۰۷:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۹

قیام ٣٠تیر؛طنین صدای مردم بر فضای سیاست

او بر سر دوراهی تاریخی قرار گرفته بود: یا باید با نمایندگان کنار آمده و محدودیت‌ها بر لایحه اختیارات را می‌پذیرفت که در این صورت در نظر خودش کاری از پیش نبرده و مصلحی ناکام لقب می‌گرفت. مضاف بر اینکه طرف مقابل هم در صورت ناتوانی او را تخریب می‌کرد. یا اینکه راهی به جز استعفا برایش نمی‌ماند. اما استعفا برای فردی چون او حمل بر پذیرش شکست سیاسی تلقی می‌شد. او به دنبال استعفای پیروزمندانه می‌گشت تا پرنسیب سیاسی‌اش لکه‌دار نشود.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

«توده‌های مردم زنجیرهای‌شان را گسسته‌اند ولی تا زمانی که نخستین جوشش احساسات فرو ننشسته و تا هنگامی که باده صاف نشده، تا زمانی که دریا همچنان متلاطم است، باید از داوری خودداری کرد.» ادموند برک

نخست: روایت تاریخی

بازگشت دکترمحمد مصدق از سفر لاهه در دهه نخست تیرماه ١٣٣١مقارن با آغاز به کار مجلس هفدهم شورای ملی صورت گرفت؛ سفری با محوریت بحران نفتی که از شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران گریبان کشور را به سختی گرفته بود و خیال رها کردن نداشت. انگلیسی‌ها حاضر به پذیرش ملی شدن نفت و الزامات مورد نظر دولت ایران نبوده و از همان ابتدا مشکلات آغاز شده بود.

مجلس هفدهم با وجود حضور وابستگان جبهه ملی برای مصدق مطلوب نبود. این امر زمانی نمود بیشتری یافت که مصدق در جلسه افتتاحیه پارلمان برخلاف رسومات سیاسی شرکت نکرد. ریشه این بی‌اعتنایی به این مساله برمی‌گشت که چندی قبل هواداران نهضت ملی سنگر مهم ریاست مجلس را به جریان رقیب خود واگذار کرده و امام جمعه سیدحسن امامی بر ریاست دارالشوری تکیه زده بود. سنت پارلمانی ایجاب می‌کرد که پس از آغاز به کار رسمی دوره جدید مجلس، هیات دولت استعفا داده و سپس نخست‌وزیر مستعفی و هیات دولت برای اخذ رای اعتماد به مجلس بروند. این فرآیند در چهاردهم تیرماه انجام شد و در همان روز مصدق با شاه دیدار و تلاش کرد تا حمایت شاه را برای اصلاحات داخلی خود فراهم کند؛ اصلاحاتی که محورش گرفتن اختیاراتی شش ماهه از مجلسین شورا و سنا بود. با دریافت چنین اختیاراتی دولت قادر بود بدون نیاز به تصویب مجلس لوایح و مصوبات خود را به صورت محدود به اجرا گذارد و با سرعت بیشتری اصلاحات را پیش ببرد. موافقت شاه با برنامه اصلاحات مصدق را رییس مجلس به نمایندگان اطلاع داد و همین سبب رای اعتماد به مصدق شد. اما در مجلس سنا اوضاع دیگری در جریان بود. نمایندگان سنا تمایلی به نخست‌وزیری مصدق نداشته و ترجیح را بر سکوت قرار دادند. آنها تقبیح مجلس سنا توسط مصدق و هوادارانش از بدو تاسیس در سال ١٣٢٨ را از یاد نبرده بودند. عدم رای اعتماد سناتورها به مصدق جنجالی برپا کرد و هواداران نهضت ملی حملات همه‌جانبه‌ای علیه مجلس سنا تدارک دیدند. در این فضا سناتورها چاره‌ای جز تن دادن به موافقت نداشتند.

