۰۸:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۵ محمد جواد مردانفر :

ما چگونه مایی بزرگتر نشدیم؟

رهبری حضرت امام خمینی آنقدر مردمی و هوشمندانه بود که تمام جریانات سیاسی آن زمان اعم از مارکسیست ها ٬چپ ها٬توده ای ها٬لیبرال ها٬ملی مذهبی ها و دیگر جریانات وارد تحولات انقلابی شدند و هر صفحه ای از اندیشه امام خمینی را ورق می زدند چیزی برای دریافت داشتند. و آن اتحاد باعث شد ایران «ما» شود.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشحویان خط امام)-سید محمدجواد مردانفر:

درواقع آن روز که استاد عزیز صادق زیباکلام «ما چگونه ماشدیم» را نوشت، این سوال برای ما بوجود آمد که ایران عزیز با پشت سر گذاشتن یک سری تحولات خوب و بد، «ما» شد. اما اینکه چرا این «ما» بودن در معنای کلمه و این پیشرفت و استقلال در طول یک دوره ی تاریخی کوتاه به «مایی» بزرگتر یا همان ایران توسعه یافته تبدیل نشده است دلایلی دارد که نگارنده در ادامه به آن اشاره خواهد کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ نقطه ی عطفی در تاریخ ایران محسوب میشود. برای پاسخ دادن به سوال اصلی این نوشته نگاهی جامعه شناسانه به انقلاب اسلامی خواهیم داشت٬ در واقع هرچند سن نگارنده به دیدن میدانی تحولات انقلاب نمی رسد ولی بر اساس مطالعات و اسناد موجود از آن روزها به حوادثی برخورد می کنیم که شاید در هیچ انقلابی در تاریخ دنیا رخ نداده باشند. وقتی مردم شعار می دادند «خمینی ٫خمینی٫قلب ما باند فرودگاه توست» یا شعار معروف استقلال آزادی جمهوری اسلامی می توان خواسته ی مردم را فهمید! آرمان های انقلاب اسلامی آنقدر بزرگ بودند که می شود با آنها جهانی را اداره کرد.
رهبری حضرت امام خمینی آنقدر مردمی و هوشمندانه بود که تمام جریانات سیاسی آن زمان اعم از مارکسیست ها ٬چپ ها٬توده ای ها٬لیبرال ها٬ملی مذهبی ها و دیگر جریانات وارد تحولات انقلابی شدند و هر صفحه ای از اندیشه امام خمینی را ورق می زدند چیزی برای دریافت داشتند. و آن اتحاد باعث شد ایران «ما» شود. اما اوج این اتحاد را در هشت سال جنگ ایران و عراق دیدیم. و همگرایی بین نیروها تا اواخر جنگ بخصوص در بین نظامیان و جان نثاری جوانانی که از داشته های خودگذشتند تا «ما» بودن ایران حفظ شود. این اتفاق بعد از خاتمه جنگ و هر چقدر از آن دورتر شدم با مشکلات جدی تری روبرو شده است.
چند عامل این اتحاد را برهم زد یا حداقل وارد چالش بزرگی کرد
۱-سهم خواهی افرادی که در انقلاب نقشی نداشتند-هرچند به گفته امام انقلاب از آن همه است و خواهد بود-
۲-برداشت های اشتباه بعضی جریانات سیاسی از گفتمان رقیب -نظیر برداشت ظاهری اصول گرایان یا راست ها از معنای آزادی در گفتمان اصلاحات-
۳- انتقام گیری جریانات سیاسی از یک دیگر و تلاش برا حذف هم
۴- در آخر دسته بندی کردن افراد و حوزه ها به انقلابی و غیر انقلابی
