مغالطهی واکنش دشمن: آیا مخالفت دشمن دلیل بر حقانیت است؟
همواره واکنش دشمن نمیتواند راهبر به صحت و سقم عمل باشد. اگرچه دشمن در صلح امام حسن و پذیرش قطعنامهی 598 و یا تبادل اسرا پس از جنگ تحمیلی ابراز خشنودی کرد، ولی این شادی مقارن با نادرستی فعل نیست و می بینیم که در این موارد علیرغم صحت فعل و منافع آن برای خود، دشمن هم ابراز شادی کردهاست.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس جامعه مجازی: نویسنده وبلاگ «انگارهای فقط انگار» دو سال قبل سلسله مطالبی در پاسخ به مغلطه های سیاسی نوشته که بازخوانی آن در شرایط انتخاباتی اخیر، لازم می نماید.
نویسنده در مقدمه اولین بخش مطالب می نویسد:
هر چیزی که مسیر فکر را از رسیدن به واقعیت منحرف کند و راه نتیجهگیری را کج کند و یا مانع دستیابی به حقیقت شود،مغالطه است. برای رسیدن به یک نتیجه مقدمات درست و راه استدلالی راست نیاز است. هر کدام از این دو ناراست باشد، نتیجه نادرست است. البته مغالطه گاهی بیرون از مواد و راه استدلال است و یک عمل خارجی یا رفتار است. مانند سرفه بیجا وسط استدلال رقیب یا شعاردادن وسر وصدا برای نشنیدن سخن حریف و… . هرچه که مانع استدلال راست شود راه آن را کج کند مغالطه است.
احزاب و گروههای سیاسی همواره آبستن مغالطات بسیار بودهاند. با تشدید اختلافات و اوجگیری منازعات سیاسی، رشد مغالطات نیز سرعت مییابد و بازار آن رونق میگیرد. جامعهای که فکر آن بیبعد و یا تکبعدی باشد و نتواند به اعماق معنایی کلام رود، مزرعهای مناسب برای مغالطات است.
در تعریف مغالطه عمد و سهو جا ندارد. گاهی مغالطات را افراد سادهدلی که فکرشان به ژرفای معانی راه ندارد،بر زبان میآورند و گاهی تعصب و عشق و یا کینه ناصحیح خود مغالطه میشود و راه فکر را میبندد.ولی اینگونه نیست که مغالطات را تنها ناشی از سادهفکری و احساسات بدانیم. استدلالهای این روزهای جامعه سیاسی ما پر از مغالطات است. عمدا یا سهوا. در یک سری نوشته سعی میشود این مغالطات را معرفی و تحلیل کنیم.
بخش سوم از این مطالب با عنوان «مغالطهی واکنش دشمن» را در ادامه می خوانید:
هیچگاه دشمن از پیروزی حریف شادمان نمیگردد، بلکه موجب رنجوری و ناخرسندیاش میشود. و همواره دشمنان از شکست رقیب چه در برابر خود و چه دیگری مسرور میگردند. این گزارهها خاستگاه مغالطهی بسیار رایج واکنش دشمن است.
این روزها رسانههای بیگانه همسو با سخنان وی، مطالبی را منتشر کردهاند و از کلمات وی استقبال کردهاند. همین مهمترین دلیل بر نادرستی این گفتارهاست.
اگر طرح قطع رابطه اقتصادی با انگلیس تصویب گردد، دست بسیاری از شرکتهای این روباه پیر از منافع تجارت با ما قطع خواهد شد و این موجب خشم آنان خواهدگشت.
گاهی این مغالطه بسیار کلی و طبق یک قاعده گفته میشود؛
هر عملی که دشمن را شاد کند، حتما خطاست و آنچه وی را خشمگین سازد درست است. میزان درستی و نادرستی فعل باید واکنش دشمن باشد.
