«رمضان» به مثابه یک سیستم
در خطبه شقشقیه میبینیم که ایشان در بیان پیامدهای یک نظام فاسد و ناسالم از ترغیب مردم عادی به سمت خطا و جرم و سوق داده شدن به سمت بیثباتی و درجا زدن و حقیقتگریزی سخن میگویند و نتیجه چنین وضعیتی را افزایش افسردگی در جامعه قلمداد میکنند. در پایان خطبه ملاحم ابراز نگرانی میکنند که در نتیجه چنین نظامهایی، برداشتی کاریکاتوری از اسلام ارائه شده و ارزشهای اخلاقی مسخ شود.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): علی اشرف فتحی در وبلاگ تورجان نوشت:
آنگونه که در برخی منابع پیشین و میانی شیعی آمده است، پیامبر اسلام در یکی از آخرین روزهای ماه شعبان برای پیروان خود سخنرانی اخلاقی به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان ایراد کردند که اکنون آن را به نام «خطبه شعبانیه» میشناسیم. این سخنرانی به بیان نکات مهمی درباره ماه رمضان و فلسفه روزهداری در آن پرداخته و اگر از زاویه ساختارگرایانه به آن بنگریم، سیستم مدونی از نتایج پیشنهادها و دستورات خدایی این ماه ارائه کرده است.
پیامبر ما گفته که روزها، شبها و ساعتهای این ماه برتری ویژهای دارد، به گونهای که «نفس کشیدن» و «خوابیدن» در این ماه هم در شمار عبادات یک مؤمن خواهد بود. نکته مهمی که در اشاره این خطبه به این دو مقوله غیر اختیاری نهفته است، میتواند اشارهای به تدبیر یک نظام اخلاقی و باطنی از سوی خدا باشد که در ورای اعمال عبادی ماه رمضان نهفته است.
واضح است که نفس کشیدن و خوابیدن از لوازم یک زندگی حیوانی است و هر انسانی در اختیار و انتخاب این دو کار دخالتی ندارد و اگر آنها را نادیده بگیرد ناگزیر قدم در راه مرگ خود گذاشته است. پس اصل این دو این کار از عادتهای غیر اختیاری هر انسانی است و اتفاقا نکته مورد اشاره پیغمبر دین ما در همین عادی بودن این دو کار نهفته است.
حال تصور کنیم که رمضان یک نظام جامع اخلاقی و دینی است که شارع مقدس آن را برای پارهای اهداف اصلی (همچون کنترل روحی و شخصیتی انسان که مورد اشاره آیه شریفه ۱۸۳ سوره مبارکه بقره) تعریف و تعیین کرده است. نظامی که خدای حکیم آن را تعریف کرده، هم اهداف کلیدی و سرنوشتساز دارد و هم در جزئیات نیز دارای مشوقها، بازدارندهها و برنامهریزیهای مشخص و هدفمند است.
بازدارندههای این سیستم جامع اخلاقی و انسانساز بر سه محور بازدارندههای جسمی و جنسی و اخلاقی استوار شده که ما آن را به عنوان «مُبطِلات روزه» میشناسیم. طبق سیستمی که خدای حکیم در ماه رمضان تعریف کرده است، «خور» و «خواب» و «شهوت» که به گفته سعدی، عوامل «شغب» و «جهل» و «ظلمت» در وجود آدمی هستند و به گفته عرفا و اولیای الهی، بسترسازان اصلی گناهآلودگی و غفلت انسان در برابر رسالتهای انسانی خویش هستند، در این ماه مورد محدودیت و بایکوت نسبی قرار میگیرند تا زمینه برای برنامههای این ماه (شبزندهداریها و عبادتها) فراهم شود و راه به سوی دریافت شهود باطنی گشوده گردد. مهمترین مشوقی که در این ماه پیشبینی شده، کمکهای ویژه الهی در مسیر ارتقای روحی و شخصیتی افراد و نیز پذیرش خواستههای بیشتری از آنان در قیاس با ماههای دیگر است.
