۰۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱

جوانان و لزوم احیای مدیریت مشارکتی

rakeei2«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

فاطمه راکعی: حوزه جوانان بی‌شک مهم‌ترین پتانسیل تحت اختیار دستگاه اجرایی و تصمیم‌گیر کشور برای اداره مملکت است؛ حوزه‌ای که خود در سال‌های اخیر درگیر سوءمدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های اشتباهی از سوی دولتمردان نهم و دهم شده است. این سوءمدیریت و تصمیم‌گیری اشتباه را می‌توان در دو سر فصل کلی و مهم بررسی کرد. اول اشتباه بسیار جدی که در خصوص ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان جوانان ذیل ساختار وزارت ورزش و جوانان اتفاق افتاد. این اتفاق باعث شد تا دو حوزه مهم و گسترده تحت تسلط یک نظام تصمیم‌گیر واحد دربیایند و این موضوع سبب شد تا امکان تمرکز مدیریتی در این دو حوزه سلب شود. علاوه بر این تقابل دو حوزه در یک ساختار تصمیم‌گیر و اجرایی می‌تواند مسائل یک حوزه را تحت تاثیر اولویت‌های حوزه دیگر قرار دهد. ادغام این دو مجموعه از منظر دیگری نیز قابل نقد است، به طور خلاصه باید گفت که لزوما مساله جوانان بحث ورزش نیست و قشر جوان مسائلی فراتر از موضوع ورزش نیز دارند و از سویی موضوع ورزش نیز تنها محدود به قشر جوان نمی‌شود. ادغام صورت گرفته در دولت دهم مساله ورزش را تنها محدود به جوانان و مساله جوانان را تنها محدود به حوزه ورزش کرد اما آسیب موجود در حوزه جوانان بسی بیش از این مساله است. مساله دوم قابل بحث مساله‌ای فراتر است که شاید بتوان گفت ادغام اشتباه دو سازمان تربیت بدنی و جوانان نیز خود ریشه در همین آسیب دارد. تفکر حاکم بر دولت‌های نهم و دهم به صورت عمومی شیوه‌ای از تصمیم‌گیری در خصوص حوزه‌های مختلف را اتخاذ کرد که در آنجا برای نظر و تاثیر مطالبات و آرای بدنه آن حوزه کمتر وجود داشت. به طور مثال در حوزه تولید، دولت بدون حضور همه تولیدکنندگان تصمیم می‌گرفت یا در خصوص هنرمندان فرآیند صدور بخشنامه‌ها و آئین‌نامه منهای نظرات همه اهالی فرهنگ و هنر بود. همین وضعیت درخصوص جوانان نیز وجود داشت. یعنی دولت در حالی برای جوانان برنامه‌ریزی می‌کرد که عملا خود قشر جوان در فرآیند این برنامه‌ریزی‌ها و اجرای تصمیمات کمرنگ شده بودند. اکنون ضرورت اصلی بازگرداندن خود جوانان به فرآیندهای تصمیم‌گیری و اجرای برنامه‌هاست. این اتفاق دو نتیجه مستقیم دارد؛ اول آنکه تصمیمات انطباق بیشتری با واقعیت پیدا می‌کنند و اقدامات این حوزه ماندگارتر خواهند بود و با بازدهی بیشتری همراه می‌شوند. دوم این که نیروی جوان کشور در این مسیر می‌تواند به کارآمدی اجرایی و مدیریتی و اشراف بر حوزه‌های مختلف دست پیدا کند و بتواند به عنوان جایگزین قابل اعتمادی برای مدیران کنونی در آینده مطرح شود. اتفاقی که از ضرورت‌های اصلی مبحث گردش نخبگان است. مسائل جوانان اما لزوما به یک حوزه مدیریتی، سازمانی یا وزارتخانه‌ای خاص محدود نمی‌شود. وضعیت جوانان پیوستگی تنگاتنگی با موضوعات مسکن، اشتغال، تورم و… دارد. به همین اعتبار نیز نمی‌توان بحث جوانان را تنها در یک مجموعه سازمانی متمرکز دید. بهبود مسائل جوانان همچون تمامی حوزه‌ها بستگی مستقیم به بهبود شرایط کلی جامعه و آحاد کشور دارد. گر چه به اعتبار آنچه در ابتدای این نوشته عنوان شد، احیای سازمان جوانان امری حیاتی به نظر می‌رسد اما واقعیت گرفتاری‌های این حوزه تنها محدود به این سازمان و مجموعه نخواهد بود. سازمان جوانان در حقیقت جایی است که کارکرد آن شناخت مسائل مربوط به این حوزه، شناخت پتانسیل‌های جوانان و فراهم کردن شرایط برای مشارکت عمومی آنها در مباحث مدنی، اجرایی و… است. فراتر از این، رفع معضلات این حوزه بازگشت کارکرد مثبت به تمام دستگاه‌های اجرایی را می‌طلبد که در کنار آن توجه به بحث تصمیم‌گیری مشارکتی نیز حیاتی به نظر می‌رسد. برای مثال نمی‌توان از تاثیر مستقیم نهادهایی چون وزارت آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و وزارت علوم و تحقیقات بر حوزه جوانان چشم پوشید.

منبع: روزنامه آرمان

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 14 = 17