احد و صمد

سوله‌های مرگ غنی‌آباد

ghani_abad

«بچه‌ها را وقتی می‌خواستند توی کاور آتش‌نشانی بگذارند اندازه کف دست شده بودند.» پیرزن می‌گوید: «مگر این نخستین بار بود که بچه‌ها این جا مردند. هر چند وقت یک‌بار یکی‌شان زیر ماشین می‌ماند مگر این بچه‌ها چقدر غذا می‌خورند که از صبح تا شب توی خیابان‌های تهران زباله‌ها را جمع کنند و بیایند اینجا جدا کنند و به مامورهای شهرداری بفروشند؟» زن اینها را می‌شنود و می‌گوید: «از وقتی این بچه‌ها سوخته‌اند هزارتا خبرنگار آمده اینجا. اما هیچ کسی ندید که شهرداری این پسربچه‌ها را ٣٠ یا ۴٠ نفری توی سوله‌ها نگه می‌دارد و برای زباله جمع کردن ماهی ١٠٠...