راجر کوپر؛ جاسوسی که مفت آزاد شد
در دولت سازندگی و در زمان وزارت امور خارجه آقای ولایتی هم یک جاسوس انگلیسی به اسم «راجر کوپر» در راستای عادی سازی روابط با دولت انگلیس که در پی ماجرای سلمان رشدی تیره شده بود، با سلام و صلوات آزاد شد و اعتراضات گروه های منتقد دولت (موسوم به جناح خط امام و در رأس آن؛ دفتر تحکیم وحدت) هم نتیجه ای نداد.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): این روزها با حضور سه چهره دیپلماتیک در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، عملکرد گذشته دستگاه دیپلماسی در بوته نقد قرار گرفته و وزارت ۱۶ ساله علی اکبر ولایتی در امور خارجه، دبیری ۱۶ ساله حسن روحانی و دبیری ۶ ساله سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی محل بحث و جدل است.
در این میان بحث انرژی هستهای قوت و اهمیت بیشتری دارد، اما مسائل دیگر سیاست خارجه همچون ارتباط با اروپا و امریکا هم از مسائل مهم است. از جمله عملکرد دولتها در مناقشات اتباع خارجی در مظان اتهام جاسوسی، به عنوان مثال آزادسازی ملوانان انگلیسی در دولت احمدینژاد که برخی معتقدند با نظر سعید جلیلی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) انجام شده است.
در این مقال نفیاً یا اثباتاً در مقام موضع گیری درباره این بحث که در زمان خودش محل مناقشات بسیار داغی بود، نیستیم، اما موارد مشابهی در تاریخ دیپلماسی ما وجود داشته که کمتر درباره آن گفته میشود. به عنوان مثال در دولت سازندگی و در زمان وزارت امور خارجه آقای ولایتی هم یک جاسوس انگلیسی به اسم «راجر کوپر» در راستای عادی سازی روابط با دولت انگلیس – که در پی ماجرای سلمان رشدی تیره شده بود – با سلام و صلوات آزاد شد و اعتراضات گروههای منتقد دولت (موسوم به جناح خط امام و در رأس آن؛ دفتر تحکیم وحدت) هم نتیجهای نداد.
البته این بخشی از سیاستهای تنش زدایی (سازش) با غرب (و در رأس آن، بریتانیا) بود که توسط علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه)، محمد جواد لاریجانی (معاون ولایتی) و حسن روحانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) انجام میشد.
راجر کوپر کیست؟
«راجر کوپر» (Roger Cooper)، یکی از جاسوسان حرفهای سازمان اطلاعات انگلستان بود که فعالیتهای زیاد جاسوسی قبل و بعد از انقلاب داشته است. وی طی یک مصاحبه تلویزیونی که در روزنامه کیهان مورخ ۱۱/۶/۱۳۶۶ ص ۱۹ به چاپ رسیده، صریحاً به فعالیتهای جاسوسی خود در ایران اعتراف نموده است. راجر کوپر در این مصاحبه موارد زیر را مورد اشاره قرار میدهد:
«الف) فعالیت به منظور تقویت نفوذ انگلیس در محافل سیاسی ایران و اشراف بر عناصر ضد رژیم در دورة پهلوی، وی ادامه داده است: سازمان اطلاعات ما هر خطری که رژیم شاه را تهدید میکرد، شناسایی کرده نابود میساختند و بنابراین، عوامل انگلیسی (از جمله خود وی) اوضاع سیاسی ایران قبل از انقلاب را چه علنی و چه مخفی زیر نظر داشتهاند.
ب) ما انگلیسیها توانستیم نفوذ خود را از طریق ارتباط با دوستان و عوامل خود در ایران حفظ کنیم.
ج) انگلیس مقداری از مخارج کودتای ۲۸ مرداد را پرداخت، به ویژه پرداختهای علیالحساب به بعضی از رهبران این کودتا که اصرار داشتند پول خود را، به صورت ارز در بانکهای خارجی دریافت دارند. نقش انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد بیشتر نقش طراحی و سازماندهی بود و سیا (CIA) وظایف اجرایی و عملیاتی را به عهده داشت.
