فاطمه طباطبایی: یأس جامعه را به تباهی می کشاند
آیت الله شاه آبادی از قول امام معصوم میگوید که ظاهر و باطن هر کس باید با دوستش یکی باشد دیگر اینکه شهرت و جا افراد نظرما نسبت به او تغییر ندهد و هر چه در توان دارد از دوستش دریغ نکند و در نهایت دوستش را در سختیها تنها نگذارد. اینها مراحل برادری است که آیتالله شاهآبادی ذکر میکند و ما دیدیم که امام اینها را تجسم را بخشید و در دوران مبارزه مشاهده شد
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): فاطمه طباطبایی گفت: همه میدانیم آیت الله شاهآبادی به اینکه استاد عرفان امام بوده است شهرت دارد اما ایشان در کنار عرفان در فقه و اصول نیز صاحب تالیف هستند ولی جلوه عرفانی ایشان بیشتر مطرح است.
طباطبایی که در آیین اختتامیه هفتمین جشنواره یار و یادگار در خمین سخن می گفت، اظهار داشت: آیتالله شاهآبادی همچون امام شخصیت جامعی بودند و در واقع باید گفت: امام بسیاری از ابعاد وجودی ایشان را گرفتند و به بهترین شکل بروز دادند.
وی با اشاره به اساتید آیتالله شاهآبادی و فراگیری درسهای چون فقه و اصول افزود: ایشان ریاضیات را نزد یک استاد افسری یاد گرفت در ۱۸ یا ۲۰ سالگی به درجه اجتهاد رسید و به هر جا که احساس میکرد علمی وجود دارد سر میزد ایشان کتاب قانون ابن سینا و زبان فرانسه را نیز آموخت و پس از تالیف کتاب کفایه الاصول توسط آخوند خراسانی به دیدار مولف در نجف میرود و در آنجا از مظهر ایشان کسب فیض میکند. ایشان در سامرا هم به نزد میرزا تقی شیرازی میروند.
این استاد عرفان افزود: در کنار این ابعاد علمی آیت الله شاه آبادی یک مبارزه نستوه است که به علما هشدار میهد روی کارآمدن رضا خان چه خطراتی دارد و به همین خاطر یازده ماه در حرم عبدالعظیم تحصن کرد امام وقتی ایشان را می بینند احساس میکند باید نزد ایشان تلمذ کند و پس از مدتی اصرار ۷ سال به طور خصوصی امام نزد آیتالله شاه آبادی درس خواند و ایشان کمک کردند تا امام به وسعه وجودی ناب برسند البته امام از جوانی اهل تهذیب نفس و دعا بودند اما آماده بودند تا استادی با آن سابقه عرفان و مبارزه به ایشان تعلیم دهند.
وی با اشاره به اثر آیت الله شاهآبادی به نام شذرات المعارف گفت: پیدا است که در این کتاب در پس ذهن آیتالله شاهآبادی تاسیس و تشکیل حکومت اسلامی وجود دارد اما به نظر میرسد امام در شیوهها سعه صدر بیشتری نسبت به ایشان داشته باشند.
طباطبایی ادامه داد: شاه آبادی میگوید جامعه انسانی امروز گرفتار مشکلات مرض و رذایل اخلاقی است که برای آنها باید راهکار علاج پیدا شود و در غیر این صورت جامعه نمیتواند به سمت صلاح پیش رود. ایشان یکی از آفاتی اخلاقی جامعه را غرور دینی میدانند بدین معنا که مسلمانان وقتی احساس کنند حقانیت دارند و این غرور آنها را بگیرد راه معاندان و افراد بیاطلاع باز میشود و تریبونها دست افرادی می افتد که صلاحیت ندارند و یا حتی معاند هستند زیرا غرور باعث میشود که دینداران نیازی به توضیح افکار خود نبیند. تبعات دیگر این غرور این است که افراد به اسلام انفرادی روی می آورند و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل میشود. همچنین تبلیغ دینی ترک میشود زیرا آنها می گویند ما به حق هستیم و نیازی به تبلیغ نداریم. در این جامعه در چنین شرایطی معصیت و گناه هم در جامعه رشد پیدا می کند زیرا مومنین به شفاعت شافعین غرور دارند در نتیجه سیل کفر، فسق و آلودگیهای اخلاقی به راه می افتد که دلیل آن همین غرور است و با سرعت انسان را نابود میکند.
وی افزود: آیتالله شاهآبادی اشاره میکند که اسلام دینی است که همه احکام آن جمعی است و هرکس موظف است به نوبه خود مانع شکلگیری خطا در جامعه شود و اقامه صلاح بکند امام خمینی در کتاب چهل حدیث یکی از تبعات قیمت را از بین رفتن اعتماد در جامعه میداند.
طباطبایی عامل دوم نابود کننده جامعه را یاس دانست و گفت: یأس جامعه را به انحراف میکشاند. عامل سوم نیز تفرقه است که باعث از بین رفتن اخوت در جامعه می شود در حالی که آیت الله شاه آبادی می گوید اخوت و برادری پشتوانه ملی یک جامعه است و اگر اخوت از بین برود و هتک حرمت رایج پیدا کند ملت آسیب میبیند.
فاطمه طباطبایی با بیان اینکه قرآن از عرش رحمان نازل شد و اگر قلوب جامعه متحد باشد میتواند قرآن و اسلام را بپذیرد یادآور شد: امام همیشه روی این تاکید داشت که افراد جامعه باید نشانگر اسلام باشند.
وی تشریح کرد: آیت الله شاهآبادی از قول امام معصوم میگوید که ظاهر و باطن هر کس باید با دوستش یکی باشد دیگر اینکه شهرت و جاه افراد نظر ما نسبت به او تغییر ندهد و هر چه در توان دارد از دوستش دریغ نکند و در نهایت دوستش را در سختیها تنها نگذارد. اینها مراحل برادری است که آیتالله شاهآبادی ذکر میکند و ما دیدیم که امام اینها را تجسم بخشید و در دوران مبارزه مشاهده شد. من در یکی از راهپیمایی ها که به سفارش مرحوم حاج احمد آقا به همراه دو فرزند کوچکم رفته بودم وقتی به میدان آزادی رسیدم با توجه به تهدید شاه به بمباران راهپیمایی دیدیم که هلی کوپترها در آسمان ظاهر شدند و یکباره کسانی که زیر سقف برج آزادی بودند کنار میرفتند و دیگران را که کنار بودند به زیر سقف می آوردند تا از خطر احتمالی مصون باشند. بیاییم با وجود بزرگانی چون آیت الله شاهآبادی و امام، آن را فضا را دوباره تجربه کنیم و خدمتگزار واقعی آن بزرگواران باشیم.
منبع: جماران
::::