نخوت و مرجعیت سیاسی؛ روحانی، هاشمی و دیگران
چه کسی به هاشمی مرجعیت سیاسی داده است که خود را در مقامی ببیند که برای کاندیدا شدن یا نشدن دیگران در انتخابات قضاوت کند؟ مشروعیت سیاسی هاشمی بسته به حمایت نخبگانی و مردمی است و وقتی امثال احمدینژاد که سوابق سیاسی و مدیریتی خود را به ایشان مدیون هستند، به وی تمکین میکنند، این مشروعیت و مقبولیت از دست رفته حتی در دوران انزوای سیاسی هاشمی هم بازتولید میشود.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – مرتضی مهدویراد: آقای دکتر صادق زیباکلام با صراحت کلامی که از ایشان میشناسیم، در نقد دولت آقای روحانی گفتهاند: «افراد نزدیک به آقای روحانی متأسفانه بسیاری از آنها افرادی متکبر و جاهطلبی هستند که حضورشان بیش از آنکه بار دولت را سبک کند آن را سنگینتر کرده است و با اعمال و رفتار و کردارشان سبب شدهاند که شاهد ریزش هوادتران دولت حداقل در بدنه رسانهها باشیم.»
در این سخن نکات مهمی وجود دارد اما از نکته اصلی غفلت شده است، که آن عامل اصلی وجود نخوت و غرور نخبگانی (البته به معنای نخبگان حکومتی) در دولت کنونی است. آن عامل، پشتوانه و تئوریسین اصلی دولت است که شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی است. غرور سیاسی هاشمی ریشه در اقتدار سیاسی او و جناح های حامیاش دارد که در مقام مرجعیت سیاسی در مواجهه با سایر نخبگان سیاسی و نیز تودههای مردم برآمدهاند. هرچند آقای دکتر زیباکلام که به عنوان یکی از اساتید دانشگاهی نزدیک به آقای هاشمی که کتاب «هاشمی بدون روتوش را بر اساس مجموعه گفتگوهای صریحش با ایشان به چاپ رسانده و صفحه نخست سایت آیت الله همواره مقالهای از ایشان را در صدر خود میبیند، در این باره چیزی نمیگوید.
البته ما دانشجویان خط امامی در نقدهای دروغین و مخرب برخی نهادهای حاکمیت و نیز اقتدارگرایان علیه آقای هاشمی – که تلاش میکنند دولت سازندگی را تنها عامل رسوخ لیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی در دهه هفتاد معرفی کنند، بیآنکه حمایتهای شخص رهبری از ایشان[۱] و نیز عملکرد جناح راست در حمایت مطلقه از دولت هاشمی و حذف سیاسی منتقدان ایشان[۲] را به یاد بیاورند – همراه نمیشویم. بلکه تنها اشارهای مختصر و مستقل داریم به پیوستگی سرشت و سرنوشت دولت هاشمی با اصولگرایان؛ که همان مدعیان «عدالت» در دهه ۸۰ و همان حامیان و عاملان «تعدیل» در دهه ۷۰ هستند، و علت عمده دشمنی امروزشان با روحانی و هاشمی هم سهم کمترشان در دولت «اعتدال» دهه ۹۰ است.
پرسش اینست: چه کسی به هاشمی مرجعیت سیاسی داده است که خود را در مقامی ببیند که برای کاندیدا شدن یا نشدن دیگران در انتخابات قضاوت کند؟
بیشک خودِ آن کاندیداهایی که از ایشان چنین اجازهای را میطلبند و به او تصور مقبولیت نخبگانی و محبوبیت مردمی میدهند. چرا که به تعبیر چارلز هورتون کولی جامعهشناس برجسته آمریکایی؛ «هر کس خود را در آینه دیگران میبیند و میشناسد». مشروعیت سیاسی هاشمی بسته به حمایت نخبگانی و مردمی است و وقتی امثال احمدینژاد که سوابق سیاسی و مدیریتی خود را به ایشان مدیون هستند، به وی تمکین میکنند، این مشروعیت و مقبولیت از دست رفته حتی در دوران انزوای سیاسی هاشمی هم بازتولید میشود.
شاید زمانی مثل سال ۷۶ که هاشمی به عنوان رئیسجمهور وقت و شخص دوم کشور که جناح همپیمان او (جناح راست) قدرت مطلقه در شورای نگهبان، مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و… را در اختیار دارد، هاشمی اقتدار سیاسی لازم برای چنین قضاوتی را داشت و دیگران چارهای جز کسب اجازه از ایشان نداشتند. اما بیشک سال ۸۴ آقای هاشمی در نهایت انزوای سیاسی قرار داشت (پس از حملات تند نیروهای رادیکال اصلاحات به ایشان و نیز عدم موفقیت در انتخابات مجلس ششم) و اجازهی او برای کسی کسب مشروعیت نمیکرد. پس وقتی آقای احمدینژاد – که به عنوان استاندار در دولت هاشمی مطرح شده و با سهمیه استانداران دولت هاشمی، دکترایش را هم کسب کرده بود – به دیدار آقای هاشمی میرود و از او کسب احازه میکند تا در انتخابات کاندیدا شود، در واقع این خودِ آقای احمدینژاد است که خود را تخفیف داده و هاشمی را تکریم کرده است.
