با سرافکندگی از افغانستان خارج خواهید شد
"یوینی استروونکو" می گفت پس از آن که سفیر شوروی این موضوع را به اطلاع حضرت امام رساند، آیت الله بدون مکث به سفیر گفت شما این اقدام را نکنید چون پشیمان می شوید و با سرافکندگی از افغانستان خارج خواهید شد. آقای استروونکو می گفت آن موقع ما عمق این کلام کوتاه آیت الله را درک نکردیم، اما پس از مشکلاتی که پس از حضور در افغانستان پیدا کردیم به اهمیت آن پیام پی بردیم.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): یکی از سیاستهای عمده امپریالیسم شوروی در دوران جنگ سرد و رقابت با امپریالیسم آمریکا، دخالت نظامی در دیگر کشورها بود. سیاستی با عنوان «دکترینِ برژنف» یا «اصل حاکمیت محدود» که اتحاد شوروی برای تحمیل کردن دولتهای مشابه شوروی در میان اقمارش در پیش گرفت و تا سال ۱۹۸۹ که «میخائیل گورباچف» آن را رد کرد، همچنان استمرار داشت. دکترین برژنف در واقع برگرفته از جملهای است که لئونید برژنف پس از پایان دادن به بهار پراگ در جریان کنفرانس براتیسلاوا مطرح ساخت: «هرگاه سوسیالیسم در یک کشور سوسیالیستی در معرض تهدید باشد حفظ و دفاع از ارزشهای سوسیالیسم در آن کشور به عهدهی سایر کشورهای سوسیالیست است.»
برژنف همچنین گفته بود: «هرگاه ارتش سرخ وارد منطقهای شود، دیگر از آن خارج نخواهد شد» که البته این سیاست با شکست خفتبار نیروهای شوروی در افغانستان باطل شد. جنگ شوروی در افغانستان که ۹ سال به طول انجامید، به بهانه حمایت از دولت کمونیست جمهوری دموکراتیک افغانستان رخ داد. در ۳ دی ۱۳۵۸ (۲۴ دسامبر ۱۹۷۹) به فرمان لئونید برژنف رهبر شوروی سپاه چهلم این کشور وارد افغانستان شد و در نهایت در دوران میخائیل گورباچف آخرین رهبر این کشور، عقب نشینی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۷ (۱۵ می ۱۹۸۸) آغاز و آخرین گروه در ۲۶ بهمن ۱۳۶۷ (۱۵ فوریه ۱۹۸۹) از افغانستان خارج شدند تا نخستین شکست نظامی شوروی رخ دهد. شکستی که بواسطه مقاومت مجاهدان مسلمان افغانی – که در میان آن مجاهدان رزمندگان ایرانی را هم میشد دید – صورت پذیرفت. کسانی چون حمید قلمبر (از اعضای مبارز سازمان مجاهدین انقلاب) و احسان پارسی (از فعالان انجمن های اسلامی دانشجویان) که در تبعیت از مواضع امام خمینی، ضد استعمار شوروی به مجاهدان همزبان افغان پیوستند و در مبارزه رودرو با ارتش سرخ شوروی و نیروهای وابسته مارکسیست در خاک افغانستان به شهادت رسیدند.[۱]
امام خمینی در دیدار با سفیر شوروی در تهران (۲۲ خرداد ۱۳۵۸) درباره سرنوشت دخالت شوروی در امور افغانستان و ایران هشدار داده بودند:
«معلوم میشود که شما از اوضاع افغانستان خیلی اطلاع ندارید. من به طور کلی بگویم کسانی که در ایران و افغانستان اعمالی به اسم کمونیست انجام میدهند به نفع شوروی نیست. گرچه اعتقاد من این است که کمونیستهایی که در ایران هستند روابطشان با امریکا بیشتر است. در افغانستان حکومت فعلی فشار زیادی به نام کمونیست به مردم وارد میآورد؛ و به اطلاع ما رسیده که حدود پنجاه هزار نفر از مردم در افغانستان کشته شدهاند؛ و علمای اسلام را در آنجا دستگیر کردهاند. اگر «تره کی»[۲] همچنان به راه خود ادامه دهد، سرنوشتش سرنوشت محمدرضا خواهد بود، و من میل ندارم که کشورهای اسلامی روابطشان با شوروی غیر حسنه شود.»[۳]
محسن پاک آیین (روزنامهنگار و از مسئولان سابق وزارت ارشاد) هم خاطرهای از قول سفیر روسیه درباره موضع امام خمینی(ره) در مورد افغانستان نقل میکند:
«آقای یوینی استروونکو (Yevgeny D.Ostrovenko) از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ سفیر روسیه در تایلند بود. وی در دوران جوانی سال ها در سفارت روسیه در تهران کار کرده بود و به زبان فارسی کاملا تسلط داشت. او مدتها این زبان را در دانشگاه های مسکو درس می داد. آقای استروونکو، خاطرات جالبی از اقامت در ایران داشت. یکی از خاطراتی که در یکی از دیدارها برایم تعریف کرد مربوط به حضور او درجلسه ملاقات سفیر وقت انحاد جماهیر شوروی با حضرت امام خمینی(ره) در قم بود. سفیر روسیه در تایلند میگفت آن زمان من به عنوان مترجم در ملاقات حاضر بودم. در این ملاقات که چند روز قبل از اشغال افغانستان توسط شوروی انجام گرفت، وظیفه سفیر شوروی سابق، مطلع کردن ایران از این تصمیم مسکو و ذکر دلایل توجیهی این اقدام بود. آقای “یوینی استروونکو” میگفت پس از آن که سفیر شوروی این موضوع را به اطلاع حضرت امام رساند، آیت الله بدون مکث به سفیر گفت شما این اقدام را نکنید چون پشیمان میشوید و با سرافکندگی از افغانستان خارج خواهید شد. آقای استروونکو میگفت آن موقع ما عمق این کلام کوتاه آیت الله را درک نکردیم، اما پس از مشکلاتی که پس از حضور در افغانستان پیدا کردیم به اهمیت آن پیام پی بردیم.»