پس از صدور فرمان نخست‌وزیری توسط شاه مصدق نمایندگان را فراخواند و موضوع اختیارات شش ماهه را پیش کشید. مطرح شدن اختیارات در مطبوعات دو جبهه پدید آورد: در جبهه موافقان عقیده بر این بود که اصلاحات داخلی جز با اخذ اختیارات ویژه ممکن نیست و در جبهه مخالفان اختیارات مخالف اصل تفکیک قوا در قانون اساسی و مقدمه ایجاد دیکتاتوری در کشور تعبیر می‌شد. در تاریخ ٢٢ تیرماه مصدق در مجلس درباره لایحه اختیارات صحبت کرد اما جو جلسه از مخالفت‌ها حکایت می‌کرد. در نهایت مقرر شد تا ضمیمه‌ای بر این لایحه اضافه شده و در آن برای جلوگیری از سوءاستفاده حدود و میزان اختیارات تعیین شود. اما این برنامه‌ای نبود که مصدق برای ایجاد اصلاحات انتظار داشت. او بر سر دوراهی تاریخی قرار گرفته بود: یا باید با نمایندگان کنار آمده و محدودیت‌ها بر لایحه اختیارات را می‌پذیرفت که در این صورت در نظر خودش کاری از پیش نبرده و مصلحی ناکام لقب می‌گرفت. مضاف بر اینکه طرف مقابل هم در صورت ناتوانی او را تخریب می‌کرد. یا اینکه راهی به جز استعفا برایش نمی‌ماند. اما استعفا برای فردی چون او حمل بر پذیرش شکست سیاسی تلقی می‌شد. او به دنبال استعفای پیروزمندانه می‌گشت تا پرنسیب سیاسی‌اش لکه‌دار نشود. بنابراین مصدق با زیرکی توپ را در زمین شاه انداخت و با اینکه می‌دانست بر اساس ساختار سیاسی کشور تعیین وزیر جنگ در حوزه اختیارات شاه است، شرط خود را برای تشکیل دولت تعیین وزیر جنگ از سوی خود دانست. شاه که این اقدام را به منزله به حاشیه رفتن خود از عرصه سیاست تلقی کرد با درخواست وی مخالفت کرد و در نهایت مصدق استعفا داد. پس از آن شاه، احمد قوام را مامور تعیین کابینه کرد. اما هواداران نهضت ملی به مخالفت با قوام پرداخته و خواهان بازگشت مصدق شدند. نخست‌وزیر جدید برای آرام کردن اوضاع و فرو خواباندن مخالفت‌ها در ٢۶ تیر١٣٣١ اعلامیه‌ای با عنوان «کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد» ضمن بیان اینکه مساله نفت کشور را به آتش کشانده و بی‌نظمی‌های زیاد موجب سلب آسایش عمومی شده است، مخالفان خود را تهدید به برخورد شدید کرد. در این میان آیت‌الله کاشانی نقش بی‌بدیلی ایفا کرد. او که در کنار مصدق رهبری نهضت ملی را بر عهده داشت با انتشار اطلاعیه‌ای قوام را مهره انگلستان و اقدامات او را در جهت تیشه زدن بر ریشه دین، آزادی و استقلال ایران دانست و مردم را به مقابله با او فراخواند وتهدید کرد اگر قوام از نخست‌وزیری کناره‌گیری نکند به عنوان مرجعی مذهبی به مردم حکم جهاد خواهد داد. طی روزهای ٢٧ تا ٣٠ تیر خیابان‌های تهران مملو از جمعیتی شد که خواهان بازگشت مصدق و برکناری قوام بودند. در نهایت پس از درگیری‌های خیابانی دولت مستعجل قوام استعفا داد و مصدق به پشتوانه کاشانی به نخست‌وزیری بازگشت.

