۱۵:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۳ مروری بر زندگی و مبارزات شهید آیت الله صدوقی؛

شهید صدوقی: مجاهد دانشمند یزد

امام در پیام تسلیتی چنین فرمودند: «اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم، و اسلام خدمتگزاری متعهد را، و ایران فقیهی فداکار، و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد.

sadoghi_(9)_Fixd«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): آیت الله صدوقی رحمه الله، در هشتم صفر ۱۳۲۷ (ه.ق) در شهر یزد متولد شد. پدرش میرزا ابوطالب، فرزند محمدرضا و او فرزند آخوند ملا مهدی بود. آیت الله صدوقی در سن هفت سالگی، پدر و در نه سالگی، مادرش را از دست داد و از آن پس حت سرپرستی پسرعمویش، میرزا محمد کرمانشاهی قرار گرفت (۱). به اعتقاد همگان این خاندان پاسداران شریعت بودند و ملامحمد مهدی که در عصر فتحعلی شاه می زیست، به دلیل ظلم ستیزی اش، مورد غضب شاه قرار گرفت و از کرمانشاه به یزد تبعید شد. آیت الله صدوقی، دروس ابتدایی را در مکتب خانه، به پایان رساند و در ۱۳ سالگی وارد مدرسه عبدالرحیم خان شد. پس از اتمام جامع المقدمات و قوانین راهی مدرسه چهارباغ اصفهان شد و یک سال بعد به یزد بازگشت (۲). وی در ۲۲ سالگی (۱۳۴۹) به قم هجرت کرد و به دلیل فضایل اخلاقی و امانتداری به سرعت مورد توجه بسیاری قرار گرفت. در قم از محضر آیات عظام؛ عبدالکریم یزدی، سید صدرالدین صدر، محمد تقی خوانساری، محمد حجت کوهکمره ای بهره برد . معظم له امر تحصیل و تدریس را در اولویت قرار داد و لذا به یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم مبدل گردید. از جمله بزرگانی که از محضر او خوشه چینی کردند می توان از آیات عظام و بزرگانی چون فاضل لنکرانی، شهید قدوسی، شهید مطهری، محمد تقی جعفری، احمد جنتی و سیدهاشم رسولی محلاتی یاد کرد (۳).

شهید صدوقی رحمه الله مبارزه را از دوران رضاخان آغاز کرد؛ عصری که شاه عزم خود را برای نابودی حوزه علمیه قم جزم کرده بود. با ورود امام خمینی رحمه الله به صحنه، مبارزات شهید صدوقی هم شدت بیشتری یافت. او از فدائیان اسلام، مسلمانان لبنان و امام موسی صدر حمایت می کرد.

sadoghi_(1)_Fixdدر بهمن ماه سال ۱۳۳۰ همزمان با رحلت آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، با درخواست مردم و توصیه امام رحمه الله، به یزد رفت(۴) و دامنه مبارزاتش را گسترش داد. این امر باعث شد تا مردم یزد و شهرهای مجاور به صحنه مبارزه علیه حکومت پهلوی کشانده شوند و در وقایع پانزده خرداد و مبارزه با مظاهر فساد و تمدن منحط غربی، کشف حجاب، تبدیل تاریخ شمسی به شاهنشاهی، جشنهای هنر و … حضوری موثر داشته باشند. شهید صدوقی هر از چند گاهی به تبعیدیان سر می زد و از آنها دلجویی می نمود.

پس از پیروزی انقلاب، به فرمان حضرت امام، معظم له به امامت جمعه یزد منصوب گردید . ایشان به اقدامات فرهنگی و عمرانی فراوانی دست زد که می توان به تعمیر ۱۸ مسجد، تاسیس و تعمیر ۱۹ مدرسه علوم دینی، تاسیس سازمانهای خیریه و بنیاد صدوق قم به مساحت ۲۲۰ هزار متر مربع و … اشاره نمود.

وی به دلیل تاثیرگذاری فراوان در جریان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نیز مورد سوء قصد قرار گرفت. سرانجام در رمضان سال ۱۳۶۰ (ه. ش) بعد از نماز پرشکوه جمعه، مورد حمله منافقی سیاه دل قرار گرفت و در سن ۷۵ سالگی شربت وصال محبوب را سرکشید.


