جواد لاریجانی و کمک انتخاباتی از انگلیس!
در برابر محمد جواد لاریجانی اینک نه فقط رقیب ساکت و پنهان او و نه فقط سیاستمداران چپگرا حاضر بودند که خط سومیها یا همان حامیان محمدیریشهری نیز لباس انتقاد بر تن کرده بودند. روحالله حسینیان، محتوای مذاکرات را یک «مصیبت» و «تکاندهنده» خواند و به اعتراض گفت: «لاریجانی خیال کرده اکنون سال 1320 است که سفارت انگلیس برای ما وزیر و وکیل تعیین کند!»
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): در آستانه انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ انتشار بخشهایی از مذاکرات محرمانه محمد جواد لاریجانی با نیک براون(دیپلمات انگلیسی) خبر داغی بود که انتخابات ریاست جمهوری را تحت الشعاع خود قرار داد.
در آن زمان، جواد لاریجانی مقام ریاست مرکز پژوهشهای مجلس(مجلس پنجم) را داشت و در جناح بندی سیاسی از متحدان علی اکبر ناطق نوری بود. پیش از انتخابات وی طی سفری به بریتانیا در ملاقاتی محرمانه با نیک براون یکی از مدیران کل وقت وزارت خارجه انگلیس به وی گفته بود که پیروزی جناح راست در انتخابات میتواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند و تلاش کرده بود با ارائه تصویری رادیکال از جناح چپ و بهویژه محمد خاتمی انگلیس را به حمایت از جناح راست برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری تشویق کند. انتشار بخشی از این مذاکرات در روزنامه های «سلام»، «کار و کارگر» و هفته نامه «عصر ما» به آبروریزی بزرگی برای جناح راست و شخص وی منجر شد تا جایی که وی از آن پس به چهرهای سوخته در میان محافظه کاران بدل گردید.
البته جواد لاریجانی همیشه اقدامات غیرمترقبه ای در سیاست خارجی انجام داده است. چنانچه در سال ۷۸ هم که ایشان هیچ پستی در دولت و مجلس نداشت، با خانم ریتا گریس، از حزب سبزهای آلمان ملاقات کرد که متن و وضوع آن هم هیچگاه منتشر نشد.(نشریه گزارش، خرداد ۱۳۷۸، شماره ۱۰۰) وی همچنین به موضع گیری های شاذ علاقه زیادی داشته و دارد، چنانچه یک بار پیش از حمله امریکا به عراق به عنوان نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس، ملل خواستار سرنگونی هر چه سریع تر رژیم عراق به کمک شورای امنیت سازمان شده بود. همچنین پس از روی کار آمدن طالبان در مصاحبه ای با روزنامه رسالت از “مهارت و موفقیت” طالبان در حفظ حکومت تجلیل کرده بود.
مواضع شاذ و رنگارنگ ایشان در بحث های سیاست داخلی هم جالب است. وی که در انتخابات مجلس ششم از هاشمی دفاع کرده و گفته بود: «تاریخ هرگز نمیتواند هاشمی را حذف کند زیرا افرادی مانند آقای هاشمی در انقلاب کم هستند»(روزنامه عصر آزادگان، شماره ۱۵۵، سوم اردیبهشت ۱۳۷۹) در سال ۸۹ با چرخشی ۱۸۰ درجه در دفاع از عملکرد احمدینژاد در مجامع بینالمللی گفت: «حیف است که رئیس جمهوری فقط دو دوره است چون عملکرد احمدینژاد در این دوره بهتر از دوره قبل بوده است.»(ایلنا، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹)
اما ماجرای نیک براون فراتر از این ها بود.
