شورای نگهبان مفتی درباری نیست!
به نظر آنچیزی که امروزه باعث میگردد بیش از هر چیز زمینه ساز ایجاد شبهه و سوال در عملکرد شورای نگهبان پیرامون احراز صلاحیتهای کاندیداهای ریاست جمهوری گردد و زمینه رد صلاحیت با نظر سلیقهای و سیاسی گردد عدم وجود معیارهای شفاف و بین الذهنی برای سنجش ملاکهای کلیای نظیر مدیر و مدبر بودن، رجل سیاسی بودن و ... که در قانون اساسی مندرج است میباشد.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس جامعه مجازی: در روزهای انتخابات شاهد برخی اقدامات برای سوء استفاده از جایگاه امام راحل بودیم. اقداماتی از قبیل تفسیر به رأی جملات امام(ره) توسط تریبون های شورای نگهبان و نیز سوئ استفاده جریانات افراطی از نام امام و طرح نسبت های غیرقابل اثبات رهبران خود با ایشان. آنچه می خوانید بخش دوم از دو یادداشت وبلاگ شیخ بهلول در آن ایام است:
در روزهای اخیر و همزمان به اعلام نتایج احراز صلاحیتهای کاندیداهای ریاست جمهوری یازدهم اعلام نظرات و مواضع مختلفی نسبت به این نتایج شد. عدهای به خاطر رد صلاحیت دو چهرهی جنجالی ثبت نامی یعنی آقایان مشائی و هاشمی رفسنجانی علم تقدیر و تشکر از شورای نگهبان را برداشتند. هر چند قبل از این تشکرها عدهای در همین طیف شروع به نوعی فشار رسانهای به شورای نگهبان برای رد صلاحیت و یا زمینهسازی برای رد صلاحیت این دو چهره کرده بودند. که نمود آن در جمعآوری طومارها و امضاها و بیانیهها و نامهها مشهود بود. در هر صورت صلاحیت ۸ نفر از افراد ثبت نامی تأیید گشت و طبیعی بود که عدهای پس از انتشار اسامی به نوعی شروع به چالش و یا سوال از شورای نگهبان کنند.
فارغ از اینکه می توان موافق یا مخالف تأیید صلاحیتهای صورت گرفته بود آنچه در این متن می خواهد بدان پرداخته شود نوع برخورد موافقین تأییدهای صورت گرفته با افرادی بود که احیانا نسبت به این احراز و عدم احراز صلاحیتهای صورت گرفته انقلت و سوال و حتی اعتراض داشتند.
این افراد عموما با استناد به اینکه احراز صلاحیت طبق قانون وظیفه شورای نگهبان است همه را به تمکین به قانون(شورای نگهبان) دعوت میکردند و برای تقویت جایگاه خود با استناد به سخنان امام در مورد قانون و شورای نگهبان طیف مقابل را دربرابر سخنان امام قرار میدادند. با توجه به عدم دریافت یا عدم انعکاس درست آراء امام خمینی در این بحث لازم شد برخی از سخنان دیگر امام پیرامون جایگاه شورای نگهبان آورده شود تا آنها که به دنبال کشف نظر حقیقی و نه استفاده ابزاری از امام خمینی هستند با نگاهی جامع و بدون پیشفرض به سراغ متن سخنان امام بروند.
طیف مذکور و بالاخص افرادی که فعالانه پس از رد صلاحیتهای باب میل آنها اظهار خوشحالی کردند و با استناد به برخی سخنان امام که در ادامه میآید تا سرحد تکفیر مخالفان خود رفتند باید پاسخ دادند هنگامی که فعالین روزنامه نگار با یادداشتهای خود شورای نگهبان را به طور غیر رسمی تهدید می کردند یا با ارسال نامههای سرگشاده و طومارهای امضای حقوقدانان، دانشجویان و امثالهم دست به نوعی فشار رسانه ای زده بودند؛ آیا این هنگام هم دغدغه حفاظت از جایگاه شورای نگهبان را داشتند یا عدالت آنهنگام که به نفع آنها باشد باید برپا شود و در سایر موارد بهتر است لب فروبندند و سکوت اختیار کنند؟!
بگذریم که نکته فوق با نگاهی به حرکتهای رسانه ای کاملا مشخص است.
طیف مذکور با استناد به گزیدهای خاص از سخنان امام خمینی سعی در رد «هر گونه» اعتراض و انتقاد به نتایج احراز صلاحیتها و القا «مفسد فیالارض» و «فاسد» بودن طیف مخالف کردند. برای مثال این جملات امام که “هر کس بگوید رأی شورای نگهبان کذا است مفسد است” یا “هر کس رأی شورای نگهبان را نپذیرد «مفسد فیالارض» است” این چند روزه به کرات در قالب پوسترهایی در شبکههای اجتماعی رؤیت میشد و مورد استناد قرار میگرفت.