حال به نکته مورد اشاره در بند دوم نوشته بازگردیم. بنا به نقلی که شد، خداوند حتی برای اعمال معمولی و عادی یک انسان یعنی «نفس کشیدن» و «خوابیدن» هم مزایا و مشوقهایی در این ماه مبارک در نظر گرفته و آنها را در شمار عبادتها و تسبیحگوییهای یک مؤمن به حساب آورده است. بنا بر این اگر از زاویه یک نظام جامع و هدفمند به ماه رمضان نگاه کنیم، خواهیم دید که در یک نظام خدایی و دینی، حتی معمولیترین و عادیترین اجزای فعال و حاضر این نظام نیز کارکردهای مثبت و غیرعادی دارند و جزء تلفشده شمرده نمیشوند. حال اگر یک مؤمن بتواند چنین سیستمی را در سراسر زندگی خود پیاده کند و متقی و پرهیزکار بماند، خواب و تنفس او همچنان عبادت و مفید برای خود و خلق خدا باشد.
در یک نظام الهی و سالم دینی نیز عادیترین و معمولیترین افراد حقیقی و حقوقی نه تنها کارکرد ذاتی خود را بروز میدهند بلکه فراتر از ماهیت عادی خود رفته و استعدادهای مثبت نهفته خود را به فعلیت میرسانند. آدمهای عادی و متوسط هم همانند نفس کشیدن و خوابیدن یک روزهدار و مؤمن، در یک نظام سالم و الهی دارای فضیلتهای مضاعف و غیر قابل انتظار میشوند. از سوی دیگر، همانگونه که خوابیدن و نفس کشیدن یک فرد غیر معتقد به نظام الهی ماه رمضان، در این ماه برای او هیچ خاصیت غیرعادی ندارد و اگر فردی غیراخلاقی و ستمکار باشد چه بسا خواب و تنفس او به زیان مردم و جامعه هم باشد، عینا در یک نظام غیر الهی و فاسد نیز افراد عادی نه تنها کارکردهای عادی و فروعادی خواهند داشت، بلکه میتوانند در سایه فساد سیستماتیک موجود، ترغیب به رفتارهای غیراخلاقی و ناشایست شوند. نظام فاسد و غیر الهی مایه اتلاف و هلاکت استعدادهای انسانی و غیرانسانی و انحراف مسیر این قابلیتها به سوی اهداف ناسالم است.
آنچه که در جای جای نهجالبلاغه از حضرت امیر (ع) شنیدهایم، همین نکته کلیدی ساختارگرایانه و چه بسا ساختمندگرایانه است. در خطبه شقشقیه میبینیم که ایشان در بیان پیامدهای یک نظام فاسد و ناسالم از ترغیب مردم عادی به سمت خطا و جرم و سوق داده شدن به سمت بیثباتی و درجا زدن و حقیقتگریزی (خبط، شماس، تلوّن، اعتراض) سخن میگویند و نتیجه چنین وضعیتی را افزایش افسردگی در جامعه قلمداد میکنند (یهرم فیها الکبیر و یشیب فیها الصغیر). در جای دیگری از نتایج چنین وضعیتی به صدرنشینی جاهلان و سکوت اجباری نخبگان اشاره میکنند و در پایان خطبه ملاحم ابراز نگرانی میکنند که در نتیجه چنین نظامهایی، برداشتی کاریکاتوری از اسلام ارائه شده و ارزشهای اخلاقی مسخ شود.
شاید اگر مسلمین فقط همین نکتههای نهفته در «نظام رمضان» را درمییافتند، امروز گرفتار چنین مصائب سهمگین و رقتباری نبودند. قرنها به جای آنکه خواب و تنفسمان هم عبادت و تسبیح باشد و توده مردم به عمل صالح مورد نظر قرآن مشغول بوده باشند، حتی عبادات اصلیمان نیز دستخوش نفسانیات و آلودگیها شده و مفیدترین اقشار جوامع اسلامی به زیانکارترینها بدل شدهاند. آیا وقت آن نرسیده که به ندای خدا در آیه ۱۳۶ سوره نساء لبیک گفته و مؤمنانه ایمان بیاوریم؟!
:::