ماجرا چه بود؟
جواد لاریجانی که به عنوان یک دیپلمات و پارلمانتاریست راستگرا در مجامع خارجی شناخته می شد، در سفری که در سال ۷۵ به لندن داشت، مصاحبهای مطبوعاتی را در لندن ترتیب داد و برنامههای علی اکبر ناطقنوری برای کشورداری را به گوش خبرنگاران بیگانه خواند. مهمتر از این مصاحبه مطبوعاتی اما صراحت لاریجانی بود در گفتوگو با نیک براون انگلیسی، آنچنانکه با افشا و انتشار متن مذاکرات در ایران، گره در کار رئیس و مشاور دیپلماتش افتاد. لاریجانی به طرف انگلیسی خود گفته بود که ناطقنوری، سیاستمردی لیبرال است و رقیب او – سید محمد خاتمی – اما از جرگه سیاستسازانی است که در سال ۵۸ سفارت آمریکا در تهران را به اشغال خود درآوردند. او حتی گفته بود ریاست بنیاد ۱۵ خرداد – [آیتالله حسن صانعی] که زمانی جایزه برای اعدام سلمان رشدی معین کرده بود – را نیز یکی از هواداران محمد خاتمی عهدهدار است و حامیان خاتمه در ایران تندروهای چپمزاج تشکیل میدهند. (مذاکره مخفیانه «محمدجواد لاریجانی» با مقام بریتانیایی، سایت عدالتخواهی، ۲۰ آذر ۱۳۹۰)
رسانه های ضدانقلاب هم در این ماجرا حداکثر استفاده را بردند. رادیو بی بی سی، در برنامه شامگاهی ۲۰ آوریل خود، ضمن اشاره به افشای مذاکرات لاریجانی با انگلیسی ها در مطبوعات ایران، در تفسیر انتخابات آینده ریاست جمهوری در ایران گفت: «… بدین ترتیب می توان گفت که ناطق نوری برای رسیدن به ریاست جمهوری با دشواری روبرو شده است»!
از همه بیشتر باقیمانده چپ نمایان حزب توده که در تلاش بود تا جمهوری اسلامی را به غرب گرایی متهم سازد. در واقع این «راه توده» ارگان گروهک کمونیست حزب توده بود که پیش ار نشریات داخلی ایران و در افند ماه ۱۳۷۵ خبر این مذاکرات را افشا کرد: «بدنبال مذاکرات هیات حکومتی در لندن، که سه وزیر کابینه و یک هیات مطبوعاتی در آن حضور داشتند، همزمان با انتخابات میان دوره ای و مشخص شدن نتایج آن، “محمد جواد لاریجانی” مذاکراتی چند روزه را در لندن رهبری کرد. او که خود را وزیر خارجه دولت احتمالی “ناطق نوری” می داند، در پایان این سفر مصاحبه ای با رسانه های انگلستان کرد، که در ایران نیز منتشر شد. او برای اطمینان خاطر محافل بزرگ سرمایهداری جهانی، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و ضمن انتقاد از دولت رفسنجانی که نتوانسته است خصوصی سازی را آنگونه که انتظار می رفت اجرا کند، اعلام داشت که “ناطق نوری” با قدرت این خصوصی سازی را در ایران اجرا خواهد کرد!» (راه توده، شماره ۵۷، اسفند ۱۳۷۵)
راه توده بدون آنکه از مضمون مذاکرات جواد لاریجانی در لندن ارتباط داشته باشد، تنها با توجه به لحن رسانه های دولتی انگلستان نسبت به سفر وی چنین حدس زد: «لحن مثبتی که رادیو بی بی سی در این ارتباط دارد، گفتگوهای نوبتی “بادامچیان”، دبیر اجرایی موتلفه با بی بی سی، که همگی جنبه تبلیغاتی و تایید آمیز دارد، هیچکدام بی دلیل و حکمت نیست! دلیل و حکمتی که باید در همان تعهدی جستجو کرد که محمد جواد لاریجانی برای پیگیری برنامه لیبرالیسم اقتصادی و خصوصی سازی بعنوان سخنگوی موتلفه در لندن اعلام داشت.» (همان، شماره ۲۹۰، ۱۰ آبان ۱۳۸۹)
اما کمی بعد متن این مذاکرات هم منتشر شد:
«تاریخ ۲۱/۱۱/۷۵ – لندن – نیک براون، رئیس اداره خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس به دنبال دیداری که در ایران داشته… درخواست کرد در محل سفارت به دیدن آقای لاریجانی بیاید….
براون: آیا حجم پول بالای در گردش باعث نگرانی شماست؟
لاریجانی: بله، بایستی سیاست اقتصادی و پولی محکمی داشته باشیم. اقداماتی در این جهت خصوص انجام خواهیم داد. (اشاره او به دولت آینده است!)
براون: قیمت گذاری نفت و پیش بینی آن در مجلس چطور بود؟
لاریجانی: مجلس روی ۱۸ دلار بودجه را تنظیم کرد، ولی دولت نظرش بر ۱۵ دلار بود.
