۱۲:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱

انتظار ملت از دولت در نگاه حضرت امام(س)

اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ می‌خواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید.

5090مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

چندی پیش نخستین گفت‌وگوی زنده تلویزیونی حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی، رئیس‌جمهور، از شبکه یک سیما پخش شد.

 

روحانی که سخنان خود را با شکرگزاری درخصوص عمل نمودن دولت به وظایف خود در هفته های اخیر آغاز کرد گفت: امشب خوشحالم که به یکی از وعده‌هایی که به آن تاکید می‌کردم عمل می کنم و آن گزارش دهی به مردم عزیز و بزرگوار کشورمان است.

 

رئیس جمهور کشور را از آن مردم و و دولت را خادم مردم دانست و گفت: معتقدیم باید مردم بدانند چه می گذرد و انتظار داریم مردم اظهارنظر و نقد و نصیحت کنند. دولت خدمتگزار از آن آنهاست و لذا از صاحبان اصلی کشور که مردم هستند دولت توقع دارد ضمن حمایت و یاری، دولت را هدایت هم بکند در مسیری که خواسته آنهاست.

 

نفس ادبیات رئیس جمهور و نحوه گفت و گوی وی با مردم، امید تدبیر و اعتدال را در دل مردم زنده کرد که می توان انعکاس آن را در بخش نظات خبرگزاری های مختلف ضمن درج مشروع مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور ملاحظه کرد.

 

اما دولت های اسلامی همواره به نصایح و الگوهایی نیاز دارند که می توان اوج آن را در نصایح رهبر کبیر انقلاب، خطاب به دولت مردمی شهید رجایی ملاحظه کرد.

 

33 سال پیش در چنین روزی، حضرت امام خمینی(س) در حضور دولت مردان دومین دولت جمهوری اسلامی، به بیان نصایحی به مسئولین دولتی و شرح انتظار ملت از دولت و دولتمردان و ضرورت انجام آن پرداختند.

 

ایشان ضمن دعا برای رسیدن به اهداف عالیه مسئولین فرمودند:  آنچه که خطر برای هر انسانی و هر متصدی امری هست حب نفْس است. رأس همه خطاهایی که انسان می‌کند، حب نفْس است. هر بلایی سر انسان خودش می‌آید یا جامعه از دست قدرتمندان می‌بیند این در اثر هوای نفْس و خودخواهی است. در روایات ائمه ما فرموده‌اند: رَأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ حُبُّ النَّفْس‌ یعنی، همه خطاهایی که از انسان صادر می‌شود در اثر همین خودخواهی و غفلت از خداست. انسان باید کوشش کند که این حبّ نفْس را اگر نمی‌تواند تمام کند کم کند، البته مسئله بسیار مشکلی است و محتاج به ریاضت است، لکن مسئله نشدنی نیست.
مشکل است، لکن نشدنی نیست.

 

ایشان می افزایند: اگر انسان در هر امری که وارد می‌شود در آن امر، خودخواهی را کنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بکند و خدا را ملاحظه بکند، هم موفق می‌شود و هم از خطراتی که بر این خودخواهی است در امان می‌ماند.

 

امام راحل با اشاره به حکومت داری الگوی بزرگ شیعیان، امام علی(ع) درخصوص لزوم خدمتگزاری به مردم می گویند: اصلش این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزی نبود، مگر اینکه بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند، و الا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستی داشته باشم یا خلافتی داشته باشم، مگر اینکه بتوانند یک عدلی را اقامه کنند و یک حدی را جاری کنند. ما باید از آنها درس بگیریم و پند بگیریم و به شیوه آنها تا آن اندازه‌ای که می‌توانیم عمل کنیم و از آن چیزهایی که دام شیطان است – که بزرگترین دام همان خودخواهی انسان است – از این دام رهایی پیدا بکنیم و به صراط مستقیم الهی راه برویم تا بتوانیم، هم خودمان را اصلاح کنیم و هم جامعه‌مان را.

 

ایشان درس آموزی از گذشته را برای مسئولین امری ضروری معرفی کرده و اضافه می دارند: شما ببینید که چه حکومتی در دست شما آمده و از چه راهی آمده است و کی به شما این حکومت را محول کرده. چنانچه پنج سال پیش از این، ده سال پیش از این را شما در نظر بیاورید، وضع آن وقت را در نظر بیاورید، حکومت آن وقت را در نظر بیاورید، ملت را نسبت به حکومت و حکومت را نسبت به ملت در نظر بیاورید و حبسها و زجرها و تبعیدها و قتلها را که در آن حکومت واقع می‌شد به نظر بیاورید و از خودتان سؤال کنید که چه شد که این شد؟ چه شد که یک روز آنطور جنایتکاری‌ها واقع می‌شد و اختناقها و آن مسائل و مصایب برای کشور ما بود و حالا چه شده است که ما آزادانه اینجا با هم نشستیم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح می‌کنید و مردم هم آزادانه یا انتقاد می‌کنند یا تعریف می‌کنند از شما؟ این آزادی را کی به ما داد؟ و این استقلالی که الآن ما داریم و کسی نمی‌تواند دخالت کند در کشور ما، این را کی به ما داد؟ جز این بود که این پابرهنه‌ها و این زاغه نشین‌ها و این دانشگاهیهای محروم و این مردم کوچه و بازار با هم جمع شدند و برای خدا قیام کردند و نهضت کردند و ما را به این آزادی رساندند و آن سدهای بزرگی که در تصور کسی نمی‌آمد که شکسته بشود، شکستند و ما را به آنجا رساندند که وزیر بشویم و رئیس جمهور بشویم و وکیل بشویم و همه اینها را داشته باشیم؟ و همه از این ملت است. ما هرچه داریم از این ملت است؛ البته ملت اسلامی که با فریاد الله اکبر این کار را انجام دادند.