البته باید توجه داشت مغالطی بودن این گزاره بدین معنا نیست که واکنش دشمن هیچ نشانهای بر درستی یا نادرستی نیست. سخن این است که این نمیتواند ملاک تام و همیشگی باشد. بلکه صرفا یک نشانه است. نشانهای که گاه رهنمون به نادرستی یا درستی یک عمل است و گاه راهبر نیست. و نباید نشانه را جای ملاک نهاد. ملاک درستی عمل چیزی جز مصلحت و مفسده نیست. که از آن به حسن و قبح افعال یاد میشود. حسن و قبح تابع مصالح و مفاسد است. اگر یک عمل سودمندیاش بیش از ضررهایش بود، حسن است. اگر مفاسد و زیانهای یک فعل از مصالحش فزونی یافت، نادرست و قبیح است. البته خود این حسن و قبح بسته به میزان مصلحت و مفسده مراتبی دارد. و نیز نباید فراموش کرد که مصلحت و مفسده مساوی با مصلحت مادی نیست. هر چیز دیگر جای این ملاک را بگیرد، نوعی مغالطه است. و لو اینکه در غالب موارد با واقع یکسان باشد. برای درک روشنتر نادرستی ملاک واکنش دشمن به این نمونهها توجه کنید؛
معاویه از امضای صلح توسط امام حسن مجتبی علیهالسلام خشنود گشت. اما صلح امام ضامن بقاء مومنین و حفظ عزت آنان شد.
قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران مورد استقبال کشورهای غربی حامی عراق قرار گرفت و اینان این اقدام ایران را گامی مهم در جهت صلح برشمردند. مرحوم امام از پذیرش قطعنامه با عنوان سرکشیدن جام زهر یاد کردند.
سخن گوی وزارت خارجه انگلیس آزادی پانزده ملوان دربند ایران را اقدامی مثبت خواند و آن را موجب خشنودی دولت انگلستان برشمرد.
در پی حملهی گروهی ناشناس و خودسر به سفارتهای کشورهای غربی در تهران، چند تن از کارمندان این سفارتخانهها مجروح شدند و به برخی از اموال سفارتخانهها خساراتی وارد شد. دولتهای غربی از دولت ایران خواستند تا با عوامل این اقدامات شدیدا برخورد کند.
افشاگری علیه مسئولان خطاکار و فاسد و محاکمه آنان موجب خوشحالی بیگانگان و دشمنان است. بهتر است با این مسئولان مدارا کرد تا دشمنان نتوانند با استفاده از این اخبار علیه نظام تبلیغات منفی کنند.
این نمونهها و مثالهای فراوان دیگر نشان میدهد همواره واکنش دشمن نمیتواند راهبر به صحت و سقم عمل باشد. اگرچه دشمن در صلح امام حسن و پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ و یا تبادل اسرا پس از جنگ تحمیلی ابراز خشنودی کرد، ولی این شادی مقارن با نادرستی فعل نیست و می بینیم که در این موارد علیرغم صحت فعل و منافع آن برای خود، دشمن هم ابراز شادی کردهاست. نیز مشاهده میشود که در مثال چهارم خشم دشمن به خاطر عمل نادرست و پر مفسدهی گروهی همرراه بودهاست. پس همواره خشم دشمن مقارن راستی کردار نیست. در تمام افعال باید پی منافع و مصالح و مفاسد و مضرات آن بود و بر اساس این ملاک تصمیم گرفت. خواه شادی دشمن را در پی داشتهباشد خواه ناخشنودیاش را.
با نگاهی به تعاملات و برخوردهای میان دو رقیب میتوان این تعاملات را چهارگونه دانست.۱٫ تعاملات برد-برد.۲٫ برخوردهای باخت-باخت. ۳٫ پیروزی رقیب الف و شکست ب. ۴٫ عکس سوم. تنها در دو مورد اخیر است که میتوان از شادی و یا خشم رقیب پی به صحت و سقم رفتار برد. و واکنش دشمن را راهبر به مصالح و مفاسد پشت عمل دانست. اما اگر معامله برد-برد باشد، مانند تبادل اسرا، هر دو گروه شادمانند. و اگر باخت-باخت، هر دو دسته در اشتباهند.
:::