۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۹

تشدید سناریونویسی برای تخریب دولت آینده

مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)

تشدید سناریونویسی برای تخریب دولت آینده

مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

علی اصغر شفیعیان از روزنامه نگاران اصلاح طلب نوشت:

یک خبرگزاری تندروی اصولگرا به تازگی سناریویی را با عنوان «گزارشی از پروژه بازگشت فتنه‌گران به کشور» منتشر کرده که امیدوایم با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، آخرین سناریوهایی باشد که دروغ و نفرت می‌پراکند؛ یکم: با تحقیق درباره‌ی «مرکز سناریونویسی» و دوم: با کنترل مالی و مدیریتی «شبه رسانه‌های نهادهای خاص».

یکم: گزارش یا سناریو؟
تصور نمی‌شود که حتی ذهن خلاق اصغر فرهادی هم بتواند چنین سناریوهایی تخیلی بنویسد که در این شبه «گزارش»ها دیده می‌شود؛ در ابتدای آن آمده: «خاتمی و اصلاح‌طلبان به شدت به دنبال مدیرعاملی فاتح در خبرگزاری جمهوری اسلامی هستند و از همین رو به وی دستور دادند تا هفته آینده از لندن به تهران بازگردد. به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از سایت ندای انقلاب، نمایندگان برخی از کشورهای اروپایی و غربی در یک ماه گذشته با بیش از ۱۵۰ نفر از ایرانیان مقیم خارج از کشور و همچنین با رعایت برخی پوشش ها با حداقل ۱۲ نفر در داخل ایران تماس گرفته و از آنها خواسته اند خود را برای نقش آفرینی در یک پروژه جدید به عنوان پروژه “دیوار آتش” آماده کنند».

بدیهی است که نوشتن این اراجیف، سند نیاز ندارد، فقط پشتوانه‌ای می‌خواهد که به کسی پاسخگو نباشی و هر چه به ذهنت می‌رسد را روی کاغذ بیاوری، وگرنه حتی در صورت وجود چنین برنامه‌ی پیچیده‌ای، آیا مدیران اطلاعاتی این کشورها به خدمت خبرگزاری فارس رسیده و گزارش عملکرد داده‌اند؟ یا ما در دستگاه‌های اطلاعاتی همه‌ی این کشورها نفوذی داریم و در آن صورت هم باید دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ما این گزارش را در اختیار خبرگزاری گذاشته باشند که اساسا هیچ کدام از این احتمالات باور پذیر نیست، بلکه مضحک است. هر چند انکار اقدامات بیگانگان ساده دلی است اما حداقل این سناریوها بی محتوا و غیر واقعیست و به داستان می ماند.

در بخشی از این شبه گزارش با عنوان «نقش برجسته فاتح در فتنه ۸۸»، ادعاهای گذشته تکرار شده که در مقاطع مختلف کذب بوده آن اعلام شده بود، هر چند خون فاتح از دیگرانی که مورد برخوردهای غیر اخلاقی و غیر انسانی در این چند سال قرار گرفته اند رنگین تر نیست و لذا با ایمان به خدا همه‌ی تهمت‌ها و دروغ‌ها را تحمل کرد. تنها جمله‌ی نسبتا صحیح آن شبه گزارش این بود که: «گفته می‌شود پس از ممنوع الخروج شدن ابوالفضل فاتح پس از فتنه ۸۸، وی توانست با وساطت یکی از نواب رییس مجلس شورای اسلامی، به بهانه بورسیه تحصیلی ایران را به مقصد انگلیس ترک نماید». هر چند که «بهانه» نبوده و آقای فاتح در آن مقطع مرخصی بوده و قاعدتا می‌بایست با پایان مرخصی به سر کلاس برمی‌گشته اما اطلاعات این دوستان اینقدر پرت هست که نمی‌دانند اولا دو سال است که دکتر فاتح فارغ التحصیل شده و دو سال آخر یعنی چند ماه بعد از انتخابات، جهاد دانشگاهی هزینه‌ی بورسیه‌ی او را به صورت غیر قانونی قطع کرده بود!