د) من برای هویدا و چند تن دیگر از وزرا و مقامات بلندپایه متن سخنرانی تهیه میکردم و با آنها در تماس بودم. این موضوع برای من امکان فراهم میکرد تا بتوانم در زمینة جمعآوری اطلاعات و ارسال گزارش به لندن فعال باشم.
ه) من از طریق جمعآوری اطلاعات سیاسی و اقتصادی برای سازمان اطلاعات انگلستان، بعد از انقلاب اسلامی نیز فعال بودم.»
بنابراین، با توجه به اعترافات فوق، فعالیت جاسوسی راجر کوپر در ایران بویژه در سالهای قبل از انقلاب اسلامی محرز است. [۱]
راجر کوپر، در سال ۱۹۹۳ کتاب «مرگ به اضافه ده سال» را منتشر کرد که شامل خاطرات دوران زندگی و حبس در ایران میشود. وی که در شهر ساحلی بلانس در نزدیک بارسلون اسپانیا زندگی میکند، بارها مصاحبههای مکتوب و تصویری درباره زندگی و سیاست در ایران داشته است. [۲]
تنش زدایی یا معامله یک طرفه؟
باز کردن آغوش دیپلماسی به روی بریتانیا در شرایطی رخ میداد که در دوران دفاع مقدس حمایت آنان از رژیم صدام، لطمات بسیاری به ما وارد کرده بود. برنی کاسلر، استاد دانشگاه جیمز مدیسون درباره سوابق دشمنی بریتانیا با ایران میگوید: «گزارشی که در سال ۱۹۹۶ تحت عنوان «تحقیقات اسکات» منتشر شد نشان داد که هدف دستورالعملهای رسمی در وزارت امور خارجه (FCO) و وزارت دفاع MOD)) برقراری رابطه با هر دو طرف مخاصمه به جای کمک به حادتر شدن درگیری و به طور آشکار اعمال سیاست بیطرفانه در قبال جنگ ایران و عراق بود. فارغ از اینکه ملزومات بیطرفی رعایت نشد، دستورالعملها درباره صادرات جنگافزار به ایران و عراق بر پایه تجارت با هر دو کشور بنا نهاده شده بودند. انبوهی از مدارک ثابت میکند که روند بررسی صادرات شرکتهای بریتانیایی توسط دولت این کشور شدیدا به دور از استانداردهایی بود که از یک کشور مدعی بیطرفی انتظار میرفت. افزون بر آن، دولت بریتانیا از تغییر مسیر جنگافزارهای خریداری شده توسط عربستان سعودی، مصر و به خصوص اردن به سوی عراق آگاه بود. با اینکه سیاست نادرست دولت بریتانیا در اعطای مجوز صادرات جنگافزار به ایران و عراق در مقایسه با سیاست آمریکا تاثیر چشمگیری در ادامه جنگ نداشت، اما آشکارا سد راه یافتن راه حلی برای خاتمه جنگ بود.
