انبارلویی هم اشتباه شریعتمداری را تکرار کرد: جان هیک فتنه گر؟
پس از حسین شریعتمداری؛ مدیرمسئول کیهان، این بار محمدکاظم انبارلویی؛ سردبیر روزنامه رسالت دست به قلم شد تا همین ادعاهای شریعتمداری را رونویسی کند. وی در یادداشتی با عنوان «تطهیر فتنهگران!» که در خبرگزاری تسنیم منتشر شده، عین اسامی مجعول و مضحک شریعتمداری که به ظن وی عوامل پشت پرده کودتا و فتنه هستند را تکرار کرده است.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): پس از حسین شریعتمداری؛ مدیرمسئول کیهان، این بار محمدکاظم انبارلویی؛ سردبیر روزنامه رسالت دست به قلم شد تا همین ادعاهای شریعتمداری را رونویسی کند.
وی در یادداشتی با عنوان «تطهیر فتنهگران!» که در خبرگزاری تسنیم منتشر شده، عین اسامی مجعول و مضحک شریعتمداری که به ظن وی عوامل پشت پرده کودتا و فتنه هستند را تکرار کرده و نوشته است:
“ریچارد رورتی مأمور برجسته سیا، جان کین مسئول سرویس اطلاعاتی MI6 انگلیس، تیموتی گارتناش از رهبران صهیونیست کودتاهای مخملی، جان هیگ تئوریسین پروژه کودتای مخملی در ایران،… در ایام فتنه و قبل از آن در تهران چه میکردند و با چهکسانی ارتباط داشتند؟ آمد و شد این جماعت حتی در رسانههای اصلاحطلب بیپردهپوشی گاهی انعکاس داشت. اینها را چرا باید از صورت مسئله فتنه پاک کرد؟”
پیشتر روزنامه کیهان در یادداشت روز پنجشنبه ۰۳ مرداد ۱۳۹۲(شماره ۲۰۵۵۱) با عنوان «خانه را جستجو کنید!» به قلم حسین شریعتمداری، درباره جان هیک (John Harwood Hick) که فوریه ۲۰۱۲ درگذشت، نوشته بود:
“مگر «جان هیک» تئوریسین انگلیسی برای پیشبرد پروژه کودتای مخملی به ایران نیامده و با سران و عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ جلسات پیدرپی نداشته است؟!
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) دقایقی پس از انتشار نسخه آنلاین این شماره روزنامه، در گزارشی کوتاه در واکنش به گاف مضحک کیهان نوشت:
پروفسور جان هیک، متکلم مسیحی انگلیسی در سوم بهمن۱۳۸۳ بنا به دعوت حجت الاسلام رشاد(رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی) به تهران آمد. در این برنامه، آقای رشاد طی بحثی فشرده به نقد اجمالی نظریهی پلورالیسم دینی در جمع اعضای هیأت علمی این پژوهشگاه، پرداخت. سپس آقای دکتر هیک ضمن پاسخگویی به برخی نقدها، مقالهای را با عنوان «پلورالیسم دینی و اسلام» قرائت کرد که در شمارهی ۳۷ فصلنامهی قبسات درج شده است.
کیهان در شرایطی این برنامه را جزوی از طراحی فتنه ۸۸ دانسته که آقای رشاد از چهره های حوزوی همسو با اصولگرایان و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است. کما اینکه بعد از این ماجرا، دکتر عبدالکریم سروش که آراء نزدیکی به جان هیک دارد کینه رشاد را به دل گرفته، در مصاحبه ای با عنوان «علوم انسانی، خونین ترین شهید پس از انقلاب بوده است» درباره او گفت: “حالا کار بجایی رسیده که به طلبه هیچ ندانی بنام صادقی رشاد جایزه نظریه پردازی می دهند.”
این اتهامات به متکلم مشهور مسیحی در حالی است که نام جان هیک و بخشی از مباحثات او با سید حسین نصر در کتاب های درس عمومی «اندیشه اسلامی ۱» دانشگاه های کشور آمده است!
متن کامل یادداشت آقای انبارلویی جهت مقایسه با یادداشت های محلوم الحال کیهان، در ادامه می آید:
دکتر علی مطهری در نطق میاندستور یکشنبه هفته گذشته خود مطالبی در مورد اهل فتنه مطرح کرده است که قابل تأمل است.