جمله فوق قسمتی گزینش شده از این عبارت امام خمینی میباشد: “مجلس بالاترین مقام است در این مملکت. مجلس اگر رأی داد و شورای نگهبان هم آن رأی را پذیرفت، هیچکس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. من نمیگویم رأی خودش را نگوید؛ بگوید؛ رأی خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است، و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فی الارض باید قرار بگیرد. این مجلس ماحصل خون یک جمعیتی است که وفادار به اسلام بودند”
ملاحضه میشود که جمله فوق راجع به تصویب قوانین پس از تصویب توسط مجلس شورای اسلامی میباشد که در واقع حکم قانون جمهوری اسلامی را پیدا میکند و رعایت آن لازم و مطابق عبارات فوق واجب میگردد.
کمااینکه امام در ادامه بند فوق می فرمایند “وقتی رأی گرفتند، اگر اکثریت رأی داد، و بعد هم برده شد پیش شورای نگهبان و آنها هم صحیح دانستند این رأی را، مخالف اسلام ندانستند و مخالف قانون اساسی ندانستند، اگربعدها بخواهند شیطنت بکنند، این شیطنتها از مبادی غضب، از مبادی فاسد، بیرون میآید. باید سر تسلیم به مجلس، یعنی سر تسلیم به اسلام وقتی مخالف اسلام نیست، سرتسلیم به اسلام فرود آورد.”
در جای دیگری با تمسک جستن به عبارت “پس از رأی مجلس و انفاذ شورای نگهبان، هیچ مقامی حق رد آن را ندارد، و دولت در اجرای آن باید بدون هیچ ملاحظهای اقدام کند” سعی شد همان خواسته که در ابتدا شرح داده شد جلو برود ولی میبینیم که این جمله نیز همانند جملات فوق قسمتی از یک متن جامع تر پیرامون احکام اولیه و احکام ثانویه (در زمانی که از طریق دو سوم رای مجلس تعیین میشد) می باشد که حتی در انتهای جمله فوق نیز لازم الاجرا بودن این قوانین را برای دولت متذکر میشوند.
جملات فوق در حالی بصورت کاملا گزینشی از سخنان امام انتخاب میشدند که گاه حتی انتخاب کننده بدون توجه به متن اصلی که جمله در آن قرار گرفته است و نیز شرایط تاریخی صدور سخنان دست به تفسیرهای و القای محتوای مورد نظر خود میزد.
پیروان اصیل خط امام که به آن یک نگاه جامع داشته و در صدد این نیستند تا با قلع و قمع کردن سخنان امام در هر برهه از زمان آنها را ابزار دست اهداف خود گردانند؛ از این نوع سوء استفادهها که با استفاده از پمپاژ رسانههای همجهت ایجاد میشده است کم ندیدهاند. در هر صورت توجه به جملات زیر از امام میتواند در رسیدن به نگاه کامل امام یاریگر حقیقتجویان باشد:
امام میفرمایند: “من با نهاد شورای نگهبان صددرصد موافقم و عقیدهام هست که باید قوی و همیشگی باشد، ولی حفظ شورا مقداری به دست خود شماست. برخورد شما باید به صورتی باشد که در آینده هم به این شورا صدمه نخورد. شما نباید فقط به فکر حالا باشید و بگویید آینده هرچه شد، باشد. شیاطین بتدریج کار میکنند. امریکا برای پنجاه سال آینده خود نقشه دارد. شما باید طوری فکر کنید که این شورا برای همیشه محفوظ بماند. رفتار شما باید به صورتی باشد که انتزاع نشود که شما در مقابل مجلس و دولت ایستادهاید. اینکه شما یکی و مجلس یکی، شما یکی و دولت یکی، ضرر میزند. شما روی مواضع اسلام قاطع بایستید، ولی به صورتی نباشد که انتزاع شود شما در همه جا دخالت میکنید. صحبتهای شما باید به صورتی باشد که همه فکر کنند در محدوده قانونی خودتان عمل میکنید، نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم. در همان محل قانونی وقوف کنید، نه یک کلمه این طرف و نه یک کلمه آن طرف.”
جملات فوق نشان میدهد که وظیفه حفظ شورای نگهبان با خود شورای نگهبان نیز میباشد. به اصطلاح معروف حفظ حرمت امامزاده با متولیاش است. شورای نگهبان نباید انتظار داشته باشد هرگونه برخورد کند و هر عملی از او سر بزند و باز جامعه و حتی آیندگان نگاهشان نسبت به ایشان عوض نشوند. نباید به گونهای عمل کنند که شورا در همین چند روز کارکرد داشته باشد و بعدا حفظ نشود. این تأکیدات از آن جهت اهمیت دارد که جایگاهی که ضامن اسلامی بودن قوانین کشور است شورای نگهبان میباشد و لطمه به آن در واقع لطمه به جایگاه مهمی است که میتواند اثرات اجتماعی جدی ای نیز داشته باشد. و شاید به همین خاطر است که امام در مقابل افرادی که نظرات شورای نگهبان پس از تصویب را نمیپذیرند به خاطر اینکه در واقع حکم اسلام را نپذیرفته اند سخنان تندی به کار میبرند. البته امام در همان هنگام نیز به شورای نگهبان تذکراتی پیرامون نوع اجتهاد و در نظر گرفتن عنصر زمان و مکان به فقها میدهد که اکنون مجال باز کردن آن بحث نیست ولی به طور خلاصه میتوان فهمید امام ضمن اینکه به افراد و گروههای بیرون از شورای نگهبان تذکر میدادند که به جایگاه شورای نگهبان لطمه وارد نکنند طی تذکرات متعدد به نکاتی که جایگاه شورا را حفظ و صیانت میکند نیز اشاره میکردند.
