۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۷

آیا پرچم دروغین اسرائیل در سوریه جنگ جهانی سوم را به راه می‌اندازد؟

صهیونیست‌ها بار دیگر دست به قماری بزرگ می‌زنند. آنان امید دارند که سوق دادن جهان به مرز جنگ جهانی سوم و یا فراتر از آن بتواند طرح آنان برای «اسرائیلی بزرگ‌تر» را نجات دهد. یک جنگ بزرگ به صهیونیست‌ها این بهانه را می‌دهد که غیر یهودها را از سرزمین تاریخی فلسطین بیرون بکشند و پاکسازی قومی‌ای را که از سال ۱۹۴۸ آغاز کرده‌اند به پایان برسانند و «بمب جمعیتی» را خنثی کنند.

syriaمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): این پرسشی است که این روزها از سوی عناصر «وطن‌پرست» ارتش امریکا و جوامع اطلاعاتی این کشور و همچنین ارتش و جوامع اطلاعاتی کشورهای دیگر جهان مطرح می‌شود.

اسرائیلی‌ها با ادعای اینکه می‌دانند چه کسی حمله شیمیایی دمشق را انجام داده است سهوا نقش احتمالی خود در این حمله پرچم دروغین را آشکار کردند. از زمان انتشار خبر حمله شیمیایی سوریه، اسرائیلی‌ها فریاد برآورده‌اند که اسد «خطوط قرمز» اوباما را رد کرده است و سپس مداخله‌ی امریکا را خواستار شدند.

اما چرا دولت سوریه که به تازگی پیروزی‌های عظیمی در برابر شورشیان تحت حمایت خارج کسب کرده است باید بخواهد با به راه انداختن یک حمله شیمیایی گسترده، آن هم درست هم زمان با ورود بازرسان تسلیحات شیمیایی سازمان ملل در دمشق خود را گرفتار کند؟ آیا باید باور کنیم که بشار اسد تا این حد احمق است؟

هرچه می‌خواهند درباره اسد بگویند اما او نه احمق است و نه تمایلی به خودکشی دارد.

برای حل معمای این جنایت، درست مانند دیگر جنایت‌ها ابتدا باید دریابیم که چه کسی ابزار، انگیزه و فرصت این حمله را در اختیار داشته است.

اجازه دهید ابتدا از موضوعِ انگیزه شروع کنیم. اسد هیچ‌گونه انگیزه‌ای برای انجام یک حمله شیمیایی بزرگ نداشته و گفتنی است که در عوض انگیزه‌ای قوی برای انجام ندادن آن داشته است.

پس چه کسی انگیزه داشته است؟ یا شاید بهتر باشد از خود بپرسیم چه کسی از این حمله «سود» می‌برده است؟

پاسخ این است؛ اسرائیل و هم‌پیمان آن یعنی گروه تروریستی القاعده.

اسرائیل و القاعده یک هدف ژئو-راهبردی مشترک دارند؛ بی‌ثباتی خاورمیانه. هر دویِ آنان می‌خواهند کشورهای عربی موجود در خاورمیانه را از میان ببرند و کار خود را نیز با سوریه آغاز کرده‌اند.

اسرائیل می‌خواهد به واسطه‌ی بدل کردن کشورهای بزرگی همچون سوریه به مناطقِ کوچکِ قومی و فرقه‌ای، خاورمیانه را تکه تکه کند. چنین چیزی دست کم از زمان انتشار طرح «اودد یینون» در دهه ۷۰ میلادی هسته‌ی دکترین راهبردی اسرائیل بوده است. بی‌ثباتی کنونی سوریه در درجه اول نقشه اسرائیل است؛ بخشی از طرح موسوم به ویرانی «هفت کشور در طول پنج سال» که به گفته ژنرال وزلی کلارک طرح نو محافظه‌کاران پس از واقعه۱۱ سپتامبر بود.

القاعده نیز مانند اسرائیل می‌خواهد کشورهای عربی موجود در منطقه را نابود کند. این گروه می‌گوید هدف نهایی‌اش یک جهان اسلامی متحد است. اما نشانِ القاعده آنچنان در جهان اسلام و جهان عرب منفور است که ایده‌ی جهانی تحت رهبری القاعده به واقع مضحک می‌نماید. تنها کاری که القاعده می‌تواند انجام دهد آن است که در خدمت اسرائیلی‌ها و دست‌نشانده‌های امریکایی و سعودی آنان باشد و در تخریب کشورهای مسلمان کمک کند.