امام در پیام تسلیتی چنین فرمودند: «اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم، و اسلام خدمتگزاری متعهد را، و ایران فقیهی فداکار، و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد.(۵) »

مقام معظم رهبری درباره ایشان فرمودند: «او تسلیم و مطیع امام بود; فکرش و عقیده اش و عملش در جهت و در خط فکر عقیده و عمل امام بود و هیچگونه رای و فکری را بر رای و فکر امام ترجیح نمی داد . به همین دلیل بود که از اول انقلاب تا آخر، مواضع ایشان یک مواضع صد در صد صحیح و درست بود. (۶) »

sadoghi_(15)_Fixdرویکرد به جوانان

آیت الله صدوقی که در سن ۴۵ سالگی به یزد بازگشت، نسبت به جوانان رویکردی مثبت داشت به گونه ای که در اندک زمانی پس از ورود، مسجد حظیره برخوردار از یک نماز جماعت با صفهای مملو از جوانان شد . گاهی جوانان در ایام امتحانات برای درس خواندن به مسجد می آمدند; البته به مقتضای شور جوانی، سر و صدا می کردند و این بر برخی نمازگزاران گران می آمد; لذا نامه ای به آیت الله صدوقی نوشتند که «مسجد خانه خداست نه جای بی ادبی، فکری به حال این جوانها بکنید که به مسجد نیایند .» آیت الله صدوقی رحمه الله به شدت از این طرز تفکر ناراحت شد و گفت: «بگذارید جوانها با مسجد انس بگیرند و آشنا شوند. مسجد که فقط برای کهنسالان و بازنشستگان نیست. اینها امید کشورند. روزی می آید که اینها چرخ عظیم اجتماع را به حرکت در می آورند.»

طولی نکشید که الفت او با جوانان بیشتر شد و سه شنبه شبها جلساتی با حضور ۵۰ الی ۶۰ جوان پیرامون مسایل دینی و اجتماعی شکل گرفت (۷) . طبق گزارشهای ساواک – معمولا – مبارزین اطراف وی از جوانان بودند .

مخالفت با بهائیان

sadoghi_(17)_Fixd ایران عصر پهلوی؛ جولانگاه بهائیان بود و آنان در پی تسلط بر منابع مالی و تولیدی کشور می کوشیدند; در مقابل، علمای دین در تلاش بودند تا مردم را از مصرف محصولات آنان منع کنند و منابع کشور به خدمت بهائیان درنیاید. حضرت آیت الله شهید صدوقی در یزد برای مبارزه با این کار از شیوه تکثیر اعلامیه مراجع و اطلاع رسانی به مردم در مورد تحریم کالاهای بهائیان استفاده می کرد.

ساواک فعالیت شهید صدوقی برای اطلاع رسانی در این باره را چنین گزارش می کند: «شیخ محمد صدوقی، فرزند ابوطالب، پیشنماز مسجد حظیره شهرستان یزد، اعلامیه هایی مبنی بر تحریم فراورده های شرکتهای زمزم و ایران گاز در اختیار دارد و به وسیله چند نفر، بین اهالی توزیع می نماید …(۸)»

مقابله با رباخواری

رباخواری از جمله گناهان اقتصادی بزرگی است که چرخهای اقتصاد و تولید را متوقف و نظام اقتصادی را فلج می کند، ولی این مقوله، در حکومت پهلوی به شدت رواج داشت؛ لذا در مقابله با این پدیده زشت و حرام، حضرت آیت الله صدوقی به ویج سنت حسنه قرض الحسنه همت گمارد و با تاسیس صندوق قرض الحسنه، افراد زیادی را از دام این پدیده شوم رهایی بخشید (۹) .

