گذار از امام و مطهری به مصباح؟!
باید به ایشان و دوستانشان گفت که آیت الله مصباح چه ظرفیتی بیش از امام و شهید مطهری دارند که باید از به سوی ایشان گذار کرد؟ کدام بعد علمی آفای مصباح افزون بر امام و اسناد مطهری است؟ فقه؟ فلسفه؟ اخلاق و عرفان نظری یا عملی؟ کدام سابقه سیاسی آقای مصباح نمود سطح افزونتر ایشان است؟
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس سیاسی:
یکی از کلیدواژه های شاگردان و پیروان مکتب آیت الله مصباح یزدی، نقد جریان اصلاحات به دلیل آنچه «عبور از امام» می نامند است. این جمله و ابن استدلال سالهاست که از سوی ایشان بیان می شود تا خود را مفسر خط امام و دیگران را خوارج امر بنامند. نقطه اوج آن هم در حوالی انتخابات ۸۸ و اقدانات غیرقانونی لایه هایی از اصلاحات بود، چنانچه یکی از شیفتگان آیت الله مصباح و از چهره های دولت نهم(که زمانی در انتقاد از جریان خاص دولت و تأسیس جبهه پایداری هم مشارکت داشت و سپس به دولت بازگشت) می گوید:
«انتخابات دهم نقطه تلاش جدی و بسیج همه جریانات شکست خورده در برگرداندن این آب رفته به جوی بود، هماهنگی و همگرایی که داخل و خارج کشور صورت گرفت دنبال آن بود تا روند رجعت به گفتمان انقلاب که همان گفتمان عدالت بود را محدود و در نهایت از دور خارج بکنند، اما روشن شدن مرزبندیها مانع از پیشروی این روند شد. حساسیت مردم و اعتماد آن ها به دولت این حرکت را که تلاش میکرد با استفاده از ابزار تقلبی و گفتمان تقلبی؛ گفتمان موازی و تقلبی بسازد و در حقیقت محتوای نظام را مخدوش کند، از ریشه برانداخت. چهرههایی که صورت گفتمان امام را داشتند اما حقیقتشان عبور از امام بود؛ آنها گفتمان تقلبی را به راه انداختند. تا فضای مطلوب گرایش به آرمانهای امام و انقلاب را منافقانه مصادره کنند.» [۱]
اما جالب آنست که همین آقایان از سوی دیگر به صراحت از لزوم عبور از امام(ره) سخن نمی گویند.
صریح ترین این جملات را آقای دکتر احمد رهدار(استاد موسسه امام خمینی) در دانشگاه صنعتی سهند تبریز بر زبان رانده است. وی در مناظرهای که در ایام انتخابات ۸۸ با حسین مرعشی (سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی) برگزار شده بود، در پاسخ به سوالی که پرسیده شده بود: «مردم ما به رهبری امام خمینی و با اسلام مطهری و شریعتی انقلاب کردند، پس چرا الان اسلام مصباح و جنتی را به خوردِشان میدهند؟»، گفته بود:
«من معتقدم که باید از امام و شهید مطهری گذر کنیم. ما همانطوری که از مدرس گذر کردیم و به امام رسیدیم، باید از امام گذر کنیم و با منطق امام به کسی برسیم که همه امام را دارد به اضافه ده! شهید مطهری هم به رغم تمام بزرگیاش، فرزند زمان خویش است. ما از مطهری رد شدیم و حتماً رد میشویم، تردید نکنید لکن با مطهری و از جنس مبانی مطهری. ما در حال حاضر در حوزه دهها مطهری داریم، چرا گل نمیکنند؟! الان ببینید گردن من روحانی چقدر کار گذاشتید. ده برابر شهید مطهری گردن من کار گذاشتید!»