از این رو، اسرائیل و همراهانش در عربستان سعودی و امریکا برای بی‌ثباتی سوریه و مصر با یکدیگر همکاری می‌کنند؛ مصری که در آن السیسی، شخصِ دست‌نشانده اسرائیل دموکراسی را تخریب کرد و حکومتی حتی دیکتاتورتر و بی‌رحم‌تر از آنچه حسنی مبارک رویایش را در سر می‌پروراند بنا نهاد.

حمله شیمیایی در دمشق آشکارا اقدام صهیونیست برای دخیل کردن امریکا در بحران سوریه بود. اسرائیلی‌ها، یعنی استادانِ بزرگ جهان در زمینه به راه انداختن حملات تروریستیِ پرچم دروغین، ابزار، انگیزه و فرصت این کار را داشتند.

نباید فراموش کنیم که اغلب حملات سهمگین و بزرگ در سوریه از جمله بمب‌های سنگرشکن و بمباران‌های شدید، همه از حملاتی بوده‌اند که از سوی اسرائیل برای کمک به شورشیان القاعده طراحی شدند. اسرائیل مقادیر زیادی گاز سمی دارد و توانایی‌اش را در به راه انداختن حملات تروریستی گسترده و مقصر شناختن دشمنان عربش به اثبات رسانده است. از این رو، هر گونه حمله‌ی بزرگ و غیرطبیعی در سوریه که سود آن به شورشیان القاعده که تحتِ حمایتِ اسرائیل قرار دارند، می‌رسد باید حمله‌ای از سوی رژیم صهیونیستی در نظر گرفته شود، مگر آنکه خلاف آن به اثبات برسد.

همانگونه که جف گیتز توضیح می‌دهد، اسرائیلی‌ها استاد به راه انداختن بازی هستند. آنان می‌دانند که نسبت دادن یک حمله شیمیاییِ پرچم دروغینِ بزرگ به بشار اسد، راه خوبی برای تحریک امریکا و حمله هوایی به سوریه است. چرا؟ زیرا دولت امریکا که از سوی بانکداران رژیم صهیونیستی و عوامل نفوذی آن حمایت مالی می‌شود هرگز حملات پرچم دروغین اسرائیل را افشا نمی‌کند، حتی هنگامی که مانند ماجرای لاون، حمله به یو اس اس لیبرتی و واقعه ۱۱ سپتامبر، قربانی این حملات امریکایی‌ها باشند.

اما، اسرائیلی‌ها همچنین می‌دانند که روسیه «خط قرمز» مخصوص به خود را در سوریه کشیده است. روسیه حملات هوایی گسترده غربی‌ها بر ضد سوریه را تاب نخواهد آورد و تغییر رژیم تحمیل شده از سوی آنان را نخواهد پذیرفت.

روسیه در حال حاضر نیز گفته است که حمله شیمیایی در سوریه پرچم دروغینی بر ضد بشار اسد است. چین نیز، ضمن تایید سخن روسیه اشاره کرده است که ادعاهای مربوط به حمایت اسد از حملات شیمیایی با دروغ‌های جورج بوش در سال ۲۰۰۳ درباره وجود سلاح کشتار جمعی در عراق قابل مقایسه است.

خود اسد نیز گفته است که به هرگونه حمله هوایی از سوی غرب پاسخ خواهد داد و انتقامی جانانه از اسرائیل خواهد گرفت. وی می‌داند که دشمن حقیقی در این بین کیست.

عراق، ایران و لبنان از سوریه پشتیبانی می‌کنند و در برابر اسرائیل می‌ایستند. مقامات ایران به اتفاق گفته‌اند که اسرائیل «اولین قربانی» هرگونه حمله غربی به سوریه خواهد بود.

خلف المفتاح، یکی از مقامات سوریه گفته است: «ما تسلیحات راهبردی داریم و قادر به پاسخگویی هستیم.»

بنابراین، هرگونه مداخله از سوی غرب بر ضد اسد به بارانی از بمب بر سر تل‌آویو بدل خواهد شد. تمامِ خاورمیانه (منظورم مردم است، و نه دولت‌ها) برای حمایت از کشورها و بازیگران غیردولتی که اسرائیل را بمباران می‌کنند، به صف خواهند شد.