مرزبان دینداری

یکی از مومنین یزد که با زنی تازه مسلمان ازدواج کرده بود، وفات یافت. همسر و فرزندش بی سرپرست ماندند. همکیشان پیشین آن زن به ملامت وی پرداختند و پیشنهاد کردند در صورت بازگشت به دین قبلی، به او کمک کنند. شهید آیت الله صدوقی رحمه الله به محض اطلاع، تمام وجوه شرعی را که به دستش رسیده بود، برای آن خانواده فرستاد و آنان نیز ضمن حفظ دین اسلام، تا مدتها بدون دغدغه روزگار گذراندند (۱۰).

sadoghi_(10)_Fixdدفاع فرهنگی

بی شک اقدامات فرهنگی مانند چاپ کتبی که به دفاع از تشیع در مقابل تهاجمات می پردازند از جمله عرصه های دفاع از ارزشهاست. آیت الله صدوقی با این دید به چاپ کتاب «تشیید المطاعی و کشف الضغائن» همت گمارد. این کتاب توسط علامه سید محمد لکنهوی (۱۲۶۰ ق) و در پاسخ به کتاب «تحفه اثناعشریه» نوشته شده بود. در پایان مقدمه این کتاب چنین آمده است: «چون کتاب تحفه اثناعشریه مجددا به چاپ رسیده و پخش شده است; لازم بود جوابش هم چاپ شود. سماحة حجة الاسلام والمسلمین آیت الله صدوقی «ادام الله ظلاله الوارفة» امر فرمودند و مخارج چاپ این کتاب را بذل فرموده، احسان عظیمی به جامعه تشیع فرمودند. (۱۱) »

در برابر طاغوت

بعد از آن که در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضاخان با سپردن امور به دست ولیعهد خود استعفا داد، سوار اتومبیل شد و به سوی اصفهان رفت. اتومبیل در عباس آباد دلیجان خراب شد، شاه دیروز و پدر شاه امروز خواست در فرصتی که ایجاد شده در باغهای اطراف گردش کند، لذا روانه باغی شد، اما دقایقی بعد معلوم شد باغ توسط آیت الله صدوقی اجاره شده است و معظم له نیز آن روز در باغ بود . وقتی به او خبر می دهند رضاخان می خواهد به باغ شما وارد شود – به دلیل تنفر از شاه – می گوید: «به او بگویید باغ خانوادگی است و نمی توان وارد شد.» ، اما رضاخان بی اعتنایی می کند و وارد باغ می شود . حضرت آیت الله صدوقی با لباس روحانیت در باغ به راه افتاد و با ابراز ترشرویی و ناخشنودی، نارضایتی خود را بروز داد و شاه را به خشم آورد. شاه نیز مجبور به خروج از باغ شد. محمد رضا شاه که از این برخورد با پدرش به شدت خشمگین بود، تصمیم گرفت در سفر به یزد، آیت الله صدوقی را ادب کند، اما اقتدار و نفوذ شهید صدوقی نزد مردم مانع از این عمل گردید (۱۲).

sadoghi_(6)_Fixdحمایت از فدائیان اسلام

آیت الله صدوقی از فدائیان اسلام به شدت حمایت می کرد، به گونه ای که خانه اش در شهر قم پناهگاه آنان بود. در سال ۱۳۳۰ (ه . ش) وقتی سید عبدالحسین واحدی (مرد شماره دو فدائیان اسلام) تحت تعقیب قرار گرفت، آیت الله صدوقی او را در خانه اش پنهان کرد . ماموران شاه دو مرتبه به منزل او ریختند، ولی بعد از ناکامی از پیدا کردن واحدی، با عذرخواهی از آنجا خارج شدند ۱۳) .

اعلام بیزاری با صدور بیانیه

وقتی فاجعه حمله به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۲ به وقوع پیوست، شهید صدوقی اعلامیه ای تحریر کرد و آن را به امضا دیگر علما نیز رساند. طی این اعلامیه از اقدامات رژیم، چنین اعلام نفرت شده بود:

«… ضرب و شتم و نهب و قتل عده ای از محصلین علوم دینیه در مدرسه فیضیه، قضیه ای نیست که زود از خاطر مسلمین محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التیام پذیرد. اینک در ضمن عرض همدردی، خاطر آقایان محترم را مستحضر می داریم که مادامیکه روح در بدن و نیم جانی در تن است، طبق تصمیمات علمای اعلام و راهنماییهای آیات الله العظام از هیچگونه اقدامی به منظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهیم کرد. (۱۴) »

sadoghi_(8)_Fixdاعتراض به جشنهای ۲۵۰۰ ساله و . . .