اساسا، بریتانیا همانند ایالات متحده تحت رهبری ریگان با تامین اسلحه برای عراق موجب طولانی شدن جنگ شد. با توجه به ماهیت فرسایشی جنگ ایران و عراق، تامین دائمی سلاح برای حمایت از ادامه جنگ حیاتی بود. ایران به طور گسترده مورد بیاعتنایی قرار گرفته بود و مجبور بود تنها بر روی نیروی انسانی (بسیج و دیگران) حساب کند. سیاست بریتانیا در طول جنگ احتمالا نسبت به سیاستهای ریگان که عملا با انتقال اطلاعات جابهجاییهای نظامی نیروهای ایرانی در جانب عراق قرار گرفته بود، تاثیر کمتری داشت، اما مطمئنا شامل تامین سلاح برای صدام حسین بود.» [۳]
اما از سوی دیگر هاشمیرفسنجانی برنامه دومش یعنی پایان جنگ را به فرجام رساند. در همان روزها روزنامه تایمز لندن نوشته بود: «آقای رفسنجانی که اخیراً به سمت جانشین فرمانده کل قوا منصوب شده برای آنکه بتواند در مقابل عراق به پیروزی دست یابد به سلاح نیاز دارد وی سخت خواستار ایجاد نتایجی در جنگ است… آقای رفسنجانی در جستوجوی راهی است که پیامی برای دولت انگلستان بفرستد دولت انگلستان یک ماه قبل در پیامی از حزبالله لبنان و ایران دفاع کرد مبنی بر اینکه بدون قید و شرط مایل به مذاکره درباره گروگانها در لبنان است… رفسنجانی میکوشد به آیتالله خمینی قبل از مرگش بقبولاند که جنگ با عراق جنگ بیهودهای است و اگر رفسنجانی بتواند به پیروزیهای کوچکی در جبهه دست یابد به وی اجازه پایان جنگ داده شود» (سال ۶۷ ص۱۷۴) این گزارش پس از سفر یک هیأت پارلمانی انگلیس به تهران در روزنامه تایمز چاپ شد… در عین حال در همان سال ۶۷ ژاکشیراک توانست با مساعدت ایران چند گروگان فرانسوی را در لبنان آزاد کند تا بتواند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بر فرانسوا میتران پیروز شود و فرانسه را از حمایت عراق باز دارد. گرچه او موفق نشد میتران را شکست دهد اما هاشمی از پیام او خبر داده بود و اینکه «تصمیم گرفتند برای آزادی دو گروگان در مقابل قول و وعدههای آنها تلاش کنیم» (سال ۶۲ ص ۱۰۲) همین تلاشهای دیپلماتیک سبب شد زمینه جهانی برای خاتمه جنگ فراهم شود به گونهای که در ششم تیرماه وقتی هاشمی به رادیوهای شبانه گوش میداد دریافت که «غربیها نمیخواهند روی پیروزی عراق تکیه کنند و با اختصار از آن میگذرند» (سال ۶۷ ص ۱۸۹) این در حالی بود که در یک نبرد شیمیایی ایران آسیب جدی دیده بود: «از مجموعه جریان (حمله شیمیایی) به دست میآید که به جز یکی دو مورد بقیه (نیروهای خودی) مقاومت لازم را نداشتهاند و سرعت مرخصی مصدومان شیمیایی از بیمارستانها که تقریباً خالی شده نشان میدهد که وحشت از شیمیایی بیش از خود آن موثر بوده است.» (سال ۶۷ ص ۱۸۹) [۴]
در ادامه و بلافاصله پس از اتمام جنگ، دولت سازندگی سیاست تنش زدایی را در پیش گرفت: «ایران در سال ۱۹۸۸ سیاستی به نام «درهای باز» را با کلیه کشورها به استثنای اسرائیل، ایالات متحده و آفریقای جنوبی در پیش گرفت. پس از جنگ ایران و عراق، دولت ایران به طور خاص به برقراری روابط نزدیک با کشورهای اروپایی و دول عربی پشتیبان عراق در جنگ بسیار مایل بود. چشمانداز بازسازی روابط با بریتانیا عمدتا نتیجه مذاکراتی بود که در مقر سازمان ملل متحد در ژنو میان «سر دیوید مایریک» و محمود واعظی ـ مدیرکل اروپای غربی وزارت امور خارجه ـ انجام گرفت. این مذاکرات با اعلام عدم دریافت غرامت توسط ایران بابت صدماتی که به سفارت این کشور در سال ۱۹۸۰ وارد شده بود، در قبال عدم پرداخت غرامت بابت خساراتی که در جریان انقلاب به سفارت بریتانیا وارد شده بود به سرانجام رسید. بالا بردن پرچم اتحادیه اروپا در تهران برای اولین بار پس از هشت سال در تاریخ سوم دسامبر ۱۹۸۸ توسط «گوردون پری» – کاردار موقت – برپایه اعلامیه مشترک در ژنو بود که میگفت: «برقراری روابط کامل سیاسی… بر اساس برابری، احترام متقابل و عدم دخالت در امور یکدیگر میباشد.» [۵]
هاشمی رفسنجانی در این باره در خاطرات سال ۶۸ خود میگوید: «در جلسه سران قوا در دفتر آقای [مهدی] کروبی [رئیس مجلس شورای اسلامی] شرکت کردم. درباره راجر کوپر [انگلیسی متهم به جاسوسی] تصمیمگیری شد.» [۶] البته این مسئله تا دو سال بعد (فروردین ۱۳۷۰) محقق نشد.
