۱۴:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۸

روز خبرنگار هم بی هرگونه مراسمی گذشت!

قلم را که به دست می‌گیرد هم درد نان دارد و هم ترس جان اما می‌نویسد از صدای فریادی که به گوش کسی نرسید ؛ ازبغضی که شکست ؛ دردی که درمان نشد یا حرفی که به زبان نیامد. رسالت او نوشتن است و قلم ابزارش؛ او خوب می‌داند که گاهی چند خط نوشته هم در گرد و غبار جنجال و فریادهای گوش خراش گم می‌شود سالها گذشته تا بفهمد ابزارش از آهن هم که باشد می‌توان آن را شکست.

مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

به مناسبت ۱۷ مرداد روز خبرنگار

 

اسماعیل حسین پور نوشت:

نامت همزاد قلم است، همراه قلم است.تو جان بر سر قلم نهادة این ملک و میهنی. فرزند صادق این خاک که ناراستی‌ها و کژی‌ها را بر نتابیده ای.«قلمت» را بیش از «قلبت» دوست داری .آن سالها که ما خاکباز کوچه‌ها بودیم تو پاکباز عرصه های «خطر» و«خبر» بودی. تو سالهاست با قلمت بیدارمان داشته ای، راهمان نمایانده ای، سالهاست صبورانه چشمانمان را بر «درد» و« شادی»‌ها گشوده ای.
«روز»ت می‌رسد و «روزی» ات نمی رسد.

تو در این شتاب روزگار باید در پی «قسط» و« بیمه» و «مسکن» و «مُسّکن» باشی.بااین همه درد، مرد می‌خواهد رهرو راهت باشد،گام جای گامت بنهد.در این آشفته بازار «مکار»ی و بی«کار»ی، صادقی مثل تو کیمیاست که بیاید و بیرقی از بیداری را با هوشیاری بر دوش کشد. با این نبود امنیت شغلی، با این تنگ نظری برخی مسؤولین ناتوان و ناسپاس که از خود و خبر در هراس اند، راست نویسی تان هنر بزرگی است و دل شیر می‌خواهد دراین روزگار کسی خبرنگار باشد.

در این عصر بیشتر داشتن و بیشتر خواستن و در این روگار قحطی قناعت ،بعضی‌ها «ویلا»هایشان را می‌شمارند و تو «واویلا» هایت را، بعضی‌ها «باغ» دارند و تو«داغ» داری، بعضی‌ها «بیم» ندارند و تو «بیمه» نداری، تو مرتب برای امرار معاشت «وام» بر می‌داری تا «وامدار»هیچ کس نشوی، تو دریای عزت وآزادگی هستی، استغنا پیشه کردة لب تشنه مانده در کنار دریا که کرامتت را، حرمتت را عزیز می‌داری. تو از صادق نویسی‌ها و راست نویسی هایت بی هراسی چراکه «پاک»ی و«باکی» نداری. تو مثل خیلی‌ها نیستی، نمی توانی چشم بر جامعه‌ات ببندی، نمی توانی آرام باشی.
«تو»را و «روز»ت را در این روزگار عزیز می‌داریم و بیدارگری‌ها و آرمان خواهی های عزت آفرینت را برای سربلندی این مردم و میهن ارج می‌نهیم وصبوری هایت را می‌ستاییم و بر کتیبه ای از کرامت واخلاص بزرگ می‌نویسیم: خبرنگار،آگاه مظلوم، روزت مبارک باد!

khabarnegar

سید محمد هادی شریعتی:

قلم را که به دست می‌گیرد هم درد نان دارد و هم ترس جان اما می‌نویسد از صدای فریادی که به گوش کسی نرسید ؛ ازبغضی که شکست ؛ دردی که درمان نشد یا حرفی که به زبان نیامد. رسالت او نوشتن است و قلم ابزارش؛ او خوب می‌داند که گاهی چند خط نوشته هم در گرد و غبار جنجال و فریادهای گوش خراش گم می‌شود سالها گذشته تا بفهمد ابزارش از آهن هم که باشد می‌توان آن را شکست. با ابن که می‌داند که قلم قابل تعقیب و توقیف است اما باز این کلام مقدس را تکرار می‌کند: قسم به قلم و آنچه که می‌نویسد. گاهی وسط یک بازی قرار می‌گیرد. بازی ناعادلانه و نابرابر. آن وقت است که کابوس توقیف؛ فیلتر؛ لغو مجوز و …سایه به سایه؛ شب و روز به دنبالش می‌آید. این بازی تاوان سنگینی دارد. شاید بهای آن همه زندگی و آینده او باشد.
لبه پرتگاه ایستاده است به عقب نگاه می‌کند. تهمت؛ نگاههای تیز و حرف های تلخ باورش را خدشه دار می‌کند. اما قلبش مطمئن است پس رو به جلو گام بر می دارد. ایمان دارد به پاهایش ؛باور دارد که قلم مقدس است که قلم می‌تواند عدالت باشد؛ می‌تواند حق باشد؛ اگر او بخواهد که می‌خواهد.

عشقی که با حق پیوند خورده باشد شکست ناپذیر است ؛خطی که جوهر آن شجاعت باشد جاودان است؛ صداقتی که عدالت همراه دارد ؛دادرس است ؛چشمی که درد را می‌بیند مرهم است و او که همه این غم‌ها را می‌شنود سنگ صبور است.
امروز روز تو است؛ روز خبرنگار؛ برای یک بار هم که شده بیا جایگاهمان را عوض کنیم؛ بیا این قاعده را بر هم زنیم؛ این بار ما فقط می‌شنویم تا تو لب بگشایی. بگو؛ از همه ۳۶۵روز طاقت فرسا از همه ترس‌ها و طردها؛ از غم معاش و نداشتن ها؛ بگو که با همه آنچه که بر تو در این چند سال گذشت هنوز ایستاده‌ای و مثل همیشه استواری؛ بگو می‌خواهی نگاه‌ها تغییر کند؛ که خواسته‌ای اعتماد جایگزین بی اعتمادی شود لب بگشای بدون هیچ نگرانی امروز ما سنگ صبور هستیم.

منبع: بهار نیوز

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

48 + = 58