ابوصقّارهای سلفی و لائیک: فرجام دوقطبی سازی مردم مصر
پارادکس عجیبی است: در لیبی و سوریه القاعده و گروههای افراطی تروریستی اسلامگرا حمایت میشوند و در مصر و تونس و ترکیه لائیک هایی از نوع طارق النهری؛ لائیک هایی که با مردم عادی کوچه و خیابان همان میکنند که سلفی هایی چون ابوصقار با سرباز ارتش سوریه کرد به این دلیل که شیعه بود و با فریاد "حیدر، حیدر" به سوی او میآمد!
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): عبدالله شهبازی؛ مورخ و پژوهشگر سیاسی، در یادداشتی که در وبسایت شخصی خود منتشر کرده به تحلیل مناقشات اخیر مصر و نسبت آن با افکار عمومی ابران پرداخته است. متن کامل این یادداشت در ادامه می آید:
امروز متوجه شدم دو عکسی که حسن ملا، عکاس لبنانی آسوشیتدپرس، از درگیریهای اطراف میدان تحریر گرفته، و در یادداشتهای فیسبوکم درج کردم، متعلق به مأموران امنیتی مصر نیست؛ طارق النهری، بازیگر ۶۰ ساله سینمای مصر است در حال تیراندازی به سوی مردم! [۱]
این دو عکس، بهمراه برخی نظرات که در فیسبوک و تویتر و وبلاگها و وبگاهها میخوانم، و نیز مقالاتی که برای توجیه کودتای ارتش در مصر به فارسی منتشر میشود، مرا حیران کرده است.
نفرتی عجیب نسبت به هواداران مرسی در مصر میبینم که راه را بر هر گونه تحلیل عقلایی مسدود کرده است. و عجیب تر: همان کسان که کودتای نظامیان را در مصر موجه میدانند، با این استدلال که سلطه اخوان بر مصر خطری است بزرگتر از حکومت کودتا، از “ارتش آزاد سوریه” در مقابل حکومت لائیک بشار اسد حمایت میکنند؛ یعنی از گروههای افراطی سلفی از بدترین نوع آن! هنوز از یاد نبردهایم فیلم تکاندهنده ابوصقّار را، از فرماندهان ارتش آزاد سوریه، در حال خوردن قلب سرباز ارتش بشار اسد؛ فیلمی که دنیا را تکان داد. [۲]
پارادکس عجیبی است: در لیبی و سوریه القاعده و گروههای افراطی تروریستی اسلامگرا حمایت میشوند و در مصر و تونس و ترکیه لائیک هایی از نوع طارق النهری؛ لائیک هایی که با مردم عادی کوچه و خیابان همان میکنند که سلفی هایی چون ابوصقار با سرباز ارتش سوریه کرد به این دلیل که شیعه بود و با فریاد “حیدر، حیدر” به سوی او میآمد!
نمونههای رسوای این ابوصقّارهای لائیک را، چون سرهنگ عمر عفیفی سلیمان و خانم اسراء عبدالفتاح، که مبلغ کشتار و امحاء جمعی مسلمانان در مصر هستند، در فرصتی دیگر معرفی خواهم کرد؛ و نیز الیگارشی مالی قدرتمند مشوق و حامی کودتای ۳ ژوئیه را؛ کسانی چون نجیب انسی ساویرس، میلیاردر معروف قبطی و ثروتمندترین مرد مصر، طارق حجی، رئیس سابق رویال داچ شل خاورمیانه، و صلاح دیاب، میلیاردر مصری و شریک کمپانی هالیبرتون در مصر، که در دوران حکومتهای سادات و مبارک، از طریق پیوند با دیوانسالاری و اقتصاد بغایت فاسد دولتی مصر، به ثروتهای افسانهای رسیدهاند؛ اقتصادی که در کنترل نظامیان بوده و هست.
در اینجا فقط اشارهای میکنم به اسراء عبدالفتاح، زن ۳۴ ساله مصری، که در دسامبر ۲۰۱۲، در اوج تنشهای داخلی مصر بر سر قانون اساسی، محرک دستجاتی بود که به مساجد حمله میکردند و وعاظ و شخصیتهای دینی هوادار قانون اساسی جدید را از منبرها به زیر میکشیدند. این حملات سازمان یافته به مساجد به قتل چند نفر انجامید. این خانم از نامزدهای دریافت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۱۱ بود!