اما هاشمی مرد زیرکی است. غرور خود را با ظاهری از بیتوجهی و بیطرفی میپوشاند و در مواجهه مستقیم با احمدینژاد از اظهار نظر قاطع و شخصی – که ممکن است در آینده تبعات پیشبینی نشده را در پی داشته باشد – پرهیز میکند و میگوید: «اصلاً او را این اندازه نمیدانستیم، برای همین گفتم این همه که کاندیدا شدهاند، خب تو هم بیا کاندیدا شو!»
اما این توصیه (که باطن آن عدم تناسب قواره احمدینژاد با ریاستجمهوری بوده)، یک نتیجه پیشبینی نشده برای هاشمی داشت و آن اینکه به هر حال احمدینژاد رئیسجمهور شد و اتفاقاً با شکست قاطع آقای هاشمی در دور دوم انتخابات.
با این حال، شکست در آن عرصه برای هاشمی به معنای پایان اقتدار سیاسی نبود، چنانچه دیدیم هشت سال بعد هم به رغم ردصلاحیت ایشان در انتخابات – هاشمی تنها فردی است که با چهار بار کاندیداتوری در انتخابات سالهای ۶۸، ۷۲، ۸۴ و ۹۲ در هر چهار دهه حیات جمهوری اسلامی کاندیدای ریاستجمهوری بوده است – با پیروزی یکی از نزدیکترین یاران سیاسیاش خود را بار دیگر در موضع اقتدار میبیند. بدین ترتیب هاشمی بار دیگر مرجعیت سیاسی را با رأی غیرمستقیم مردم به دست آورده، اما آن سوال باقی میماند که چرا کاندیدای پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، ولایت سیاسی کاندیدای بازنده آن انتخابات را پذیرفته بود؟
[۱]- از جمله این حمایتها میتوان به خطبههای نماز جمعه ۷فروردین۱۳۷۱ همزمان با انتخابات مجلس چهارم اشاره کرد که از انتقادات نمایندگان جناح چپ مجلس به دولت هاشمی گله کرده و برخی از آنان را فتنهگر خوانده بودند: «ببینید در این دوران یازده سال، کدام یک از دولتهایى که اسم بردم، رئیسش در حدّ رئیس و رئیس جمهور فعلى ما بوده است؟! کدام یک اینقدر مورد اعتماد امام، این قدر داراى سوابق درخشان و این اندازه داراى خدمات بزرگ در راه انقلاب بوده است!؟ همه به خوبى مىدانید که اگر حضرت امام در این زمان بودند، چقدر از این دولت حمایت مىکردند. آن وقت مردم رأى بدهند، نماینده به مجلس بفرستند و آن نماینده، با استفاده از امکانات مجلس و از تریبون آن، علیه دولت سخن بگوید؟! دروغ بگوید و دروغ بنویسند؟! بنده بسیارى از فتنهگریها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم؛ چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم. گفتم، این دوران، مىگذرد و تمام مىشود و مىرود. مردم چگونه حاضرند به کسانى که فتنهگرى کردند و حقایق را درنظر آنها باژگونه جلوه دادند، رأى بدهند که دوباره وارد مجلس شوند؟!»
[۲]- نه تنها شورای نگهبان در ید اختیار جناح راست (جامعه مدرسین حوزه علمیه و جامعه روحانیت مبارز) بود که آنان با اعمال نظارت استصوابی و ردصلاحیت گسترده کاندیداهای جناح چپ در انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان و مجلس چهارم و پنجم شورای اسلامی، عملاً این نهادها را هم در اختیار خود گرفتند و به دفاع تمام قد از دولت پرداختند. همچنان که قوه قضائیه تحت مسئولیت آیت الله یزدی، صدا و سیمای تحت نظارت محمد هاشمی و علی لاریجانی، سپاه پاسداران (و حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت ریاست شخص رئیسجمهور) همه حامیان قدرت مطلقه رئیسجمهور بودند و به حذف منتقدان سیاسی ایشان (عمدتاً جناح خط امام موسوم به جناح چپ) همت گماشتند.
رک: بازخوانی ماجرای حذف سیاسی جناح خط امام در انتخابات مجلس چهارم
::::