بالاخره تکنوکراسی خوب است یا بد؟!
شاید بد نباشد که به سخنان دیگر رهبری درباره عملکرد دولت سازندگی اشاره شود تا معلوم شود کسانی که خود طرفدار تمام قد دولت هاشمی بوده اند و منتقدان را هم به تیر شایعه نزد مردم متهم می ساختند، نمی توانند اکنون مدعی انتقاد از تکنوکراسی باشند. مخصوصا که این گروه در تفسیر سخنان رهبری افراط می کنند و همچون خوارج در زمان علی(ع) در برخی مسائل از ایشان هم پیش می افتند!
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آوردگاه شعارها و دعواهای سیاسی است که در ظاهر به صورت مناقشه مفاهیم انقلابی و مدرن صف آرایی کرده اند. بخشی از این دعاوی و دعواها تحت عنوان «تکنوکراسی» به جهت حضور کوتاه مدت رئیس جمهور اسبق کشور(آیت الله هاشمی رفسنجانی) و نیز برخی کاندیداهای راست مدرن است که سوابق مدیریتی شبیه دوران سازندگی دارند.
این هجمه سیاسی لایه های رادیکال اصولگرایی علیه رقبای اصلاحطلب و اصولگرای مدرن خود، زمانی بالا گرفت که رهبر انقلاب در سخنرانی آغاز سال ۱۳۹۲ خود در حرم رضوی با اشاره به سخنان چندین سال قبل خود مبنی بر لزوم رسیدن به شرایطی که امکان بستنِ درِ چاههای نفت و اداره کشور بدون نفت وجود داشته باشد، افزودند: [۱]
«در آن زمان برخی آقایانی که به تعبیر خودشان تکنوکرات هستند، در مقابل این سخن لبخند معنا داری زدند و گفتند مگر چنین چیزی امکان دارد؟»
حال که تندروها و فرصت طلبان سیاسی این سخنان رهبری را بهانه ای برای تشدید دعواهای سیاسی خود قرار داده اند، شاید بد نباشد که به سخنان دیگر رهبری در این زمینه و به ویژه درباره عملکرد دولت سازندگی اشاره شود. البته لازم به توضیح نیست که ما نیروهای خط امامی از ابتدای روی کار آمدن دولت آقای هاشمی رفسنجای منتقد عملکرد ایشان (به ویژه در بحث اقتصاد لیبرال و حاکمیت تفکر تکنوکراسی به جای اقتصاد اسلامی و تفکر انقلابی و جهادی) بوده ایم و این سطور تنها برای رمزگشایی از برخی حقایق پیرامون این مسئله است تا معلوم شود کسانی که خود طرفدار تمام قد دولت هاشمی بوده اند و منتقدان را هم به تیر شایعه و افترا نزد مردم متهم و بدنام می ساختند، نمی توانند اکنون مدعی انتقاد از تکنوکراسی باشند(که این افراد شامل سران دولت فعلی هم می شوند). مخصوصا که این گروه در تفسیر سخنان رهبری افراط می کنند و همچون خوارج در زمان علی(ع) در برخی مسائل از ایشان هم پیش می افتند!
پس از هرچیز بهتر است به مراجع علمی اشاره کنیم تا بدانیم تکنوکراسی چیست. در تعریف تکنوکراسی چنین آمده است: تکنوکراسی «Technocratie» که از واژة «تکنیک» یا فنّ میآید به معنی حکومت دانایان فنّ یا «فن سالاری» است و عناصر تشکیل دهندة این نوع حکومتها را تکنوکرات میگویند. تکنوکراسی پدیدة جدیدی است که با پیشرفت علوم و فنون و نقش روزافزون دانش و تخصّص در کار حکومت به وجود آمده و در بسیاری از کشورهای پیشرفته تکنوکراتها یا دانان فنّ؛ بدون توجه به عقائد سیاسی و خصوصیات طبقاتی آنها حسّاسترین و مهمترین کارها را به دست خود گرفتهاند. در واقع با پیشرفت دانش و فنّ، عقائد سیاسی اشخاص تحت الشعاع علم و تخصّص آنها قرار میگیرد و حزب یا احزابی که با به دست آوردن اکثریت در پارلمان «مجلس» حکومت را به دست میگیرند، در کار حکومت و اموری که به تخصّص نیاز دارد از افراد غیرحزبی و حتّی اعضای متخصّص حزب مخالف استفاده میکنند. [۲]