نیک براون:… حتما در مصاحبه مطبوعاتی جنابعالی سئوالاتی مشابهی (در باره سلمان رشدی و بیانیه بنیاد ۱۵ خرداد) از سوی خبرنگاران مطرح شد، جواب شما چه بود؟
لاریجانی: مجمع روحانیون مبارز از کاندیداتوری آقای خاتمی حمایت کرده است. تندروها می خواهند به آقای ناطق نوری فشار آورده تا از مواضع قبلی خود عدول نماید. با مواضع آقای ناطق نوری و با من هم آشنا هستید. ما تغییر مواضع نداده ایم. حداکثر باید انتظار داشت که ایشان در برابر این فشارها سکوت اختیار نماید و گرنه نباید انتظار معجزه از ایشان داشت…
نیک براون: جنابعالی از حامیان جدی آقای نوری بوده و در این جهت تلاش می نمائید. درباره آقای ری شهری تا حدی مطلع ام، درباره آقای خاتمی بفرمائید.
لاریجانی: انتخابات جدی در پیش داریم، آقای خاتمی یک فرد فرهنگی و شخصیت برجسته ای است در بین روشنفکران و هنرمندان و طرفداران زیادی دارد. آقای خاتمی کاندیدای جناح تندرو می باشد. صانعی، رئیس بنیاد ۱۵ خرداد هم جناح آقای خاتمی است، که امروز در باره جایزه موضوعی را مطرح کرده است.
نیک براون: تحمل آقای خاتمی نسبت به آزادی بیان و مطبوعات تا چه حد می باشد؟
لاریجانی: خاتمی شخصا اهل تسامح و تحمل می باشد، ولی گروهی که وی را حمایت می کنند افراد تندروئی هستند. من نه اشغال سفارت امریکا در تهران را تائید می کنم و نه اذیت و آزار دیپلمات های ایرانی در اروپا را. افرادی که از آقای خاتمی حمایت می کنند از اشغال سفارت امریکا در تهران حمایت نموده و آن را تائید می کنند ولی افراد لیبرال مثل من آنرا تائید نمی کنند. معتقدم باید طبق اصول و مقررات بین المللی با مسائل برخورد نمائیم… (با کودتای ۲۲ خرداد وعده لاریجانی هم همه آن “تندروها” و اشغال کنندگان سفارت در زندان هستند و خیال انگلستان هم می تواند راحت باشد.)
نیک براون: سیاست خارجی، خصوصا در منطقه خاور میانه، اولویت اصلی برای حزب کارگر نخواهد داشت. اروپا اهمیت خود را در سیاست خارجی خواهد داشت. تفاوت زیادی در نگرش اقتصادی و یا نظارت بر سیاست پولی نخواهد بود. حزب کارگر در سیاست های بهداشتی و آموزش و پرورش با حزب محافظه کار متفاوت خواهد بود. در منطقه خلیج فارس همه دولت ها در حد خود برای دولت انگلیس مهم خواهند بود. مشکلات در بغداد را چگونه تفسیر می کنید؟
لاریجانی: فشار اصلی بر صدام حسین فشار داخلی است. حزب بعث در جهت تثبیت خود با مشکلاتی روبروست، صدام مشکلات خانوادگی دارد، البته این مشکلات صدام را به زانو در نخواهد آورد. صدام حتی با حفظ قصر خود، دست از حاکمیت برنخواهد داشت. ایران، انگلیس و آمریکا می توانند یک نوع سیاست دسته جمعی را در قبال عراق دنبال نمایند. نیاز به اعزام نیروی نظامی نیست. می توانیم به گروه های میانه رو عراقی کمک کنیم، به شکلی که منافع غرب نیز تهدید نشود…» (راه توده، شماره ۵۹، اردیبهشت ۱۳۷۶)
واکنش ها
