، لذا تا اینجا کاملاً محرز است که سیاست نظام در قبال انتخاباتهای ۲۴ خرداد ماه امسال بعد از سخنان رهبری در روز اول فروردین باید چگونه باشد.
اما سوال اساسی که به شدت این روزها ذهن هر دلسوز و دغدغه مند واقعی نظام رامیتواند درگیر کند این است که آیا پس از گذشت تقریباً یک ماه از سخنان رهبری و گذشت ۱۰ روز از آغاز فعالیتهای جاری کشور، شرایط برای خلق حماسه سیاسی مهیا است؟ یا لاقل شواهدی برای مهیا شدن این شرایط قابل مشاهده است؟ آیا رسانهها و جریانات مختلف سیاسی، رفتار و کنش سیاسی، اطلاع رسانی و تحلیلی خود را براساس این راهبرد خلق حماسه سیاسی نظام تنظیم کرده و ظهور و بروز میکنند؟ آیا دستگاهها و نهادهای تصمیم ساز، تصمیم گیر و موثر که دارای وظایف ایجابی و سلبی در تطبیق خود در سیاستهای کلان نظام هستند واقعاً در مسیر این سیاستها در حال حاضر عمل میکنند؟ آیا رسانهها اعم از تصویری یا غیر تصویری که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم زیر نظر حاکمیت هستند رویکرد مشارکت حداکثری نظام را برای خلق حماسه سیاسی در پیش گرفته اند؟
اگر بخواهیم واقع بینانه و بدون حب و بغض به این سوالها پاسخ دهیم باید گفت خیر، البته در همین رابطه باید بین جریانهای سیاسی و حاکمیتی تفاوت قائل شد و تقصیر و قصور هر کدام را جداگانه بررسی کرد بدین منظور که به هر حال جریانهای سیاسی و رسانههای وابسته آنان متاسفانه بیشتر از آنکه در راستای منافع ملی و سیاستهای کلان نظام حرکت کرده و دارای کنش باشند برایشان منافع گروهی، حزبی و در نهایت رسیدن به قدرت برایشان مهم است به عنوان مثال اگر پیروزی در انتخابات و رسیدن به قدرت را در یک انتخابات حداقلی با مشارکت پایین مردم ببینند و برای خود در این صورت شانس پیروزی بیشتری بیابند طبیعی است که از سیاست خلق حماسه سیاسی و مشارکت حداکثری نظام استقبال نکرده و اتفاقاً در جهت عکس آن عمل کنند، هر چند اکثر این جریانهای سیاسی و رسانههای آنان که چنین میکنند ادعای ولایت مداری زیادی دارند، در این جهت به آنها انتقاد وارد کرد که چرا لاقل برخلاف این ادعایشان عمل میکنند، اما به دلیل آن که اساساً جریان سیاسی و حزبی به قدرت به عنوان یک هدف نگاه میکنند نه یک ابزار نمیشود از جریانات و احزاب سیاسی انتظار زیادی داشت مخصوصاً آنکه ما هنوز احزاب سیاسی واقعا ً منطبق با مبانی اسلام و انقلاب اسلامی کمتر می یابیم.
اما آنچه جای تعصب و تأسف شدید دارد، آن است که چرا برخی از شخصیتهای حقوقی که منتسب به حاکمیت هستند مثلاً برخی از ائمه جمعه یا دستگاههای حاکمیتی مثلاً دستگاههای امنیتی و نظامی که بعضاً به صورت مستقیم و غیر مستقیم دارای رسانه هستند و از همه مهمتر صدا و سیما و رسانههایی که حاکمیتی میباشند سیاست راهبردی نظام که در شرایط فعلی مشارکت حداکثری و خلق حماسه سیاسی است توجه نمیکنند.