آن گاه که موضوع اعلام تاریخ شاهنشاهی به جای شمسی مطرح شد و دولت در پی ترویج آن برآمد، علمای دین از جمله آیت الله صدوقی به مخالفت پرداختند . آیت الله صدوقی با فریادی رسا می گفت: «ای مردم! این حکومتهای فعلی دستور از خارجی می گیرند . همه چیزتان را از شما گرفته و می گیرند; دینتان را … اخلاقتان را و حتی تاریخ اسلامی را با تاریخ زردشتی جایگزین کرده اند. (۱۵) »

وی در برابر تمام مظاهر ترویج طاغوت مقاومت می کرد و گزارشهای ساواک، گویای این واقعیت است: «برابر سوابق موجود، شیخ محمد صدوقی… در ۲۲/۸/۴۱ با شرکت نسوان در انجمنهای شهرستان و استان مخالفت و مردم را از دادن رای به بانوان منع نموده است … به آقای محمد علی صدوقی تذکر دهند چنانچه در آینده نسبت به جشنهای شاهنشاهی اظهار نظر منفی کند، از منطقه طرد خواهد شد … نامبرده از شرکت در مراسم نیایش ۱۵ بهمن سال ۱۳۵۱ و ۲۱ فروردین سال جاری نیز خودداری و یک روز قبل از مراسم مزبور به منظور عدم شرکت در نیایش به بهانه های مختلف منطقه را ترک نموده که عمل وی توسط مردم تعبیر به تفسیرهای مختلفی گردیده است. خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به مراتب فوق و این که امکان دارد ادامه رفتار شخص مزبور باعث تجری سایر روحانیون افراطی گردد; به هر نحو که صلاح باشد با نامبرده رفتار نماید. (۱۶) »

sadoghi_(18)_Fixdشیوه های اطلاع رسانی

آیت الله صدوقی از طرف رژیم به عنوان عنصر خطرناک شناخته شده بود، ولی معظم له با کمال شجاعت، برنامه های مبارزاتی خود را به شیوه های مؤثر ادامه می داد و مردم را به انحاء مختلف در جریان خیانتهای خاندان پهلوی قرار می داد . رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای «مدظله العالی» ضمن نقل خاطره ای از آن دوره، می فرماید: «بنده از تبعید برمی گشتم، از طریق یزد آمدم، رفتم مسجد ایشان، دیدم مثل اینکه اینجا جزء محیط اختناق کشور ایران نیست . توی مسجد اعلامیه هایی زده بودند. خیلی آزاد همه می آمدند و می خواندند. این اعلامیه ها، دارای مضامین فوق العاده تحریک آمیز بود، مثل اینکه مقایسه ای شده بود میان بهای تانکها، هواپیماها، وسایل نظامی که سردمداران رژیم پهلوی از پول ملت می خریدند و بر علیه ملت استفاده می کردند، با بهای ساختن مدارس و بیمارستانها…  که به سود ملت بود… (۱۷) »

شهادت برای دین

بعد از به خاک و خون کشیدن مردم در قیام ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن ۵۶ تبریز، آیت الله صدوقی به رغم جو خفقان و تدابیر شدید امنیتی، ضمن پیامی، نوروز ۵۷ را عزای عمومی اعلام کرد: «سال نو با سفره های آغشته به خون بیگناهان قم، تبریز و سایر شهرستانها که برای دفاع از حریم مقدس قرآن و روحانیت قربانی شده اند; لذا مناسب است از برگزاری مراسم نوروز خودداری فرموده و به سوگ و ماتم شهیدان بنشینند. (۱۸) »

sadoghi_(13)_Fixdپس از این اعلامیه، وی مجلس شهدای تبریز را در دهم فروردین ۵۷، در مسجد روضه محمدیه یزد برگزار کرد که طی آن، سرکردگان دژخیمان شاه، مردم را به خاک و خون کشیدند. آیت الله صدوقی در عکس العمل به این موضوع، با شجاعت تمام به سخنرانی پرداخت و گفت: «از شهربانی تلفن زده و به من گفتند: «این صحبتها را نکنید»، مرا تهدید کرده اند که چه ها می کنیم! بفرمایید! اما چهار راه بیشتر ندارید; یا مرا تبعید می کنید که هرجا بروم همینم! یا در خانه ام محاصره ام می کنید یا به زندانم می برید یا مرا می کشید و اگر مرا بکشید بدانید که هر قطره خون من; صدوقیها خواهد شد. (۱۹) »