شخص رهبر انقلاب هم در یکی از جلسات درس خود در سال ۷۱ (همزمان با دولت اول آقای رفسنجانی) درباره نقش تکنوکرات ها و روشنفکران به عنوان اقشار تحصیلکرده کشور در ساخت آینده جامعه می فرمایند: [۳]
«در مورد تحصیلات باید گفت: تحصیلات متنوع و مختلف، کارگزاران جامعه و متخصصین را درست میکند و به اصطلاح، تکنوکراتها را به وجود میآورد. و به عبارت دیگر کسانی را که امور ادارهی صنعتی و فنی و علمی و اداری و سازمانی تشکیلات گوناگون را اداره خواهند کرد به وجود میآورد و این نمیتواند اشکال برآن حرف ما باشد که گفتیم حرکتها را تودههای مردم انجام میدهند، اگر غیر از این است شما بگوئید پس تحصیلات چه کاره است؟ بالاخره تحصیل کردهها هم جزو همین تودههای مردم هستند و همهی تحصیل کردههای روشنفکر نیز به معنایی که مورد نظر ما هست نیستند. ممکن است یک نفری که تحصیل کرده هم باشد، اصلاً از سیاست و مسائل جاری چیزی نداند، همچنانکه در گذشته زیاد داشتیم و الان هم تحصیل کردههایی هستند که به مقامات عالی علمی رسیدند و در یک رشتهای تخصص عالی هم پیدا کردهاند، اما از مسائل جاری جامعه و از مسائل سیاسی و مسائل جهانی هیچ چیزی درک نمیکنند و قدرت تحلیل سیاسی ندارند، لذا کارشان این است که: یک کار مهمی از کارهای اجرائی کشور در یک گوشهای به آنها داده شود تا چرخی از چرخهای مجموعهی کشور را به چرخش در آورند، این نقش تحصیلات است.»
البته رهبری در موارد متعدد از دولت سازندگی و شخص رئیس جمهور حمایت و تمجید کرده اند. به عنوان مثال در حکم انتصاب آقای لاریجانی به سمت رئیس سازمان صداوسیما می فرمایند: [۴]
«اکنون که به فضل الهی ملت ایران پانزدهمین سالگرد فرخندهی انقلاب را با سربلندی و احساس پیروزی به سر برده و دولت و ملت هماهنگ و استوار، راهی طولانی، پرماجرا و مشحون از توفیقها و نیز دشواریها را پشت سرنهادهاند و دولت خدمتگزار با مجاهدتی عظیم و ابتکارآمیز، موانع عمدهی پیشرفت اقتصادی و رشد و توسعهی ملی را از میان برداشته و راه به سوی سازندگی و رفاه عمومی را با شتابی متناسب با شرائط انقلاب طی میکند، شرائط عام کشور نیازمند آن است که دستگاه تبلیغاتی صداوسیما نیز سیاستی نوین و متناسب با پیشرفتهای همه جانبهی کشور در پیش گیرد و فضای فرهنگی جامعه را از یکسو همگام با سیر شتابندهی سازندگی و رشد و توسعهی عمومی و از سوی دیگر همخوان با اصول انقلاب و مبانی اساسی اسلام تجهیز کند…»
ایشان همچنین در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت می فرمایند: [۵]
«شاید مردم ما هم هنوز به بطن کارهاى برادران مسؤول در دولت، درست واقف نیستند. البته یک چیزى شنیدهاند و یک چیزى مىدانند، ولى خصوصیاتى را که افراد آشناى با اعضاى دولت مىتوانند بدانند و بفهمند، یقیناً مردم بعضى از آنها را نمىدانند، بعضى را هم باور نمىکنند. مثلاً اگر به مردم گفته شود که در بین وزراى جناب آقاى هاشمى – بنابر آنچه که مسموع بنده است – وزیرى هست که اگر از حقوق ماهیانهاش، اقساطى را که باید بدهد، کم کنند، برایش ۲۴۰۰ تومان مىماند، آیا واقعاً این را تصور مىکنند که در کارگزاران یک دولت – کسانى که بیتالمال و امکانات در اختیار اینهاست – کسانى پیدا مىشوند که اینطور زندگى و اینگونه صرف و خرج مىکنند؟ اینها چیزهاى باارزشى است، و ما خدا را بر داشتن شماها شکر مىگزاریم و از خدا مىخواهیم که شما را در راه خیر و صلاح و سداد، همواره موفق بدارد. امروز ملت به خدمتگزاران صدیق و صمیمى و خستهنشو احتیاج دارد؛ از کار خسته نشوید.»