در هر حال؛ آزادسازی زندانیان انگلیسی در ایران و گروگانهای آنان در لبنان، پیش شرط انگلیس بود: «برای سیاستگذاران در «وایت هال»، حضور بریتانیا در ایران عمدتا به منظور برقراری کانالهای ارتباط با حزبالله لبنان بود که سه شهروند بریتانیا را در اسارت داشت. بریتانیا میخواست ایران به عنوان میانجی با گروگانگیران مذاکره و مقدمات آزادی گروگانها را فراهم کند. اولویت دیگر برای بریتانیا آزادی دو شهروندش، «راجر کوپر» و «نیکولاس نیکولا» بود که به جرم جاسوسی در زندان اوین محبوس بودند. «جفری هاو»، وزیر امور خارجه بریتانیا هرگونه پیشرفت در مذاکرات مربوط به برقراری روابط دیپلماتیک دوجانبه را منوط به آزادی آن دو کرد و اینکه ایران هرگز هیچ شهروند بریتانیایی را به اتهام جاسوسی بازداشت نکند. نهایتا نیکولاس نیکولا در بیست و هفتم دسامبر ۱۹۸۸ از زندان آزاد شد، در حالی که کوپر تا سال ۱۹۹۱ در زندان ماند. «تام کلارک»، نماینده حزب کارگر در پارلمان از منطقه «مانکلندز» که آن سال در هیات نمایندگی بریتانیا در مذاکرات با ایران حضور داشت، گفته بود: «این (آزادی) بیانگر این است که برقراری روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارت کار درستی بود. بسیار مهم است که فشار برای آزادسازی راجر کوپر و گروگانهای بریتانیایی در بیروت ادامه یابد. بهبود حادثه سرنگونی ایرباس ایرانی بر فراز خلیج فارس زمان برد، اما آشکارا اوضاع دارد در جهت درست پیش میرود.» [۷]
اما سهم متقابل ایران چه بود؟ هیچ. راجر کوپر جاسوس پس از ۵ سال حبس در شرایط مناسب زندان، در شرایطی آزاد شد که دولت انگلیس بارها دانشجویان و اتباع ایرانی را حبس و شکنجه کرده بود. نخست؛ گروگانگیری در سفارت ایران در سال ۵۹ که به شهات دو دانشجوی دیپلمات انجامید (شهیدان عباس لواسانی و علی اکبر صمدزاده) و سپس؛ بازداشت دهها دانشجوی معترض ایرانی و اخراج آنان پس از محاکمه در دادگاه نمایشی.
