۰۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۷

چرا مهدکودک‌ها را نمی‌شود حذف کرد؟

بازی مهمترین نیاز کودک است و در فقدان برادر و خواهر و همبازی، مادر باید خود، این نقش را بر عهده بگیرد که مهارت، صبر و حوصله زیادی را می طلبد که اکثر مادران ما فاقد این شرایط هستند و سعی میکنند کودکان خود را با برنامه های تلویزیونی سرگرم کنند که گاه تاثیرات مخرب تری از مهدکودک دارد. برخی از خانواده ها نیز که به علت نیاز مالی و اشتغال مادر نمی توانند از کودک خود مراقبت کنند و نیز نمی خواهند آنها را به مهد کودک بسپارند.

مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

میثم مهدیار نوشت:

مهد کودک به مثابه یک پدیده مدرن حاصل شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع جدید است که به علت اشتغال همزمان پدر و مادر، کار نگهداری از کودک به مهد سپرده می شود. همزمان با رشد کمی مهد کودک ها در غرب، مطالعات انتقادی در مورد تاثیرات مخرب روانی جدا کردن کودکان در سنین پس از تولد از آغوش پرمحبت مادر باعث شد تغییراتی در کارکرد مهد کودکها از محل نگهداری کودکان به محل آموزش و تعلیم و تربیت آنان صورت پذیرد. اما به اذعان بسیاری از عالمان علوم تربیتی از آثار مخرب روحی و روانی مهد کودک ها کاسته نشده است. اما چرا این پدیده با حمایت دولت مدرن رو به گسترش است؟ در حقیقت از لحاظ سیاسی دولت با کنار زدن خانواده در امر تعلیم و تربیت، چتر تربیتی خود را از سن هفت سالگی به سن هفت ماهگی رسانده تا بتواند بوسیله نهادهای تربیتی رسمی مانند مهد کودک، مدرسه و دانشگاه و نهادهای تربیتی غیر رسمی مانند رسانه ها و موسیقی و … شهروندانِ مطیع تری را تربیت یا به قول جامعه شناسان، «اجتماعی» کند و برای ایفای نقش در جامعه جدید آماده کند. از همین جهت آثار سوء روحی و روانی آن خیلی توسط دولت ها جدی گرفته نمی شود.

به خاطر تاثیر پذیری جامعه ایرانی از نظامات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی غرب در مقابل مدرنیته و تغییر سبک زندگی ایرانیان، مهد کودک ها در جامعه ایرانی نیز کم کم جای خود را باز کردند. اما در این میان کارکرد اصلی مهد کودک های ایرانی، تنها نگهداری (و نه تربیت) بوده و هست که بحث در این باره مجالی دیگر می طلبد. نکته ای که می خواستم اینجا به آن اشاره کنم نه در مورد خانواده هایی بود که کودکان خود را به مهد کودک می فرستند بلکه در مورد خانواده هایی بود که پس از مطالعات یا تاملاتی انتقادی در زمینه تعلیم و تربیت و آگاهی از تاثیر مخرب مهد کودک بر شخصیت کودکان، به صورت سنتی مادر خانواده در محیط خانه از کودکش مراقبت می کند. این خانواده ها به این آگاهی درست می رسند که «خانه سالمندان، نتیجه طبیعی جامعه ای است که مهد کودک دارد» اما مساله آنجا آغاز می شود که اعتقاد به این گزاره و مثلا حذف مهد کودک بدون توجه به اقتضائات آن مشکلاتی را برای خانواده ها پدید می آورد.

مدتی پیش یکی از همین خانواده ها که مادر خانواده حدود ۳ سال از کودک خردسال خود در خانه نگهداری کرده بود در گفتگویی با نگارنده اظهار داشت که دیگر هم خودش و هم کودکش از این وضعیت (تنهایی و بی حوصلگی در خانه) ناراحت و خسته اند و تصمیم گرفته اند که کودک را به مهد بسپارند. به نظر نگارنده این خستگی طبیعی آمد چون به اقتضائات لازم گزاره فوق و حذف مهد کودک دقت نشده است. زندگی جدید در یک نظم خاصی از نظامهای اقتصادی، تربیتی، فرهنگی،سیاسی و اجتماعی معنا پیدا کرده و تغییر در یکی از این نظامها بدون توجه به بهم پیوستگی آنها مشکلی را حل نمی کند و گاها مساله زا نیز هست.

زندگی جدید در شهرهای بزرگ اقتضائات خاصی را می طلبد که باید به آنها توجه کرد. در شهر و خانه سنتی هر کودک در خانه، فضای بسیار بیشتری جهت تحرک و بازی در اختیار داشت که این فضا در زندگی آپارتمان نشینی فعلی به حداقل رسیده است. در زندگی سنتی به علت تعداد زیادتر اولاد هر کودک همبازی هایی در درون خانه داشت در صورتی که سبک زندگی جدید، تک فرزندی و یا حداکثر دو فرزندی را برای خانواده های ما رقم زده است و کودک تا سالها همبازی ای درون خانه ندارد. در زندگی سنتی به علت روابط نزدیک همسایه ها، کودک با گروه همسن خود در میان همسایگان ارتباط برقرار می کرد و بخش قابل توجهی از وقت کودک با بازی با همسالان در کوچه می گذشت، ولی به علت اتمی شده افراد در بستر اجتماعی، گاه همسایه های دیوار به دیوار پس از مدت ها حضور در کنار هم، با هم بیگانه اند و به همین علت و بیم خانواده ها از امنیت فرزندانشان، از حضور آنها در کوچه و خیابان جلوگیری می کنند.

بازی مهمترین نیاز کودک است و در فقدان برادر و خواهر و همبازی، مادر باید خود، این نقش را بر عهده بگیرد که مهارت، صبر و حوصله زیادی را می طلبد که اکثر مادران ما فاقد این شرایط هستند و سعی میکنند کودکان خود را با برنامه های تلویزیونی سرگرم کنند که گاه تاثیرات مخرب تری از مهدکودک دارد. برخی از خانواده ها نیز که به علت نیاز مالی و اشتغال مادر نمی توانند از کودک خود مراقبت کنند و نیز نمی خواهند آنها را به مهد کودک بسپارند، در ساعات کاری کودک را به بزرگترهای خود می سپارند که آنها نیز به اقتضای سن و سال صبر و حوصله لازم برای بازی و تربیت کودک را نخواهند داشت.

همین شرایط است که گاها باعث خستگی و دلزدگی مادران امروز از نگهداری کودکانشان در خانه می شود. پس حذف مهد کودک اقتضائاتی دارد که بدون فراهم آمدن آنها، گرهی از کار تربیتی کودک باز نمی کند. بلکه در کنار این حذف به جایگزین های بهتری اندیشید؛ از جمله آموزش های تربیتی ویژه مادران، تعبیه مکان هایی در هر محله برای فعالیتهای مفید برای کودکان و مادران از جمله قصه گویی، بازیهای خلاق و… در کنار دیگر کودکان، مهد کودکهای خانوادگی و… .

منبع: وبلاگ هرمس
:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

17 - 16 =