۰۸:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۴ مرتضی حق بیگی:

اصالت تربیت یا سرمایه؟!

برخی مدارس دولتی رفته رفته توان رقابت با مدارس غیر انتفاعی را از دست می دهند، زیرا معلمان و استادان تمایل به تدریس در مدارس غیر انتفاعی با درآمدهای بیشتر را دارند. مساله دیگر شکل گیری موسسات موازی با مدارس می باشد که در سطوح مختلف با هزینه های مختلف می باشند. در تمام این موارد دانش آموزی که سطح مالی پایین دارد، توان رقابت با همتایان خود را که وضعیت مالی بهتری دارند از دست می دهد. این یک نمونه واضح سرمایه سالاری است.

در جامعه ای که رشد یافته است معیار تمام اعمال و ارزشگذاری ها، قانون آن جامعه، دین  و شایستگی افراد می باشد. اما در جوامع رشد نیافته این معیار تغییر می کند. البته این رشد یافتگی به معنای پیشرفت صنعتی و اقتصادی نمی­باشد بلکه شامل اولا بنیان فکری آن جامعه و ثانیا اخلاق و پایبندی به اصول می باشد که به میزان زیادی تابع فرهنگ می است.

یکی از موارد رایج تغییر ارزش ها در جوامع، مخصوصا جوامعی که تحت تاثیر حکومت های سرمایه داری بوده­اند حاکمیت سرمایه و در نتیجه سرمایه دار می باشد. به این معنی که در اولویت بندی ها، ارزش گذاری ها، فراهم کردن و توزیع امکانات، موقعیت های شغلی و مدیریتی و بسیاری از این دست پارامترها موثر بر تصمیم گیری میزان سرمایه و موقعیت مالی افراد می باشد.  تاثیرگذاری این موضوع می تواند در تصمیم گیری های کشوری و حتی در ارزش های موجود در جامعه خود را نشان دهد.

در جامعه و کشوری که سرمایه حاکمیت دارد، تصمیمات در جهتی است که منافع یک عده خاص دارای سرمایه هنگفت تامین شود و همچنین در مسائل فرهنگی، امکانات به گونه ای در اختیار این گروه قرار می گیرد که توان جهت دهی وضعیت فرهنگی جامعه را پیدا می کنند. این در حالی است که عموم مردم باید توان تاثیر گذاری در سرنوشت فرهنگی و دیگر موارد را داشته باشند.

البته حاکمیت سرمایه فقط در توزیع امکانات خلاصه نمی­شود. آن جامعه ای که در آن، نگاه به یک سرمایه دار همانن نگاه به یک شخصیت برجسته در تمام جهات است، دچار این معضل شده است. برای مثال ممکن است پوشش قشر سرمایه دار صرفا بخاطر بالا بودن سطح مالی و نه وضعیت علمی و فرهنگی، پوشش مرجع در جامعه شود. مورد شایع دیگر،  مقدم بودن این قشر در موارد رسیدگی در سازمان های دولتی و غیر دولتی است. متاسفانه بعد از تمام شدن جنگ تحمیلی تغییر مدیریتی در کشورمان سبب تغییر ارزش ها در جهتی بود که موارد نشان دهنده حاکمیت سرمایه در جامعه ایران دیده می شود.

البته جنبه مهم دیگر این بحث در تصمیم گیری های کشوری است. اگر به بخش های مختلف کشوری نگاهی باندازیم موارد مختلف و بسیار جدی از این دست بسیار است.

برای مثال می توان وضعیت آموزش و پرورش در کشور را بررسی کرد. مشاهدات و برخی آمارها نشان می دهد که تجمع امکانات در جاهایی است که تجمع سرمایه وجود دارد. میزان قبولی دانش آموزان شهرستانی در آزمون­هایی نظیر المپیادهای دانش آموزی کاهش یافته و این اتفاق در پی چندین مساله رخ داده است.

برخی مدارس دولتی رفته رفته توان رقابت با مدارس غیر انتفاعی را از دست می دهند، زیرا معلمان و استادان تمایل به تدریس در مدارس غیر انتفاعی با درآمدهای بیشتر را دارند. مساله دیگر شکل گیری موسسات موازی با مدارس می باشد که در سطوح مختلف با هزینه های مختلف می باشند. در تمام این موارد دانش آموزی که سطح مالی پایین دارد، توان رقابت با همتایان خود را که وضعیت مالی بهتری دارند از دست می دهد. این یک نمونه واضح سرمایه سالاری است. مدارسی چون مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان جزو امکاناتی بودند که موقعیت بهتری برای دانش آموزان با استعداد فراهم می کردند، اما این مورد نیز کاربرد خود را از دست داده است؛ زیرا گذشتن از سد امتحانات ورودی این موارد نیز تابع وضعیت مالی شده است و دانش آموزان برای قبولی در این آزمون ها در کلاس های زیادی با هزینه های هنگفت شرکت می کنند که پر واضح است قشر متوسط و پایین جامعه توانایی پرداخت این هزینه ها را ندارند. نکته جالب این است که حتی اگر دانش آموزی در این آزمون ها قبول شود با مشکل دیگر مواجه خواهد شد و آن هزینه زیاد مدارس تیزهوشان می باشد به گونه ای که هزینه ثبت نام مدارس تیزهوشان تهران و برخی شهرستان ها میلیونی می باشد.

مثال دیگر برای این بحث طرح دانشجوی پولی می باشد. با این طرح دانشجویان تحصیلات تکمیلی با پرداخت هزینه های زیاد می توانند در واحدهای دانشگاه های دولتی نظیر دانشگاه علم و صنعت تحصیل کرده و اخذ مدرک کنند. ولی ماجرا فقط به این جا ختم نخواهد شد و این فارغ التحصیلان به خاطر موقعیت مالی خود و آنچه که در ابتدای نوشته اشاره شد، راحت تر خواهند توانست پست های مدیریتی را تصاحب کنند و نتیجتا سرمایه سالاری با شتاب بیشتر پیش خواهد رفت. عموما فضای ذهنی این افراد شکل خاصی خواهد داشت.

وضعیت بیمارستان های کشور نیز یک مورد شایع دیگر در رابطه با این مساله می باشد که مجال بحث در مورد آن در این نوشته نیست. این موارد و موارد مشابه دیگر نیاز به بررسی و مطالبه جدی دارند.

پیگیری این مساله در جمهوری اسلامی ایران اهمیت بسیار بالایی را دارد. زیرا عدالت و مبارزه با حاکمیت سرمایه  یکی از مواردی است که مکررا مورد اشاره حضرت روح الله بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران  و رهبری بوده است و جزوی از ماهیت این انقلاب می باشد. برای ایستادگی در برابر این مساله نیاز به پی گیری مدام می باشد. زیرا دولت ها(در صورت خواست)  به تنهایی توانایی تغییر این وضع را ندارند. چه بسا سیاست دولت ها  خود در مسیر ناصحیح حاکمیت سرمایه باشد. در این حالت واکنش نهادهای مردمی مخصوصا گروه ها و تشکل های دانشجویی بسیار ضروری می باشد. آثار منفی سرمایه سالاری علاوه بر تحت شعاع قرار دادن موقعیت شغلی، امکانات تحصیلی و ارزش های اخلاقی و فرهنگی جامعه، سلامتی و حتی حیات شهروندان را هم تحت تاثیر قرار داده است که در نوشته های بعد سعی خواهیم کرد به این موارد بپردازیم.

منبع: مجمع حزب الله

::::

برچسب‌ها:

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

- 2 = 1