همچنین عبارت فوق از امام نشان دهنده این ست که اینگونه نیست که هر چه شورا نگهبان انجام داد قابل دفاع و توجیه باشد و به عبارتی اینگونه نیست که خود فعل شورای نگهبان معیار باشد. بلکه شورای نگهبان نیز خود باید بر مبنای معیار و قانونی عمل کند. برای مثال امام در سخنان ذیل با اشاره به بحث امکان اشتباه از آنها میخواهند که اگر اشتباهی کردند صریحا بگویند اشتباه کردند:
«آنچه مهم است این است که ما می خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم. پس اگر قبلاً اشتباه کرده باشیم باید صریحاً بگوییم اشتباه نمودهایم… فقهای شورای نگهبان و اعضای شورایعالی قضائی هم باید اینطور باشند که اگر در مسئلهای اشتباه کردند صریحاً بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم. پیش از انقلاب من خیال میکردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون میروند کارهای خودشان را انجام میدهند. بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زدهام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کردهام. این برای این است که ما می خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زدهام باید روی همان حرف باقی بمانم…» (+)
«با سلام و آرزوی موفقیت برای شما و تمامی آنانی که قلبشان برای پیروی اسلام میتپد. گاهی دیده میشود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد میشوند که موجب وهن شورای نگهبان است. فقهای محترم باید توجه داشته باشند که نباید در مسائلی که مورد درگیری هست، وارد شوند. از باب مثال در شان شورای نگهبان و حتی خود حضرت آقای خزعلی نیست که به افراد مختلف تندی کند. اینکه دیگر روشن است که روی منبر و یا هر کجا حرام است به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید من نسبت ندادم، ولی این را که معترفند که گفتهاند: میگویند آقای سلامتی کمونیست است. آیا این توهین و گناه بزرگ از شخصی که عضو شورای نگهبان است، آن هم به مسلمانی که نمایندهی مردم تهران است، شرعاً چه صورتی دارد.
مادامی که شما اینگونه عمل میکنید، باز هم توقع دارید جوانان انقلابی تند احترام شما را بگیرند.
آیا شخصی که میآید نزد فقهای شورای نگهبان و میگوید: اگر گناهی هم کردهام توبه میکنم، راه درستی را رفته است یا کسی که روی منبر این توبه را به عنوان ضعف یک نماینده نقل میکند؟ بحث بر سر خوبی و بدی نمایندگان و سایر افراد نیست، بحث بر سر راه گناه و کج رفتن است. همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگری که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند.
شما نگویید آنها به ما بد میگویند و ما با این صحبتها جواب آنها را میدهیم. آنها که به شما بد میگویند، پست مقدس شورای نگهبان را ندارند. شما در مکانی نشستهاید که باید خیلی از مسائل را با سکوت و وزانت خویش حل کنید. حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند. من به شما آقایان علاقهمندم ولی لازم میدانم گاهی که مسئلهای را میبینم تذکر دهم….» (+)
به نظر آنچیزی که امروزه باعث میگردد بیش از هر چیز زمینه ساز ایجاد شبهه و سوال در عملکرد شورای نگهبان پیرامون احراز صلاحیتهای کاندیداهای ریاست جمهوری گردد و زمینه رد صلاحیت با نظر سلیقهای و سیاسی گردد عدم وجود معیارهای شفاف و بین الذهنی برای سنجش ملاکهای کلیای نظیر مدیر و مدبر بودن، رجل سیاسی بودن و … که در قانون اساسی مندرج است میباشد.
باید تا حد امکان سعی شود تا هر ویژگی با معیارهای درستی سنجیده شود ولی در حال حاضر قانون انتخابات اینگونه نیست و لذا لازم است تا نخبگان با مطالبه شفافیت و شاخصمند کردن قوانین احراز صلاحیت زمینه هر نوع سوء تفاهم و یا کجرویای را سد کنند.
همچنین نکته مهم دیگر که جا دارد در این بین بدان تذکر داده شود این است که اصلاح قوانینی نظیر قانون انتخابات که به برخی مشکلات آن اشاره شد باید در ساختاری که برای اصلاح آن در نظر گرفته شده است صورت گیرد. و در این بین نقش نمایندگان مجلس برای تغییر قانون حائز اهمیت است. البته در اواسط سال گذشته نمایندگان مجلس خیزی برای اصلاح قانون انتخابات انجام دادند که به خودی خود امری پسندیده بود اما ساختار و قانون جایگزین آن تبعات بسیار نامطلوبی نظیر انحصار قدرت و … را به همراه داشت که با برخی آرمانهای انقلاب در تضاد بود و لذا به تصویب نرسید. باید منتظر بود و دید چه هنگام این قانون انتخابات اصلاح میگردد تا این مشکلات تا حد ممکن رفع گردد.
:::