و نیز در آخرین دیدار خود با کابینه آقای هاشمی (در زمان تحویل دولت به دولت اصلاحات) می فرمایند: [۶]
«لازم مىدانم – بخصوص – نظر خودم را درباره بخشى از علل موفّقیت این دولت ذکر کنم. هم اینها براى مردم نافع است، هم براى مسؤولینى که در طول زمان – در آینده – حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است. بخش قابل توجّهى از این، به خصوصیّات شخصِ آقاى هاشمى برمىگردد؛ یعنى واقعاً برخى از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامى در این موفّقیتها داشته؛ از قبیل برخوردارى ایشان از روحیه کار – پرکارى – روحیه ابتکار و نوآورى و ورود در میدانهاى جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگى و نترسیدن از طرحهاى بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهاى بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان مىداد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند.»
حمایت رهبری از دولت سازندگی به حدی جدی بود که در خطبه های نماز جمعه ۷ فروردین ۱۳۷۲ از انتقادات نمایندگان چپ مجلس به دولت هاشمی گله کرده و برخی از آنان را فتنه گر خواندند: [۷]
«ببینید در این دوران یازده سال، کدام یک از دولتهایى که اسم بردم، رئیسش در حدّ رئیس و رئیس جمهور فعلى ما بوده است؟! کدام یک اینقدر مورد اعتماد امام، این قدر داراى سوابق درخشان و این اندازه داراى خدمات بزرگ در راه انقلاب بوده است!؟ همه به خوبى مىدانید که اگر حضرت امام در این زمان بودند، چقدر از این دولت حمایت مىکردند. آن وقت مردم رأى بدهند، نماینده به مجلس بفرستند و آن نماینده، با استفاده از امکانات مجلس و از تریبون آن، علیه دولت سخن بگوید؟! دروغ بگوید و دروغ بنویسند؟!
بنده بسیارى از فتنه گریها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم؛ چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم. گفتم، این دوران، مىگذرد و تمام مىشود و مىرود. مردم چگونه حاضرند به کسانى که فتنه گرى کردند و حقایق را درنظر آنها باژگونه جلوه دادند، رأى بدهند که دوباره وارد مجلس شوند؟! البته تعداد فتنهگرها، معدود بود. اکثریت قاطع نمایندگان مجلس، از هر جاى کشور که بودند – چه از تهران و چه از شهرهاى دیگر – مردمانى شریف، دلسوز و علاقهمند بودند. من مىخواهم این مطلب را به عنوان یک «معیار» به شما مردم عرض کنم: کسانى که چوب لاى چرخ مسؤولین کشور مىگذارند، در حرف زدن تقوا را رعایت نمىکنند، پایبندى ندارند و براى اینکه چهار نفر به آنها علاقهمند و طرفدارشان شوند، هر چه به دهانشان مىآید مىگویند، شایسته آمدن به مجلس نیستند. این، همان مطلبى است که من در یک سخنرانى دیگر، از آن به «فتنهگرها» تعبیر کردم. باید فتنه گرها شناسایى شوند و مردم به آنها رأى ندهند.»
همین بیانات و دامن زدن صداوسیما (که در آن زمان مسئولیت آن بر عهده محمد هاشمی برادر رئیس جمهور بود) و همچنین سپاه به آن، باعث شد جناح چپ درصد زیادی از مقبولیت اجتماعی خود را از دست بدهد.
حال شاید لازم باشد که منتقدان تکنوکراسی نظر خود را درباره این جملات رهبری و حمایت ایشان از دولت سازندگی هم بیان کنند. هر چه هست سخنان رهبری را باید به طور جامع و کامل خواند و استناد کرد. گزینش سیاسی و تفاسیر شخصی از سخنان رهبری، انحراف آشکار از ماهیت مواضع ایشان است.
[۱]- حضور و سخنرانی رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی، اول فروردین ۱۳۹۲
[۲]- محمود- مهرداد، فرهنگ جدید سیاسی، انتشارات هفته، ص ۳۸
[۳]- بیانات در جلسه بیست و هشتم تفسیر سوره بقره، مورخ ۶ خرداد ۱۳۷۱
[۴]- حکم انتصاب آقای لاریجانی به سمت رئیس سازمان صداوسیما، مورخ ۲۴ بهمن ۱۳۷۲
[۵]- بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت، مورخ ۳ شهریور ۱۳۷۰
[۶]- بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت، مورخ ۹ مرداد ۱۳۷۶
[۷]- بیانات در خطبههاى نمازجمعه، مورخ ۷ فروردین ۱۳۷۱
::