وی این صلابت را همواره در مقابل دستگاه حاکم به کار می برد . یک بار می گفت: «از طرف ساواک یک کسی پیش من آمد و گفت که مامور مراقبت شما هستم، شما چه نقشه ای دارید؟ ! و ما هم علنا نقشه خود را گفتیم و کارهایی را که انجام داده بودیم و اطلاعیه ها و تلگرافات را همه نشان دادیم و گفتیم در این راه تا آخر هستیم. هر اقدامی که قرار است از طرف ساواک نسبت به ما بشود، زودتر انجام بدهید. (۲۰) »

مبارزه با تهاجم فرهنگی طاغوتیان

رژیم شاه می کوشید با ایجاد مراکز مختلط، مانند دانشسرای هنر و … روح غیرت و شرف مردم مسلمان را نابود کند. از این رو شهید صدوقی خود را موظف به ابراز عکس العمل می دید. طبق گزارش ساواک، او بیان داشت: «به تازگی دانشسرای هنر در یزد ثبت نام می کند. هنرشان این است که دخترها و پسرها را به بی عفتی بکشانند» و توصیه کرد «جوانها ثبت نام نکنند. (۲۱) »

از سوی دیگر وی به تشکیل گروه فرهنگی علوی همت گمارد که چندین مدرسه دخترانه و پسرانه را با نظارت هیات امنا اداره می کرد و به عنوان الگویی عملی، بخش بزرگی از جوانان را به خود جذب کرد. این مدارس همواره از حیث علمی در رتبه های ممتاز قرار داشتند(۲۲).

مبارزه منفی

شهید صدوقی به تمامی راههای مبارزه آشنا بود؛ از این روی گاه به جای مبارزه رو در رو به مبارزه منفی روی می آورد. نمونه ای از آن را می توان در موضوع سالگرد ۱۵ خرداد مشاهده کرد. وی از مردم خواست از هر نوع تظاهرات شدید بر علیه دولت پرهیز کنند. «۱۵ خرداد روزی که عفریت استعمار، پرده از چهره کثیف خود بالا زد و … به طوری که گزارش داده اند جمع کثیری از جوانان غیور و مبارز و مدافع از حریم قرآن و تشیع که مورد تجاوز قرار گرفته اند، بنا دارند هیئتی با شکوه و جلوه ای مخصوص با ترتیب دادن پرچمها و عکسها، مسافت زیادی را با شعارهای کوبنده مذهبی راه پیمایی نمایند و از هرگونه پیشامدی نهراسند.

و از آنجا که بیم آن می رود که این عمل موجب خرداد دیگری; بلکه شدیدتر از آن شود و توپها و مسلسلها و تانکها را برای آماج گرفتن آنها آماده و مهیا نموده اند و کوچک و بزرگ را به نام خرابکار، مارکسیست به رگبار مسلسل و زیر تانکها خواهند گرفت و بر احدی رحم نخواهند نمود و خونهایی را خواهند ریخت و مجوز شرعی نخواهند داشت، بهتر بلکه مقتضی است که از این رویه منصرف و همگان از اداری و بازاری و روحانی و مردمان عادی، آنان که به دین و آیین علاقه دارند و فرامین مراجع بزرگ را لازم الاتباع می دانند، همان رویه عقلایی را که مبارزه منفی و موافق نظر بزرگان از مراجع است اتخاذ و پیروی نموده، روز دوشنبه ۱۵ خرداد سال ۵۷ در خانه نشسته احدی بیرون نیاید …»

sadoghi_(5)_Fixdمخالفت با سازش

حکومت طاغوتی که تمام توان خود را در نابودی خوشه های خشم ملت مسلمان به کارگرفته و ناکام مانده بود، در ماههای آخر سال ۵۷، با یک طرفند سیاسی از بازاریان – که ستون اقتصادی خیمه انقلاب بودند – خواست تا با انتخاب نماینده ای، با دولت به مذاکره بنشینند.