وی افزوده بود:
«آقای مصباح با خشونت و اسلحه نیامده، مسئله اینجاست که شما هر وقت، یک فکری نو را مطرح میکنید، اضطراب ایجاد میکند.» وی سپس با توهین به باقرخان (سالار ملی) و با بیان این که براساس یک سند تاریخی وی یک لات قمارباز بوده و سر جلسه قمار هم کشته شده، نتیجه اعتراضی حاصل از این بیان را فکر نو خویش دانست و ادامه داد: «پس شما هر جا فکر نویی ببرید، خونین میشود. آقای مصباح قبل از این که فیلسوف باشد، یک شخصیت عرفانی است. لکن فکر آقای مصباح نو است و لازمه این فکر بر هم زدن است.» [۲]
حجتالاسلام رهدار همچنین در یادداشتی در هفته نامه پنجره در باب گذار از شهید مطهری می نویسد:
«… شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که ناخواسته باید از شهید مطهری گذر کنیم. اما نکته اساسی در اینجاست که این گذار هرگز نمیتواند اعتباری صورت بگیرد. بدین معنی که مادام که شخصی با همان ویژگیهای شهید مطهری، اما فرزند این زمانه بهوجود نیاید، گذار از شهید مطهری بهراحتی محقق نخواهد شد. اما آیا بهراستی، شهید مطهری زمان وجود دارد؟ این پرسش در زبان عمومی و در قالبهای سیاسی چنین بیان میشود که: چرا با وجود انقلاب اسلامی و حکومت ولایت فقیه، حوزه علمیه پس از انقلاب اسلامی نتوانسته یک یا چند نفر مثل شهید مطهری تربیت کند؟ اگرچه پرسشهایی از این دست، به ظاهر موجه بهنظر میرسند، اما با اندکی تأمل بطلان آنها نمایان میشود.» [۳]
ایشان می افزایند:
«واقعیت این است که زمانه ما نیز شهید مطهری یا شهید مطهریهای خود را تولید کرده و دارد. شهید مطهری بهدلیل اینکه زمانهاش، زمانه طاغوت بود، ناگزیر حضور حداکثری وی در کتابخانه و کلاس درس خلاصه میشد. این در حالی است که اندیشمندان حوزوی پس از انقلاب، بهدلیل آنکه بار اصلی انقلاب را به دوش کشیدهاند، حتی حضور حداقلیشان فراتر از قلمرو کتابخانه و کلاس درس بوده است: آنها حتی ناگزیرند برای پاره کردن روبانهای تشریفاتی به هنگام افتتاح کارخانههای کوچک و بزرگ واقع در متن و حاشیه شهرهای ما نیز حضور یابند. همچنان که آنها برای استقبال از یک مقام رسمی سیاسی متعلق به یک کشور دیگر، ساعتها وقت خود را صرف طی کردن مسیر بین محل کار و فرودگاه میکنند و…»
اینک باید به ایشان و دوستانشان گفت که آیت الله مصباح چه ظرفیتی بیش از امام و شهید مطهری دارند که باید از به سوی ایشان گذار کرد؟ کدام بعد علمی آفای مصباح افزون بر امام و اسناد مطهری است؟ فقه؟ فلسفه؟ اخلاق و عرفان نظری یا عملی؟ کدام سابقه سیاسی آقای مصباح نمود سطح افزون تر ایشان است؟ به عنوان مثال در میان علما و رهبران انقلاب تنها امام خمینی و شهید مطهری از همان ابتدا رگه های التقاط را در مجاهدین خلق تشخیص داده و از تأیید ایشان استنکاف نمودند، اما آقای مصباح چه کارنامه سیاسی در فراز و فرودهای انقلاب دارد که نماد بصیرت افزون ایشان باشد؟
عملکرد ایشان در انتخابات ۸۴ و ۹۲ که معلوم است، پس کدام نمود عملی بصیرت مد نظر است؟ تمجیدهای افراطی از رئیس جمهور منتخب سال ۸۴ و سپس نقدهای افراطی از ایشان و اطرافیانشان، یا تشخیص اصلح بین آسمان زمین که مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفت؟
[۱]- غلامحسین الهام از ریشههای حوادث ۸ ماهه میگوید: ماجرای تلاش ۲۰ ساله برای عبور از امام، تریبون مستضعفین، سه شنبه ۰۳ فروردین ۸۹
[۲]- نماینده حامیان احمدینژاد: باید از امام خمینی و شهید مطهری عبور کنیم!، فرارو، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸
فیلم این سخنرانی را هم از اینجا ببینید.
[۳]- نگاهی به بایستههای حوزههای علمیه در زمان حاضر/ گذار از شهید مطهری، دکتر احمد رهدار نشریه پنجره شماره ۸۸ صفحه ۳۷
البته ایشان در زمینه های مختلف نظرات شاذی دارند. من جمله اینکه از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد هم تجلیل می کنند.
ما که چیز بدی در این گفتار ندیدیم. به طور مستدل می گوید باید از شهید مطهری و امام عبور کرد. چون این اصولا حرف خود شهید مطهری است که اسلام باید با مقتضیات زمانه خود را وفق دهد. همانطور که در فقه، تقلید از میت جایز نیست، وقتی فکر نو و جدیدی که با مبانی گذشته هم سازگار است روی کار آمد چرا نباید از قبلی عبور کرد. مگر امثال ملاصدرا را در زمان خودشان تکفیر نکردند. مگر خود حضرت امام را تکفیر نکردند و ظرف فرزند وی را نجس ندانستند.
البته اینکه می گوید بعد انقلاب ما مجبور شدیم برویم رمان پاره کنیم حرف اشتباهی ست. اونیکه میره رمان پاره می کنه خیلی هم از سر اخلاص نیست.
مگه آقای جوادی و حسن زاده چند تا رمان پاره کردن که شما تکلیف داری بری پاره کنی
احمد آقا… شما داری سفسطه میکنی اخوی که میگی « این گفتار به طور مستدل می گوید باید از شهید مطهری و امام عبور کرد. »
اندیشه امام یک اصل است و از قضا کسانی که در تقابل با اندیشه امام خمینی ، مبارزه با شاه را حرام میدانستند و در حیات حضرت امام در انزوای کامل قرار داشتند امروز در اندیشه عبور از امام هستند .