امام خمینی خود در یکی از سخنرانیها در این باره میفرمایند:
«من آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروی، نظامی به آنجا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی میکند. البته دولت شوروی میتواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمیتواند در آنجا مستقر شود. اگر شما خیال کردید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید این خیالی باطل است. ملت افغانستان مسلم است. ایستادهاند در مقابل حکومت افغانستان. شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگری هم برود، آنجا را میگیرد، اما نمیتواند آنجا را آرام کند، و بالاخره شکست میخورد.» [۴]
که البته این پیشبینی امام(ره) هم چندی پس از رحلت ایشان محقق شد، همچنانکه پیشبینی فروپاشی شوروی در نامه مشهورشان به گورباچف محقق گردید. نامهای که امام در آن راه حل نجات شوروی از باتلاق افغانستان را درک درست از اسلام، دانسته بودند:
«جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما میخواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است که میتواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد.» [۵]
[۱]- پس از انقلاب اسلامی در ایران حکومت جدید از بدو امر با حکومت افغانستان مخالفت کرده و تا سقوط نجیب الله در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) هیچ یک از دولتهای مذکور را به رسمیت نشناخت. جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که تهاجم به افغانستان را محکوم نمود و از آغاز درگیریهای داخلی و ورود ارتش شوروی، علیرغم وجود توطئههای داخلی و دفاع در برابر تهاجم نظامی عراق در مرزهای غربی، به پشتیبانی مجاهدین پرداخت. ایران حتی در داخل خاک افغانستان به تاسیس مقررهای آموزشی با کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مسئولیت سردار شهید علی تجلایی کرد که این پشتیبانیها منجر به تاثیر شدید بر روابط ایران و شوروی شده بود. در المپیک ۱۹۸۰ مسکو که در اعتراض به اشغال افغانستان از طرف بیش از ۶۰ کشور تحریم شده بود، ایران نیز جز تحریم کنندگان بود. همچنین ایران اولین کشوری بود که حکومت مجاهدین را به رسمیت شناخت.
در آن زمان نزدیک به بیش از دو میلیون آواره افغان در ایران سکونت داشته و هشت حزب جهادی در ایران تشکیل شده بود. ایران در تمام سالهای اشغال افغانستان توسط شوروی به پشتیبانی سیاسی – نظامی از مجاهدین ادامه داد. در تلاشهای سیاسی برای ایجاد اتحاد میان گروههای جهادی کوچک و احزاب افغانی، در سال ۱۳۵۸ به دعوت ایران «جبهه متحد انقلاب اسلامی افغانستان» متشکل از هشت گروه به شرح ذیل: «سازمان نصر»، «حرکت اسلامی»، «نیروی اسلامی»، «نهضت اسلامی»، «اتحادیه علما» و «نهضت روحانیت و جوان» تاسیس گردید. گرچه این ائتلاف بدلیل اختلاف میان گروههای افغان دوام چندانی نداشت اما در سالهای بعد در بهار ۱۳۶۶ «شورای ائتلاف هشتگانه» تاسیس شد که دوام بیشتری داشت. در نهایت پس از برگذاری چند کنفرانس مختلف در بامیان و مذاکره با دولت ایران «حزب وحدت اسلامی افغانستان» در سال ۱۳۶۸ تاسیس شد و همه گروههای افغان متعهد شدند که نیروهایشان را در خدمت این حزب قرار دهند. رک:
پرویز ورجاوند، «افغانستان؛ از حماسه تا فاجعه/ بحران دیپلماسی ایران و پیامدهای آن: نگاهی به چگونگی و نارساییهای سیاسی»
[۲]- نورمحمد تره کی (رئیس جمهوری افغانستان)، وی با کودتا روی کار آمد و با کودتا برکنار شد.
[۳]- صحیفه امام خمینی، جلد ۸، صفحات ۱۱۳ تا ۱۱۴
[۴]- همان، جلد ۱۲، صفحه ۲۱۵
[۵]- همان، جلد ۲۱، صفحات ۲۲۰ تا ۲۲۶