اولین نشریه ای که جرأت افشای این ماجرا را یافت، هفته نامه «پنجشنبه ها» بود که در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۷۶به مذاکرات پنهانی محمد جواد لاریجانی اشاره کرد. پس از آن روزنامه «کار و کارگر» این متن را به نقل از «پنجشنبه ها» در عنوان بزرگ منتشر کرد. البته متن مذاکرات جواد لاریجانی با نیک براون هیچ گاه منتشر نشد، جز بخشی از آن که روزنامه سلام در روز ۳۱ فروردین ۷۶ به نقل از وی نوشت: «من نه اشغال سفارت امریکا در تهران را تایید میکنم و نه اذیت و آزار دیپلماتهای ایران در اروپا را. افرادی که از آقای خاتمی حمایت میکنند از اشغال سفارت امریکا در تهران حمایت کرده و آن را تایید میکنند ولی افراد لیبرالی مثل من آن را تایید نمیکنند.» (شیطان و نیاز، شراب و نماز، دیپلماسی ایرانی، ۸ آذر ۱۳۹۱)
در پی انتشار متن مذاکرات، محمد جواد لاریجانی جانب تکذیب را گرفت. تکذیب اما کارساز نبود که او متن دیگری منتشر کرد و آن را متن اصلی خواند، متنی که البته هفتهنامه «عصر ما» ارگان مجاهدین انقلاب، چنین به ارزیابی آن پرداخت: «ایشان (لاریجانی) در بدو امر تلاش کرد متن منتشره (اولیه) را تکذیب کند. این اقدامات موثر نیفتاد چرا که نفر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن که در ملاقات حضور داشته و از مذاکرات صورتبرداری کرده بود، ضمن تایید متن، شجاعانه آمادگی خود را برای ادای توضیح و شهادت در هر مرجعی، اعلام کرد. پس از این مرحله، آقای لاریجانی به سفارت ایران در لندن متوسل و از ایشان درخواست ارسال متن دیگری کرده است. در متن جدیدی که به آن عنوان «متن کامل مذاکرات» داده شده و گفته میشود با رایزنی خود آقای اردشیر لاریجانی تهیه و ارسال شده است تلاش ناموفقی در جهت پوشاندن نقاط ضعف متن قبلی به عمل آمده است. برای این منظور حداقل ۲۰ جمله و عبارت که در خلاصه مذاکرات وجود داشته باشد، حذف شده است. ضمنا جملاتی نیز در جهت تلطیف اظهارات قبلی اضافه شده است.» (داستان دو دیپلمات، هفته نامه شهرون امروز، مرداد ۱۳۸۶)
بهزاد نبوی در گفتگویی که با ماهنامهی صبح به مدیریت مهدی نصیری انجام داد [شمارهی ۷۲، ۲۶ مرداد ۱۳۷۶]، به دلایل این موضعگیری تند نسبت به لاریجانی پرداخت که امروز… بازخوانی بخشهایی از آن، جالب توجه مینماید. او میگوید: «مذاکرات لندن با دو رویکرد مورد انتقاد واقع شده است. یکی به لحاظ دیدگاههای آقای اردشیر لاریجانی که همسو با انقلاب و خط امام نبود چون وقتی ایشان در ماجرای سلمان رشدی، موضعی همدلانه با دولت انگلیس اتخاذ میکند، یا در مورد اشغال لانه جاسوسی موضعی مخالف اتخاذ میکند، همه میگویند این مواضع، مغایر با دیدگاههای مسلط بر انقلاب و نظام است… رویکرد دوم… این است که ما نمیتوانیم این مذاکرات را جز نوعی مواضعهی سیاسی با یک دولت خارجی تلقی کنیم آن هم نه یک دولت خارجهی معمولی مثلاً بورکینافاسو یا یک دولت دوست مثل سوریه… بلکه یک دولت خارجی استعمارگر که سابقهی نفوذ و سلطهی ۲۰۰ ساله در کشور ما داشته و هنوز هم علایقی در کشور ما دارد. هنوز سازمان فراماسونری که یک سازمان دستنشاندهی انگلیس است، در ایران ریشهکن نشده است. در ضمن این دولت، دولتی است که نزدیکترین متحد امریکا خصوصاً پس از فروپاشی شوروی و آغاز نظم نوین جهانی به حساب میآید. الان در بلوکبندیهای قدرت در جهان، امریکا و انگلیس در یک طرف قرار دارند و بقیهی اروپا، ژاپن، چین و روسیه،بدون آن که در یک بلوک باشند، در مقابل این بلوک قدرت ایستادهاند… بنابراین اگر این مواضعه و تبانی با کشوری با این مشخصات صورت گرفت، برای ما قابل توجیه نیست… برخورد ما با آقای لاریجانی یک چنین برخوردی است. یعنی، ایشان را متهم میکنیم به اینکه در یک مواضعهی سیاسی با یک چنین دولتی شرکت کرده است». (مذاکره مخفیانه «محمدجواد لاریجانی» با مقام بریتانیایی، پارسینه، ۲۰ آذر ۱۳۹۰)