شهید صدوقی با تیزبینی ویژه ای، متوجه این طرفند شد و چنین اعلام کرد: «دولت سرنیزه اتحاد ملی … اینک به این تجربه تلخ دست یافته که دیگر قدرت سرنیزه به هیچ وجه، نمی تواند صفوف متراکم و همبستگی پولادین این ملت را درهم بشکند…. مجددا به پیروی از سلف خود دست مزورانه خویش را از آستین خیانت به درآورده و به سوی اصناف و بازاریان که قدرت مبارزه مثبت و منفی آنها ستون فقرات رژیم را در هم شکسته است، استمداد می جوید; استمدادی خائنانه و عاجزانه و آن این که کلیه اصناف و بازاریان بدون دخالت هیچ یک از مامورین دولتی، نمایندگانی از بین خود انتخاب نموده تا با رئیس دولت به مذاکره بنشینند… خیالی واهی و پندار پوچی که از مغزهای آدم کش تراوش کرده… این جانب… اخطار می کنم که اگر چنانچه معدودی ساده لوح هنوز در بین آنها حاضر به اجرای نقشه شوم دولت ضد اسلامی و ضد ملی ایران گردد، با رساترین استدلال آنها را از خطر پشت پرده آگاه ساخته و به آنها تفهیم کنند که این حیله شیطانی دولت وسیله ای است که می خواهد بوسیله آن بین صفوف محکم اصناف تفرقه انداخته و از این تفرقه نتیجه گیری نماید. (۲۳) »

مبارزه با جنگ روانی

طاغوتیان که تاب مقاومت در برابر مبارزات مخلصانه مردم ایران را نداشتند، به جنگ روانی و تخریبی روی آوردند. از جمله در مجلس سنا، تظاهر کنندگان و ناراضیان را لامذهب و کمونیست نامیدند و کوشیدند با ترویج این ادعاها مردم را از مسیری که در پیش گرفته بودند، منحرف کنند. آیت الله صدوقی در این باره هم ساکت ننشست و طرفند تبلیغی آنان را خنثی کرد. ساواک در این باره چنین گزارش داد: «روز ۲۱/۲/۳۷ [۲۵] اظهار داشته… مجلس سنا ما را لامذهب خطاب کردند؛ راست می گویند؛ ما لامذهب هستیم و آنها مذهب دارند. کسی که در طول عمرش حتی یک رکعت نماز نخوانده و یک روز روزه نگرفته؛ مذهب دارد؟! (۲۴) »

 

پی نوشت:

۱) پاسداران اسلام، ص ۱۲ .

۲) گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۴۴۳ .

۳) مجله نور علم، ش ۷، ص ۷۴ – ۷۸، ش ۶، ص ۹۸ .

۴) مجموعه اطلاعیه های شهید صدوقی، ص ۳۰; آثارالحجة، ص ۳۹۲ .

۵) صحیفه امام، ج ۱۶، صص ۳۶۹٫

۶) روزنامه اطلاعات، ۱۳/۴/۱۳۶۱، ص ۲ .

۷) شهید صدوقی، صداقت محراب، صص ۹۳ – ۹۴ .

۸) شهید صدوقی، عملکرد  … ص ۱۰۹ و ۱۱۰ .

۹) فاجعه دهم رمضان، ص ۱۴۸ .

۱۰) شهید صدوقی، صداقت محراب، ص ۱۰۲ .

۱۱) تشیید المطاعی، و  … ص «ر» مقدمه .

۱۲) زندگینامه شهید آیت الله صدوقی، سید محمد موسوی، صص ۱۰ – ۱۱ .

۱۳) همان، ص ۱۲; اسناد شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی، ص ت . به نقل از فرزند وی .

۱۴) همان .

۱۵) مجله شاهد، ش ۲۱، صص ۶ – ۱۳ .

۱۶) شهید صدوقی، عملکرد … ، ص ۱۰۷ .

۱۷) فاجعه دهم رمضان، صص ۴۳ – ۴۴ .

۱۸) مجموعه اطلاعیه های شهید محراب آیت الله صدوقی، ص ۳۳ .

۱۹) کیهان فرهنگی، ش ۴، تیر۶۴، صص ۳۲ – ۳۵ .

۲۰) اطلاعیه ها … ، ص ۳۰ .

۲۱) مجله شاهد، ش ۲۱، صص ۶ – ۱۳ .

۲۲) فاجعه دهم رمضان، ص ۱۴۷ .

۲۳) شهید صدوقی، عملکرد … ، ص ۲۵۵ .

۲۴) همان ، ص ۲۰۳ و ۲۰۴ .
منبع: جماران

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 4 = 7