آقای مطهری در این نطق میگوید:
“از جناب آقای روحانی میخواهم به شعارهای خود از جمله دفاع از حقوق ملت و اجرای فصل سوم قانون اساسی پایبند باشند. اکنون که با انتخابات اخیر آشتی ملی در جامعه تحقق یافته است، بهجاست که آثار بحران سال ۸۸ محو گردد. زندانیان سیاسی که اکثر آنها جرمی جز انتقاد ندارند آزاد شوند و تکلیف آقایان موسوی و کروبی نیز روشن شود. اگر این دو نفر باید عذرخواهی و توبه کنند آیا نیازی به عذرخواهی و توبه آقای احمدینژاد که هیزم فتنه را با مناظره و رفتارهای بعدی خود فراهم آورد، نیست؟! حداقل این است که به آنها اجازه دفاع از خود داده شود. بههرحال مجازات و محروم شدن از حقوق اجتماعی بدون حکم دادگاه شرعاً و عقلاً پذیرفته نیست. امید است رئیسجمهور منتخب این مسئله را با تدبیر حل نمایند که استحکام وحدت ملی در سیاست خارجی و اقتصاد ما تأثیرگذار است”.
نکات قابل تأمل در این دیدگاه را میتوان در مراتب زیر رصد کرد؛
۱- تعبیر از انتخابات سال ۹۲ بهعنوان “آشتی ملی” از چه منظری صورت میگیرد؟ مگر ما در کشور شاهد “قهر ملی” در انتخابات بودیم که حالا شاهد آشتی ملی باشیم؟ انتخابات اخیر هیچ فرقی با انتخاباتهای سه دهه گذشته و حتی سال ۸۸ نداشت جز اینکه در همه انتخاباتها افرادی که با عدم توفیق روبهرو بودند به فرد پیروز تبریک میگفتند و نتیجه را میپذیرفتند اما در انتخابات ۸۸ فردی که رقیب اصلی بود و کسانی که پشتیبان او بودند حاضر نشدند نتیجه انتخابات را در یک فرآیند قانونی بپذیرند و لذا به لشکرکشی خیابانی روی آوردند. فرمان این لشکرکشی از نامه بدون سلام و بدون بسمالله آغاز و با اعلام پیروزی فرد شکست خورده قبل از پایان رأیگیری و قبل از آغاز شمارش آرا و نپذیرفتن نتایج تحت هیچ شرایطی، ادامه یافت. این لشکرکشی ۸ ماه طول کشید و در عاشورای ۸۸ به اوج شرارت و نافرمانی مدنی رسید. ملت هم در ۹ دی ۸۸ پاسخ این شرارتها را دادند. آنها هم که از روی غفلت همراه فتنه بودند در همان ۹ دی ۸۸ به ملت پیوستند. لذا دعوای مشتی تبهکار، اسیر جاه و مقام و … را که با تئوری “دیگی که برای ما نجوشد نمیخواهیم برای کسی بجوشد” به جنگ با جمهوریت نظام برخاستند، نمیشود قهر ملی نام نهاد تا وضعیت متفاوت با آن را آشتی ملی ترجمه کرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با تأکید بر حمایت نظام و اعلام وفاداری به ولایت فقیه و تصریح این حقیقت که زیر آسمان جمهوری اسلامی بدیلی برای رهبری نمیبینم، از خیمه فتنه خارج شد اما آن دو نگونبخت همچنان ماندند و بر طبل همگرایی با دشمنان نظام و ژنرالهای نبرد نرم آمریکا میکوبند و اعلام هم کردهاند هرگز با ملت و رأی آنان آشتی نخواهند کرد. پس آشتی در کار نیست. اگر آقای مطهری یک کد از این آشتی سراغ دارند ارائه دهند.
۲- آقای مطهری در این نطق میاندستور سخن از بحران ۸۸ به میان آوردهاند و تفسیر جالبی از این بحران دارند و فکر میکنند صورت مسئله بحران، رقابت (بخوانید دعوا) بین احمدینژاد با موسوی و کروبی بوده است.