بعد از پایان جنگ (بطور رسمی) و رحلت حضرت امام سهم خواهی و خود محوری افراد در تاثیرگذاری در انقلاب باب شد پدیده ای که هرچند آشکارا خود را نشان نمی داد اما با موشکافی می توان به نقش این قضیه در به چالش کشیدن اتحاد بین نیروها پی برد. دومین دلیل اشتباه و قرائت بد از گفتمان سیاسی جریانات و تشکل های سیاسی ست. در واقع از آن جاییکه اگر بخواهیم سیر تحول برای دموکراسی ترسیم کنیم جمهوری اسلامی در مرحله گذار است و باید سختی ها را تحمل کند. آن چیزی در این مرحله خودش را نشان می دهد جواب نه به مولفه های دموکراسی از سوی جریان حاکم است.
دوم خرداد ۷۶ و رای مردم به دولت اصلاحات نوید حرکت به سمت دموکراسی بود اما این حرکت را جریان رقیب اصلاحات با قرائت اشتباه بعضی خرده گفتمان های آن مثل آزادی و بد جلوه دادن آن در نزد مردم، به محملی برای بر هم زدن اتحاد ملی از سوی اصول گرایان مبدل کرد. البته جریان اصلاحات هم می توانست با نشاندن رقیب در جلوی خود در یک فضای ملی اتحاد را برگرداند کما اینکه انتخابات ۸۴ و ۸۸ نشان داد ننشستن بر سر این میز بیشتر خسارت بار است.
دلیل سوم انتقام گیری جریانات سیاسی از هم دیگر بعد از پایان دولت اصلاحات و قالب بندی نوین جریانات سیاسی به اصول گرایی و اصلاح طلبی است. اصولگرایان انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ را میدان انتقام می دانستند لذا با حذف رقیب به هر شکل و راهی تلاش کردند تک صدای حاکم باشند. در واقع این حرکت دو پیام مخفی دارد که گذشتن از آن خیانت به جمهوری اسلامی بود اول اینکه انتقام گیری و حذف رقیب سیاسی اتحاد ملی را برهم زده و امنیت ملی را کاهش می دهد. دوم اینکه این انتقام گیری نشانگر این بود اصول گرایان تحملاشان در باب دموکراسی و جامعه ی مدنی همین اندازه است که این خود خطرناک تر است.
چهارمین دلیل دسته بندی کردن جامعه و افراد به انقلابی و غیر انقلابی است. این انقلاب دلسوزان واقعی بزرگی مثل رهبر انقلاب و آیت الله هاشمی دارد اما دسته بندی کردن خطری بزرگ محسوب میشود زیرا کسی که خود را انقلابی معرفی می کند و به بقیه افراد را غیر انقلابی، اتحاد ملی را برهم می زند. دوم اینکه باعث ناامیدی در افرادی که غیر انقلابی خوانده میشوند٬ می شود. و سوم اینکه حرکت چهره ای انقلاب و آرمان اصلی آن را که در ابتدا اشاره کردم یعنی «انقلاب از آن همه است و خواهد بود» را خراب می کند.‌
این بررسی نشانگر آن است که نخبگان سیاسی جامعه ایران اگر اتحاد ملی را در نظر می گرفتند همانند ابتدای انقلاب امروز ایران «مایی بزرگتر» شده بود و اقتصاد آن فاسد و ورشکسته نبود .یا میزان توسعه سیاسی اجتماعی ما بالاتر می رفت .در واقع حلقه ی گمشده ی جامعه ی ما بعد از رحلت امام و پایان جنگ اتحاد است به اندازه ای که مقام معظم رهبری اسم یک سال را همدلی و همزبانی گذاشت اما گروهی در سال همدلی اختلاف افکنی را در جامعه به اوج خود رساندند.
به زعم نگارنده هیچ کشوری توان مقابله با ایران را در جنگ ندارد و کسی نمی تواند آن را تهدید کند جز عدم اتحاد و همدلی در داخل کشور
که نیازمند است جریانات تندرو در اندیشه خود بازنگری کرده و پشت میز صلح ملی بنشینند و بذر اختلاف را برای همیشه دور بیندازند تا شاهد تحقق این سوال بزرگ (چگونه ما «مایی»بزرگتر شدیم) باشیم !!
به امیدسربلندی ایران عزیز

دبیر انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه یاسوج

::::