در حالی که این دستگاهها و رسانهها با جریانات و شخصیتهای سیاسی متعلق و وابسته به احزاب، این تفاوت عمده را دارند که به عنوان نیروهای اجرایی نظام موظف و مکلف بوده به حرکت و اقدام در این راستا برنامه ریزی و تصمیم گیری کنند اما واقعاً چطور میشود که صدا و سیمایی که در اذهان عمومی به عنوان دستگاه اطلاع رسانی و تبلیغاتی نظام شناخته میشود هیچ حرکت خاصی در راستای مشارکت حداکثری ندارد به عنوان نمونه حتی در آخرین برنامه «دیروز امروز فردا» نیز که از معدود برنامههای سیاسی این رسانه میباشد شخصیتهایی از یک جریان سیاسی خاص که غالباً و مکرراً در این رسانه و چند سال اخیر حضور داشتهاند استفاده شده است. حتی شواهدی از تلاش غیر مستقیم این رسانه ی فراگیر و تاثیر گذار که قاعدتا میبایست فراجنایی و ملّی میشود، وجود دارد که جریانهای رقیب احتمالی یک جریان سیاسی خاص را یک سویه مورد انتقاد قرار میدهد و برای تقویت آن جریان خاص تلاش میکند، چه توجیهی دارد که برخی ائمه جمعه در پی تفسیر سخنان رهبر انقلاب برمیآیند و عنوان میکنند که منظور رهبری از حضور همه سلایق سیاسی در انتخابات بدین مفهوم نیست که فلان جریان یا جریانهای سیاسی میتوانند حضور داشته باشند یا به عنوان نمونه به نقل قول برخی از مسئولان دانشگاهی در دانشگاهها علیرغم موافقت مسئولان دانشگاه با یک برنامه سیاسی و حضور یک چهره سیاسی نهادهای امنیتی، اطلاعاتی شهرستانها و استانهای مربوطه با این برنامه و حضور فلان شخصیت سیاسی مخالفت میکنند یا از سوی برخی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تاثیراتی بر فضای رسانهای و سیاسی کشور گذاشته میشود که کمابیش اخبار آن به گوش میرسد در حالی که برداشت نگارنده این است که این گونه دستگاهها یقیناً حاکمیتی بوده و موظف به اجرای فرامین رهبر معظم انقلاب میباشند (در اینجا البته ذکر این نکته ضروری است که نگارنده و ملّت ایران قدردان زحمات بی شائبه و شبانه روزی دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی نظام هستند که ایران اسلامی به مدد هوشیاری و تعهد این عزیزان بالاترین ضریب امنیتی را در بین کشورهای منطقه و حتی جهان دارد و بدون تردید ایران عزیز اسلامی، قدرتمندترین و هوشمندترین نهادهای اطلاعاتی امنیتی در جهان را دارامیباشد و یقیناً در مسائل سیاست داخلی نیز این دستگاهها دارای وظایفی هستند اما به نظرمیرسدمیتوان با مباحث فکری و سیاسی و رسانه ای جدای از نگاه و رویکرد امنیتی مواجه شد و تدابیری اتخاذ کرد که ان شاء لله رویکرد مناسب تری از سوی این دستگاهها در رصد مسائل داخلی شاهد باشیم).
اما اینکه چرا و چگونه این دستگاههای حاکمیتی و شخصیتهای حقوقی و رسانههای آنها منویات و بلکه دستورات مقام معظم رهبری که در واقع سیاستهای کلان نظام میباشد را به صورت جدی و عملیاتی پیگیری نمیکنند و حتی در برخی از موارد در خلاف جهت آن و بعضاً به صورت خود اجتهادی راهکارهایی اتخاذ میکنند (هر چند که اکثراً از روی دلسوزی و تعهد میباشد) سوال کلیدی بوده و به نظرمیرسد چنانچه جهت این موضوع در کمترین زمان ممکن چاره ای اندیشه نشود و گشایشی صورت نپذیرد و تغییر رویکردی شاهد نباشیم بدون تردید با توجه به شرایط موجود نمیتوان انتظار مشارکت حداکثری و خلق حماسه سیاسی داشت، و برای خلق حماسه سیاسی اقتضائات آن را باید پذیرفت که بدون تردید پیش شرطها و شرایط محقق شدن این حماسه را باید بوجود آورد و تقویت نمود که مهمترین شرط آن شاید باز شدن فضای سیاسی، بالا رفتن آستانه تحمل جریانها، شخصیتهای سیاسی و رسانهها برای ظهور بروز دیدگاهها و سلایق متفاوت در کلیه حوزهها را انتظار داشت. به عنوان نمونه چرا برخی اصرار دارند که فلان جریانهای سیاسی در انتخابات حضور پیدا نکنند و باید رد صلاحیت شوند و از سویی بیان میکنند که برای فلان جریان و فلان شخصیت سیاسی هیچ اقبالی از سوی مردم صورت نمیگیرد؟
اگر واقعاً این چنین است اجازه بدهیم و استقبال کنیم که همه جریانها و شخصیتهای سیاسی در عرصه انتخابات دارای کنش و اثر بوده وانتخاب را به عهده مردم بگذاریم. و چنانچه این جریانها از سوی مردم دارای هیچ مقبولیتی نیستند نگرانی هم از حضور آنها نباید داشت. و اگر هم واقعاً دارای مقبولیت بودند باید همگان به رای مردم تمکین کنیم، متاسفانه در حال حاضر در سپهر سیاسی جامعه یعنی دانشگاهها و فضای عمومی جامعه حساسیت، دغدغه مندی آنچنانی برای انتخابات وجود ندارد و بدتر از همه در بخشی از جامعه و به ویژه در دانشگاهها بی تفاوتی حاکم شده است. امید است که این یادداشت بتواند در تغییر شرایط موجود سهمی هر چند کوچک ایفا کند و از همه دلسوزان و مسئولان نظام خواهشمندیم با درک و تحلیلی واقع بینانه برای برون رفت از فضای موجود و خلق حماسه سیاسی راهکارهایی در اسرع وقت اندیشیده و عملیاتی شود.
منبع: تریبون مستضعفین