از طرفی به دوستان سناریو نویس یادآور می‌شود که آن «گفته می‌شود» واقعیت دارد و شخص واسط هم حجت الاسلام والمسلمین آقای ابوترابی‌فرد، نایب رییس آن زمان و نیز الان مجلس است که چهره‌ای معتبر میان جناح‌های مختلف است و با شناخت کامل از فاتح چنین کرد. دو سال پیش که سه خبر سراسر دروغ در یک روز درباره ی ابوالفضل فاتح در باشگاه موسوم به خبرنگاران جوان منتشر شده بود در یادداشتی در همین باره نوشته بودم که: باشگاه خبرنگاران در این خبر می نویسد «فاتح پس از آغاز فتنه ۸۸ ممنوع الخروج شد، اما مدتی بعد، ممنوعیت خروج وی لغو شد». حداقل اینقدر جربزه داشته باشد و بگوید که دفتر رهبری ممنوعیت خروج فاتح را لغو کرده است.

در ادامه‌ی این شبه گزارش مشکوک، نقل قول‌هایی از «همسنگری فاتح در دوران دفاع مقدس یعنی حجت الاسلام رسایی نماینده تهران در مجلس» شده که ناگفته پیداست به چه امام‌زاده‌ای متوسل شده‌اند؛ اگر شفا دهنده بود باید بر مبنای این دست حرف‌ها و شعارهای امثال رسایی در این ۴ سال، جریان آقای احمدی‌نژاد با آقای جلیلی ادامه پیدا می‌کرد اما در امتحان انتخابات ملت، این جریان رفوزه شد. این یعنی مردم این حرف‌ها را دوریال هم باور ندارند. لذا به امید خدا و با تلاش دولت تدبیر و امید، انشالله باید درباره‌ی «مرکز سناریونویسی» که در این سال‌ها با انتشار شبه گزارش‌ها و سناریوهایی از این قبیل، کام ملت را تلخ، فاصله‌ها را زیاد، و نفرت و کینه تولید کرده‌اند، تحقیقی از طرف دولت روحانی و حامیان اعتدال در مجلس بشود، وگرنه غده‌های سرطانی جدا از ملت در عرصه‌های رسانه‌ای توانایی ایجاد مانع بر سر راه دولتی برخاسته از انتخابات باشکوه ۲۴ خرداد را دارد.

دوم: تغییر رویکرد رسانه ها

ابوالفضل فاتح مانند میلیون‌ها ایرانی دیگر که در این کشور آموزش دیده و تجربه کسب کرده‌اند، جزو سرمایه‌های ایران و البته یکی از نخبگانی است که چه در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و چه در خبرگزاری ایسنا بسیار تاثیرگذار بود؛ بدون تردید فاتح و ایسنا در گسترش حوزه‌ی رسانه‌ای پس از سال ۷۶ سهم بسزایی داشتند و چه حیف که با روی کار آمدن احمدی‌نژاد مانند بسیاری دیگر از نیروهای باتجربه کنار گذاشته شد. قطع و یقین اگر شعار ما شایسته سالاریست، می‌بایست در دولت تدبیر و امید از نیروهای باتجربه استفاده کرد و او حتما در حوزه‌ی رسانه «یکی» از با تجربه‌هاست که در سال‌های اخیر دکترای ارتباطات را نیز از دانشگاه آکسفورد انگلیس گرفته است؛ البته آکسفورت واقعی نه قلابی.
تصور نمی‌کنم که کسی مدعی باشد در دوران آقای احمدی‌نژاد، اعتماد مردم به رسانه‌های داخلی افزایش پیدا کرده چون طبق آماری که در نظرسنجی‌های رسمی صداوسیما منتشر می‌شود ضریب نفوذ ماهواره‌ها و شبکه‌های خبری غیر رسمی و بیگانه در این سالها بسیار افزایش پیدا کرده است که ناشی از نگاه غلط به حوزه‌ی رسانه بوده و باعث شده که از رسانه‌های داخلی سلب اعتماد بشود. در حالی که شعار ما در ایسنا «ایران به روایت ایران» بود و با مدیریت خوب آقای فاتح کاری کرده بودیم که معمولا ایسنا به معیار تبدیل شده بود و رسانه‌های خارجی نمی‌توانستند درباره ی اخبار اتفاقات ایران بزرگنمایی را کوچک نمایی کنند. برنامه‌ی ایسنا در گام بعد این بود که «جهان به روایت ایران» اتفاق بیافتد تا حتی آن دسته از خبرهای دیگر نقاط جهان که مورد توجه ایرانیان هست را از خبرگزاری‌های دیگر ترجمه نکنیم، کاری که هنوز هم هیچ رسانه‌ی ایرانی نتوانسته، چون حتی اگر صداوسیمای ما خبری را از یک نقطه ی جهان تهیه کند اما تماشاچی ایرانی به صداوسیما اعتمادش پایین است.