دوم: سی تیر به مثابه یک جنبش اجتماعی

رویداد سی تیر ١٣٣١ نمونه شکل‌گیری و تبلور یک جنبش اجتماعی محسوب می‌شود. جنبش‌های اجتماعی یکی از انواع رفتارهای جمعی و اعتراضی (به عنوان شبکه وسیعی از افراد، محافل و گروه‌های رسمی و رسمی) است که از حد یک اعتراض فراتر رفته و سعی در تحقق ایده‌ها و برنامه‌هایی در سطح سیاست و جامعه با استفاده از نقد سیاست‌های رسمی حکومت‌ها دارد. از نظر چارلز تیلی جنبش‌های اجتماعی نوعی از کنش جمعی است که با هدف ایجاد تغییر یا ممانعت از تغییری در جامعه توسط افرادی دارای منافع مشترک صورت می‌گیرد. از این نظر جنبش‌ها پدیده‌ای منازعه‌آمیزند که اگر تحقق یابند با منافع شخصی یا اشخاص دیگری تعارض می‌یابند. در نظر تیلی جنبش‌ها برای موفقیت نیازمند سه عنصرند:

١نخست: تلاش عمومی پایدار و سازمان یافته برای طرح ادعاهایی در مقابل مقامات هدف که آن را پویش می‌نامد.

٢ دوم به کار‌گیری شکل‌هایی از کنش سیاسی همچون ایجاد انجمن‌ها، برگزاری میتینگ، راهپیمایی، تظاهرات و صدور بیانیه برای همگرایی بیشتر که آن را چنته جنبش اجتماعی می‌نامد.

٣ سوم نمایش هماهنگ و عمومی چهار عنصر ارزشمندی، وحدت، تعداد و تعهد از سوی شرکت‌کنندگان.

دررویداد سی تیر این عناصر وجود داشته و همین باعث موفقیت آن شد. در زمینه پویش، ادعای طرفداران نهضت ملی مخالفت با سیاست رسمی حاکمیت بود که در نخست‌وزیر شدن قوام متجلی شد. مخالفان معتقد بودند که نخست‌وزیری قوام‌السلطنه بر خلاف مصالح ملی و دینی کشور بوده و با بسیج اجتماعی هواداران خویش به طرح ایده‌ها و گفتمان خود در قالب بازگشت مصدق به نخست‌وزیری پرداختند. بر این اساس اقدام به برپایی تظاهرات خیابانی و انتشار اعلامیه‌ها برای به صحنه آوردن مردم در جهت ساقط کردن حکومتی پرداختند که آن را مشروع نمی‌دانستند. فراخوان آیت‌الله کاشانی برای مقابله با قوام مهم‌ترین نمود چنته سیاسی جنبش به شمار می‌آید. شمس قنات‌آبادی به عنوان یار نزدیک کاشانی اقدام به ساماندهی تعطیل کردن بازار تهران برای پیوستن به تظاهرات مردمی کرد. همچنین طبق گزارشات شهربانی مردم برای نشان دادن مخالفت خود با دولت به شعارنویسی علیه دولت بر روی دیوارها و اسکناس‌ها دست زده و با تهیه توماری از کسبه خواستند تا دکان‌های خود را در تمامی کشور تعطیل کنند. مخالفان با به صحنه آوردن جمعیتی عظیم و افراد خوشنام وایجاد راهپیمایی‌های منظم روزانه و شعارهایی متحد چون مرگ بر قوام یا مرگ یا مصدق نشان دادند که در راه اهداف جنبش و آرمان‌های آن آمادگی هزینه دادن دارند. اینچنین بود که در سی تیر طنین صدای مردم بر فضای سیاست ایران شنیده شد.

پی نوشت: این نگاه به روایت تاریخی سی تیر به صورت مفصل در کتاب اصلاحات، اختیارات و لوایح قانونی دکتر مصدق نوشته مسعود کوهستانی‌نژاد آمده که البته مخالفانی هم دارد.

منبع:اعتماد/امیرحسین وزیریان

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

1 + 5 =