 

حضرت امام تاکید می کنند که حکومت و دولت باید صدای ملت و انتظارات آنها را بشنود و عمل کند دولت را به خدمت مردم دعوت می کنند و فرمایند: مملکت اسلامی را به طاغوت نکشید.  [...] طاغوت برای خاطر اینکه پسر کی بود و نوه کی بود که نبود؛ برای اعمالش بود. اگر اعمال ما هم یک اعمال طاغوتی باشد، برای خود باشد، نه برای ملت، دعوا بکنیم سر خودمان، نه برای مصالح ملت، این همان طاغوت است. منتها به یک صورت دیگری درآمده، اما طاغوت است. طاغوت هم مراتب دارد. یک طاغوت مثل رضاخان و محمدرضاخانمان و یک طاغوت هم مثل کارتر و امثال آنهاست. یک طاغوت هم مثل ماهاست. همه از جند ابلیس می‌شویم. شما فکر این ملت، فکر این زاغه نشین‌ها، فکر این مردمی که همه چیزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فکر آنها را بکنید. شب وقتی خلوت می‌کنید، فکر بکنید که من امروز که کار کردم برای خودم کردم یا برای مردم. امروز که صحبت می‌کنم برای خودم صحبت می‌کنم یا برای مصالح کشور.

 

حضرت امام سپس همه مردم و رسانه های عمومی را از اختلاف و تهمت و تفرقه برحذر داشته و به اتقاف نظر برای بهبود حال مستضعفین دعوت فرموده و می گویند: اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ می‌خواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید! یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت امریکا دستور می‌گیرد، یک عاملی داریم که برای او کار می‌کند و خودش نمی‌فهمد. خود آدم نمی‌فهمد که برای کی دارد کار می‌کند. اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید، فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید، این همان است که امریکا می‌خواهد و شما از عمال امریکا هستید و در عذاب با آنهایی که از عمال امریکا بودند با توجه، مشترک هستید، با کم و زیادش.

 

رهبر کبیر انقلاب همچنین حفظ روحیه خدمتگزاری را مجددا مهمشمرده و می فرمایند: ملتفت باشید که شمایی که الآن به حکومت رسیده‌اید، [این‌] حکومت نیست، خدمتگزار هستید. اسلام حکومت به آن معنا ندارد. اسلام خدمتگزار دارد. [...] شما خودتان را حاکم مردم ندانید، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانید. این پیش خدا ثوابش بیشتر از این است که خودتان را [رئیس‌] حکومت بدانید. حکومت هم همان خدمتگزار [ی‌] است

 

[...] برای این پایین شهریها، برای این بیچاره‌ها – اسلام است؛ حکومت اسلام است – برای اینها فکر بکنید.
همّتان را صرف این بکنید، نه صرف اینکه دعوا کنید.

 

البته این اتفاق نظر در نگاه امام، منافاتی با انتقاد صحیح همراه با پرهیز از انتقامجویی ندارد. ایشان در خصوص تفاوت این دو می گویند: انتقاد غیرانتقامجویی است. انتقاد، انتقاد صحیح باید بشود. هرکس از هرکس می‌تواند انتقاد صحیح بکند. اما اگر قلم که دستش گرفت انتقاد کند برای انتقامجویی، این همان قلم شیطان است. اگر روی مصالح عامه، یک کسی به کسی اشکال می‌کند و همچون است که اگر خودش را بردارند یک کسی دیگر را اینجا بنشانند و همین حرفها را بزند خودش ناراحت نشود، این میزان دستش باشد که قلم دست شیطان است می‌نویسد یا دست رحمان است. زبان، زبان شیطان است یا زبان رحمان است.

 

ایشان در انتها مجددا خاطر نشان می کنند:  من از همه شما خواهان این برادری‌ای که سفارش خدای تبارک و تعالی است، [هستم.] و خدا شما را، مؤمنین را برادر قرار داده و با هم باید برادر باشید، برابر باشید و با هم برای این مملکت کار بکنید و در رأس برنامه‌تان، برای این بیچاره‌ها و این مستضعفینی که هستند، برای اینها کار بکنید. امنیت کشور را ایجاد بکنید.

 

خداوند ان شاء الله، همه شما را موفق کند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد که برای ملت کار بکنید و پیش خدای تبارک و تعالی آبرومند بروید.

 

صحیفه امام، ج۱۳، صص ۱۹۴ تا ۲۰۶

منبع: جماران

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

3 + 7 =