لذا باید رسانه‌هایی غیر دولتی اجازه‌ی فعالیت بیشتری بیابند و خطوط قرمز بی معنای سال‌های اخیر برداشته شود و بتوانند از حق فروش و آگهی به صورت کاملا رقابتی استفاده کنند، همچنین رسانه‌های عمومی مانند ایسنا باید تقویت شوند و دولت به آنها به عنوان گوشت قربانی نگاه نکند، کاری که در مورد ایسنا متاسفانه افتاد و با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد و دخالت‌ها و فشارهای بیجای دولت بر آن، در ۸ سال حدود ۸ مدیرعامل عوض شد! در مورد رسانه‌های دولتی مانند ایرنا و روزنامه‌ی ایران و امثالهم هم بهتر است که دولت به عنوان روابط عمومی از آنها استفاده نکند و دست آنها را در کار رسانه‌ای باز بگذارد که مطمئنیم این اتفاق در دولت آقای روحانی خواهد افتاد.

اما در مورد برخی «شبه رسانه‌های نهادهای خاص»، اعم از خبرگزاری و غیره که به اعتراف صریح خود آقای احمدی‌نژاد به نهادهای نظامی و امنیتی وابسته هستند؛ این عین جمله‌ی احمدی‌نژاد است که خبرگزاری فارس را مخاطب قرار داد: «من مصاحبه ایشان را دیدم و متاسفم که با یک خبرگزاری وابسته به نهاد نظامی و همه اش علیه دولت مصاحبه شده است. امروز هم همین حرف‌ها در همین خبرگزاری است. دو سه نکته را دارند می‌زنند که ملت ایران باید توجه داشته باشند. یک خبرگزاری که وابسته به یک نهاد امنیتی است نباید به مسائل سیاسی ورود کند… خبرگزاری وابسته به نهادهای امنیتی و دستگاه‌های تبلیغاتی که از دولت پول می‌گیرند نباید این قدر علیه دولت سیاسی‌کاری کنند…».

کنترل مالی و مدیریت این خبرگزاری باید در دستور کار دولت قرار بگیرد؛ اگر این نهادها «نباید به مسایل سیاسی ورود داشته کنند»، و اگر همانطور که احمدی‌نژاد می‌گوید «از دولت پول می‌گیرند»، پس با کنترل مالی آنها توسط دولت تدبیر و امید، می‌توان امید داشت که جلوی تندروی و دخالت چنین رسانه‌هایی گرفته شود. شاید با کنترل مالی بتوان سیاست‌های آنها را معتدل کرد، اگر نیاز به تغییر مدیریت بود باید از همین طریق برای تغییر مدیران آنها اقدام کرد و اگر لازم بود این شبه رسانه‌ها را تعطیل کرد یا به نهادهایی عمومی تبدیل کرد که دیگر زیر نظر نهادهایی که احمدی‌نژاد از آنها نام برده نباشند. به هر حال اگر بخواهیم از آرای ملت به اعتدال محافظت شود، در زمینه‌ی رسانه‌ها زیاد کار داریم، شاید نیاز باشد که رسانه‌هایی کاملا شخم بخورند که در این سال‌ها نه فقط اعتماد مردم را به خود جلب نکردند بلکه سلب کردند، حتی باعث شدند که در جامعه هم کینه و نفرت‌ها زیاد شود و در صورتی که تغییری در آنها به وجود نیاوریم امید مردم را ناامید خواهند کرد.

منبع: بهار نیوز

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 72 = 82