نمونه مشابه این ماجرا، بازداشت طولانی مدت «کوروش فولادی» است؛ جوان ایرانی که در سال ۱۳۵۸ به بهانهای واهی در لندن دستگیر شد و طی ۱۰ سال انواع شکنجههای موحش مأموران انگلیسی را تجربه کرد. فولادی در ۱۶ سالگی بیدلیل در لندن دستگیر شد و در ۲۶ سالگی در حالی که چهرهاش، او را ۴۰ ساله نشان میداد از زندان آزاد شد. وی که در ۱۹ شهریور سال ۱۳۶۸ به تهران بازگشت در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی در این باره میگوید: «یک روز یک فلسطینی روزنامهای را میخواند خبری در مورد «راجر کوپر» جاسوس انگلیسی درج شده بود که به راجر کوپر اجازه تماس تلفنی با خانوادهاش داده شده است. به رئیس زندان گفت این خبری است که در روزنامه خود شما نوشته شده، پس شما چرا به من اجازه چنین تماسی را نمیدهید که سالهاست خانواده خود را ندیدهام. مگر شما شعار دفاع از حقوق بشر نمیدهید؟ آیا ما بشر نیستیم؟»
فولادی بیان اینکه حدود ۵/۴ سال حبس خود را به صورت انفرادی سپری کرده، میافزاید: «من و امثال من در زندانهای انگلیس در آن وضعیت اسفبار به سر میبردیم و راجر کوپر انگلیسی که حتی به جاسوس بودن خود اقرار دارد در زندان، راحت به سر میبرد و حتی به او اجازه تماس تلفنی با خانوادهاش داده میشود. حال جهانیان اگر انصاف داشته باشند، آیا باز هم به ماهیت واقعی مدعیان دروغین حقوق بشر پی نخواهند برد؟» [۸]
اعتراضات
آزادسازی راجر کوپر با اعتراضات احزاب و گروه هابی منتقد دولت (موسوم به چپ و خط امام) روبرو شد. از جمله اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) که در رابطه با آزادی «راجر کوپر» جاسوس انگلیسی بیانیهای منتشر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «اصولاً دستگبری و محاکمه کوپر از آنجایی که از دیرباز مانع عمده در بهبود روابط سیاسی فی مابین جمهوری اسلامی ایران و دولت انگلیس بوده و دولت مزبور همواره یکی از شروط اصلی خویش برای اصلاح روابط خود با ایران اسلامی را آزادسازی این به اصطلاح بازرگان انگلیسی اعلام مینموده است. لذا از همان ابتدا دولت ایران تحت فشار قرار داشت تا آزادسازی راجر کوپر را وجه المصالحهای برای آب شدن یخهای موجود بر سر تجدید روابط خویش با انگلستان قرار دهد. در همین رابطه نیز اظهار نظر یکی از مسئولین وزارت خارجه کشور (آقای دکتر لاریجانی) در این خصوص و اعلام نظر ایشان مبنی بر پیش بینی قریب الوقوع این آادسازی که چند روز قبل از این جریان صئورت گرفت، باعث تعجب و حیرت گردید.»
در ادامه این بیانیه تأکید شده: «در جهان سراسر فریب و نیرنگ امروز هرگونه گذشت از مواضع انقلاب به امید ادغام بیشتر در فضای بین المللی و رفع موانع موجود بر سر راه توسعه کشور، خیالی موهوم و آرزویی پوچ و بیمعناست، زیرا در دنیای متفرعن و بربریت، حتی یک قدم عقب نشینی از سنگرهای موجود، یورش متقابل دشمن را به همراه خواهد داشت. ما این تجربه تلخ را یک بار در تجدید روابط سیاسی خود با انگلستان آزمودهایم، حال چرا باید یک بار دیگر در مقابل آزادسازی جاسوس انگلیس شاهد آن باشیم که وزیر امور خارجه این کشور در گامی فراتر، اصلاح روابط سیاسی دو دولت را موکول به آزادسازی گروگانهای انگلیسی در لبنان نماید.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده بود: «به راستی چرا ما باید ۵ سال قبل از اعلام خبر دستگیری و پخش تلویزیونی اعترافات کوپر جاسوس، احساس غرور کنیم و امروز طی یک اطلاعیه دو جملهای و در حاشیه جزییترین اخبار جامعه، آزادسازی او را بدون هیچ توجیه و توضیح مستدل و قانونی اعلام نماییم.»
این بیانیه میافزاید: «نکته دیگری که تذکر آن لازم مینماید، اعلام خطر از سرعت گرفتن روندی محسوس است که رفته رفته به کم رنگ نمودن و سرانجام حذف مولفه مهمی به نام «مردم و افکار عمومی» از مسائل جامعه و انقلاب خواهید انجامید. همانگونه که حضرت امام (س) و مقام معظم رهبری بارها اعلام و تأکید نمودهاند، همواره نقطه اصلی اتکاء نظام و نهادهای متعدد موجود در آن، این امت مسلمان بوده و مردم نقش بسیار مهم و اساسی در حال شکل گیری است، حرکتی که افکار عمومی را ا نظر روانشناسی ذاتاً مجموعهای کنش پذیر دانسته، نه چیزی ک توانایی عمل خودانگیخته و سازنده را داشته باشد.»