روسیه از سوریه حمایت خواهد کرد؛ چین دست کم حمایت معنوی و مادی خود را ارائه خواهد کرد.

امریکایی‌ها و اروپایی‌ها، که تحت سیطره‌ی لابی‌های صهیونیست قرار دارند خود را تحت فشار بسیار زیادی خواهند یافت.

خطر رانده شدن جهان به جنگ جهانی سوم وجود دارد.

چرا؟ چون اعتبار اسرائیل به سر آمده است و این رژیم نیز تمایلی به تسلیم شدن ندارد. رژیم آپارتاید صهیونیست به لحاظ جمعیتی ناپایدار و منفور است و تقریبا از سوی تمام خاورمیانه غیرقانونی شمرده می‌شود و بسیاری از مردم در سراسر جهان نیز با آن مخالف هستند. به همین خاطر است که سران اسرائیلی آنقدر دیوانه بودند که خطر به راه انداختن حمله پرچم دروغین ۱۱ سپتامبر را به جان بخرند؛ آنان با خود اندیشیدند که با انجام این کار چیزی برای از دست دادن ندارند و اینکه تنها امیدشان برای دستیابی به «اسرائیلی بزرگ‌تر» با تحریک غرب برای برپایی جنگی تمام عیار بر ضد دشمنان رژیم صهیونیستی محقق می‌شود.

اما اکنون، شمار فزاینده‌ای از مردم جهان داستان رسمی واقعه ۱۱ سپتامبر را رد می‌کنند، افشای اجتناب‌ناپذیر حقیقت درباره ۱۱ سپتامبر اکنون زلزله‌ای است که با حرکت آهسته و آرام امپراتوری امریکا و صهیونیست را به زیر می‌کشد.

بنابراین، صهیونیست‌ها بار دیگر دست به قماری بزرگ می‌زنند. آنان امید دارند که سوق دادن جهان به مرز جنگ جهانی سوم و یا فراتر از آن بتواند طرح آنان برای «اسرائیلی بزرگ‌تر» را نجات دهد. یک جنگ بزرگ به صهیونیست‌ها این بهانه را می‌دهد که غیر یهودها را از سرزمین تاریخی فلسطین بیرون بکشند و پاکسازی قومی‌ای را که از سال ۱۹۴۸ آغاز کرده‌اند به پایان برسانند و «بمب جمعیتی» را خنثی کنند. از زمانی که تحلیل رفتن هر ساله‌ی قدرت صهیونیست‌ها و دست‌نشانده‌های امریکایی آنان آغاز شده است، افراطی‌ها قصد دارند اکنون در این نبرد بزرگ بجنگند و هنوز هم گمان می‌کنند که در این میان سودی برای آنان وجود است.

به نظر می‌رسد پرچم دروغین حمله شیمیایی در سوریه از زمان واقعه ۱۱ سپتامبر بزرگترین تلاش اسرائیل برای «درگیری تمدن‌ها» باشد. این مرتبه، جهان یا باید هر چه سریع‌تر حقیقت را آشکار کند و یا خطر نابود شدن نه تنها میلیون‌ها، بلکه ده‌ها و یا صدها تن را به جان بخرد.

مترجم: پروانه کریمی

دکتر کوین بَرِت، اسلام‌شناس و تحلیل‌گر مسایل امریکا و خاورمیانه است. برت بارها در فاکس نیوز، سی ان ان، پی بی اس و سایر شبکه‌های خبری حضور یافته و برای نیویورک تایمز، کریستین ساینس مانیتور، شیکاگو تریبیون و سایر روزنامه‌ها و مجلات نیز سر مقاله و مقالاتی نوشته است. برت در دانشکده‌ها و دانشگاه‌هایی در سن فرانسیسکو، پاریس و ویسکانسین تدریس کرده است و سال ۲۰۰۸ نیز به عنوان نماینده این ایالت در کنگره امریکا پذیرفته شد. وی نویسنده کتاب‌های «جهاد حقیقی: مبارزه حماسی من بر ضد دروغ بزرگ ۱۱ سپتامبر» (در سال ۲۰۰۷) و «زیر سوال بردن جنگ با تروریسم: مقدمه‌ای برای رای‌دهندگان به اوباما» است. کوین برت، دارای مدرک دکترای در زمینه اسلام‌شناسی-عرب شناسی است.
منبع: پرس تی وی
:::
برچسب‌ها:

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

39 + = 44