این پارادکس را در رفتار محمد البرادعی، برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۵، نیز میتوان دید. بگفته شیخ حسن الشافعی، عالم خوشنام الازهر، عبدالناصر در سال ۱۹۶۷ حتی یک تن از تظاهرکنندگان مخالفش را نکشت و در دوران او قتل یک فرد باعث برکناری وزیر می شد. و در دوره مرسی، آنگاه که پلیس یک نفر را کشت، برادعی اعلام کرد رئیسجمهور به این دلیل مشروعیتش را از دست داده است. ولی برادعی اکنون معاون رئیسجمهور دستنشانده ژنرالهاست؛ حکومتی که تنها در یک فقره بیش از یکصد تن از مردم عادی را با گلوله میکشد و ۴۵۰۰ نفر را مجروح میکند.
جوامع اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا به سرعت در حال دوقطبی شدن است و کسانی، برخی آگاهانه و هدفمند و برخی از سر احساس و بی آن که بدانند به کجا میروند، این نفرت متقابل را اشاعه میدهند. هم اکنون، سناریوی مصر در تونس کلید خورده است. در ترکیه نیز آغاز شد ولی درایت دولت اردوغان و درایت بزرگترین حزب مخالف دولت اردوغان، حزب جمهوریخواه خلق که هوادار لائیسیته است، آن را مهار کرد؛ گرچه ممکن است در آینده نزدیک از سر گرفته شود.
چهره تاریک و خونین و سرشار از نفرتی که امروزه در مصر میبینم، ظاهراً فرجامی است که برای تمامی جوامع اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا رقم زدهاند؛ جوامعی که در دو سده اخیر فرایند “غربگرایی آمرانه” را تجربه کرده و در پیامد آن مردم به دو بخش اسلامگرا و لائیک تقسیم شده اند. اگر امکان زندگی توأم با احترام متقابل میان این دو بخش از مردم از میان برود، نمی توان به ادامه حیات جامعه امیدوار بود. تنها راه بقاء این جوامع، همزیستی و تعامل فرهنگی میان تمامی مردم است. حذف از هر سو انجام شود جامعه را به سوی تعارض داخلی و فروپاشی خواهد برد.
آنچه در مصر میگذرد پارادکس همه جوامعی است که تجربه تاریخی مشابه با مصر را گذرانیدهاند. آیا دو بخش مذهبی و غیرمذهبی جامعه باید با هم زندگی کنند یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است باید شاهد بالکانیزه شدن خاورمیانه و شمال آفریقا بر بنیاد تعلقات سیاسی برخاسته از تعارضهای فرهنگی باشیم؛ یعنی تجزیه کشورها به دولتهای مبتنی بر فرهنگهای لائیک و اسلامگرا. این مدل جدیدی از بالکانیزه شدن است که با مدل ارائه شده پیشین، تجزیه کشورهای خاورمیانه بر بنیاد قومیتها، تفاوت دارد.
——————————–
پی نوشت ها:
۱- بنگرید به مباحث قبلی درباره تحولات مصر در فیسبوک عبدالله شهبازی:
https://www.facebook.com/abdollah.shahbazi
و نیز به دو آدرس زیر درباره طارق النهری و تیراندازی به سوی مردم در قاهره:
http://www.elwatannews.com/news/details/229798
http://on.fb.me/1bAHI0o
عکسهای طارق النهری در سرچ گوگل:
http://bit.ly/17aS3sh
2- بنگرید به گفتگوی ۵ ژوئیه ۲۰۱۳ پل وود (از بی. بی. سی.) با ابوصقار:
http://www.bbc.co.uk/news/magazine-23190533
http://bbc.in/15YQej8
و نیز اظهارات ناوی پیلای، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل، که اقدام ابوصقار را «جنایت جنگی» توصیف کرد.
http://www.radiofarda.com/articleprintview/24986183.html
:::