این بیانیه میافزاید: «بحث بر سر نفی مواضع انقلاب نیست، بحث اساسی بر سر اینست که امروز خلأ تحلیلی اصولی در باب مسائل متعدد انقلاب همچون خورهای در فکر و روح فرزندان انقلاب جای گرفته است. بحث امروز ما تنها بر سر این نیست که چرا در صورت ادامه اصرار دولت فاشیست انگلستان در حمایت از سلمان رشدی ملعون، دولت ایران با او رابطه سیاسی برقرار کرده و جاسوس کهنه کارش را نیز آزاد مینماید، امروز نگرانی اصلی ما تنها از این نیست که چرا در چارچوب طرح طائف، ایران انقلابی به خلع سلاح حزب الله در لبنان راضی میگردد، درد اساسی امروز ما تنها این نیست که چرا ایران اسلامی با مرتجعترین رژیمهای منطقه از جمله عربستان این عامل کشتار زائران خانه خدا و پایگاه نظامی استکبار و مصر این رسوای کمپ دیوید رابطه سیاسی خود را مجدداً برقرار میسازد، بلکه سخن اصلی در اینجا آن است که چرا در توضیح اصولی این حوادث بسیار مهم و ضروری هیچ گونه تلاشی از سوی مسئولین ذی ربط در سطح جامعه صورت نمیگیرد. و در توجیه آنها تنها به ذکر عناوین اخبار، آن هم طی اطلاعیههای کوتاه و چند جملهای اکتفا میگردد.» [۹]
همچنانکه بیانیه آن زمان دفتر تحکیم وحدت نشان میدهد، آزادی جاسوس انگلیسی به عنوان نمونهای از عملکرد دستگاه دیپلماسی آقای هاشمی و در رأس آن آقایان ولایتی و محمد جواد لاریجانی، نمود عقب نشینی آشکار از مواضع انقلابی در سیاست خارجی بود که بارها و بارها تکرار شد.
گزارشهای آتی نمونههای دیگری از عملکرد دیپلماسی دولت سازندگی را بررسی خواهد کرد.
________________________________________
[۱] – «راجر کوپر» جاسوس انگلیس، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
به نقل از: عملکرد ۱۱ ساله دولت محافظهکار مارگارت تاچر، محمد شکرانی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
[۲] – مصاحبه تلویزیونی با شبکه بی بی سی، پخش شده در تاریخ ۲۰۰۹/۰۹/۲۲
[۳] – گفتوگوی تاریخ ایرانی با کاسلر، استاد دانشگاه جیمز مدیسون: بریتانیا موجب طولانیتر شدن جنگ ایران و عراق شد، سامان صفرزائی، ترجمه: نیما پرهام، تاریخ ایرانی
[۴] – هاشمیرفسنجانی چگونه به جنگ ایران و عراق پایان داد؟ چرا سپاه و ارتش ادغام نشدند؟، دو لشکر، یک جبهه، گزارش خاطرات سالهای ۶۶ و ۶۷، ماهنامه مهرنامه، شماره ۱۳، تیر ۱۳۹۰
[۵] – گفتوگوی تاریخ ایرانی با کاسلر.
[۶] – سوال حاج احمد آقا از محمد یزدی چه بود؟ / تشکیل جلسه سران قوا در دفتر کروبی، خاطره روز ۲۵ شهریور ۱۳۶۸
به نقل از کتاب «بازسازی و سازندگی» (خاطرات سال ۱۳۶۸)
[۷] – گفتوگوی تاریخ ایرانی با کاسلر.
[۸] – از درون زندانهای انگلیس، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۹ شهریور ۱۳۶۸
[۹] – بیانیه دفتر تحکیم وحدت درباره آزادی «راجر کوپر»، روزنامه ابرار، ۱۷ فروردین ۱۳۷۰