در برابر محمد جواد لاریجانی اینک نه فقط رقیب ساکت و پنهان او و نه فقط سیاستمداران چپگرا حاضر بودند که خط سومیها یا همان حامیان محمدیریشهری نیز لباس انتقاد بر تن کرده بودند. روحالله حسینیان، روحانی عضو جمعیت دفاعی از ارزشها از جمله این منتقدان بود که محتوای مذاکرات را یک «مصیبت» و «تکاندهنده» خواند و به اعتراض گفت: «لاریجانی خیال کرده اکنون سال ۱۳۲۰ است که سفارت انگلیس برای ما وزیر و وکیل تعیین کند!» (داستان دو دیپلمات، هفته نامه شهرون امروز، مرداد ۱۳۸۶)
علاوه بر این، راست گرایان هم مجبور به واکنش انتقادی و برائت از لاریجانی شدند. از جمله اینکه محمد رضا ترقی از اعضای حزب موتلفه اسلامی و از حامیان ناطق نوری در همان زمان، گفت: «گویا الآن در قرن ۱۷و ۱۸ میلادی زندگی می کنیم و آقای لاریجانی گمان کرده اند که هنوز انگلیس بر ایران اسعتمار دارد که از وی می خواهد تا از ناطق نوری حمایت کنند!» (مذاکره مخفیانه «محمدجواد لاریجانی» با مقام بریتانیایی، پارسینه، ۲۰ آذر ۱۳۹۰)
بدین ترتیب نیروهایی از مجمع روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با مصاحبههای پی در پی، چنان فضایی درست کردند که لاریجانی به چهرهای منفی در افکار عمومی تبدیل شد. در راهپیمایی ۱۳ آبان همان سال، بیانیههایی از سوی دفتر تحکیم وحدت در محکومیت اقدام لاریجانی منتشر شد که نشان از جدی بودن اعتراضات داشت. مهمترین ایرادی که جناح چپ بر لاریجانی وارد می کرد، بیان مسائل داخلی کشور در حضور بیگانگان بود. چهرههایی همچون بهزاد نبوی (از سازمان مجاهدین انقلاب) به شدت به لاریجانی تاختند که چرا با انگلیسیها جلسه گذاشته و اسرار کشور را با آنها در میان نهاده است. موضعگیری تند و همه جانبهی جناح چپ نسبت به این دیدار، آنچنان وضعیتی پیش آورد که منجر به حذف عملی لاریجانی از عرصهی سیاست شد. او از مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار گذاشته شد و تا چندی پیش، از ممنوع التصویرهای تلویزیون بود! (مذاکره مخفیانه «محمدجواد لاریجانی» با مقام بریتانیایی، پارسینه، ۲۰ آذر ۱۳۹۰)
امروز که راست گرایان با عنوان «اصولگرایی» چهره انقلابی به خود گرفته و شرکت عباس عبدی در مناظره ای با یکی از گروگانهای لانه جاسوسی در پاریس(۱۳۷۷) را بر سر او و دوستانش می کوبند(در حالی که عبدی یک روزنامه نگار مستقل بود و نه مقام مسئول و ضمنا مناظره کرده بود و نه مذاکره) شاید یادآوری این مذاکرات دوستان اصولگرا با مقامات انگلیسی بر سر آینده جمهوریت کشور جالب باشد! شاید از ضعف حافظه تاریخی ماست که فراموش کرده ایم کدام جناح برای رابطه با انگلیس اشتیاق داشت و کدام جناح بر مواضع خط امامی و انقلابی خود اصرار می ورزید!
:::
[...] «چرت ملوکانه» ولایتی به روایت جواد لاریجانی!» و «جواد لاریجانی و کمک انتخاباتی از انگلیس!» [...]
خوب چه فرقی میکرد حزب مخالف هم با عناوین مختلف در پی مذاکره با اروپائیان و غرب بود.