اولاً: تعبیر حوادث سال ۸۸ به بحران و پرهیز ایشان از واژه فتنه جالب است. ثانیاً: اگر دعوا بین احمدینژاد و موسوی و کروبی بود چرا پیادهنظام فتنه حتی یک شعار در آشوبهای سال ۸۸ در مقاطع روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و روز عاشورا علیه دولت و احمدینژاد در خیابانها ندادند؟ چرا در بیانیههای سران فتنه سخنی از این مسائل نبود؟ آنچه در مواضع اهل فتنه دیده میشود بدون تحریف واقعیات تاریخی آنها در برابر امام، ارزشها و آرمانهای انقلاب قرار داشتند.
- شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران چه ربطی دارد به تقلب در انتخابات و دعوای احمدینژاد، موسوی و کروبی؟
- شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه در روز عاشورای ۸۸ چه ربطی دارد به رقابتهای انتخاباتی؟
- آتش زدن عکس امام در دانشگاه در روز ۱۶ آذر و اعلام وفاداری به آمریکا در روز ۱۳ آبان ۸۸ چه ربطی به صورت مسئله موهومی دارد که آقای مطهری در نطق خود در مجلس ساخته است؟
- حمایت ارتش رسانهای غرب از سران فتنه در این صورت مسئله آقای مطهری چه جایگاهی دارد؟
- اعلام صریح حمایت رهبران رژیم صهیونیستی از آتشافروزی خیابانی کروبی و موسوی را چرا آقای مطهری میخواهد از صورت مسئله بهقول خودش بحران ۸۸ پاک کند؟
- ریچارد رورتی مأمور برجسته سیا، جان کین مسئول سرویس اطلاعاتی MI6 انگلیس، تیموتی گارتناش از رهبران صهیونیست کودتاهای مخملی، جان هیگ تئوریسین پروژه کودتای مخملی در ایران،… در ایام فتنه و قبل از آن در تهران چه میکردند و با چهکسانی ارتباط داشتند؟ آمد و شد این جماعت حتی در رسانههای اصلاحطلب بیپردهپوشی گاهی انعکاس داشت. اینها را چرا باید از صورت مسئله فتنه پاک کرد؟
- کوچ ناگهانی دهها روزنامهنگار داخلی به غرب که پیامهای طراحی شده اتاق نرم دشمن علیه ملت را در روزنامههای زنجیرهای در داخل واتاب میدادند و رفتن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوران اصلاحات به لندن برای هماهنگکردن آنها را چرا باید از صورت اصلی فتنه پاک کرد؟
اینها ادعا که نیست. آقای مطهری هرشب میتوانست در بیبیسی و رادیو آمریکا و دهها سایت خبری رصد کند.
سیبل رسانههای تحت کنترل رژیم صهیونیستی خارج و تحت کنترل جنبش سبز در داخل، آیا احمدینژاد و دولت بود یا اصل ولایت فقیه و مصداق آن؟! آقای مطهری چرا میخواهند این همه شواهد تاریخی را از صورت مسئله فتنه پاک کند؟
۳- آقای مطهری بارها منشأ آشوبها را منتسب کرده به اهانت آقای احمدینژاد به یکی دو نفر در مناظرهها! رسیدگی به جرم اهانت و تهمت در قوانین حقوقی ما ادب و آداب خاص خود را دارد. چرا کسانی که مدعی هستند مورد هتک یا اهانت قرار گرفتند مسیر حقوقی را انتخاب نکردند و به فرمان شورش خیابانی یا بهتعبیر مؤدبانهتر، راهحل سیاسی روی آوردند؟ بر فرض، این ادراک آقای مطهری از صورت مسئله درست باشد، آیا بهخاطر یک دستمال باید کل قیصریه را به آتش کشید و هشت ماه امنیت و مصالح و منافع و اقتدار ملی را به تاراج سرویسهای امنیتی دشمن، آن هم در حساسترین شرایط سیاسی در داخل و خارج داد؟
۴- فرض میکنیم دعوا بین همین دو نفر بوده و مسئله با عذرخواهی طرفین فیصله یابد، تکلیف خون ۲۲ نفری که در آشوبهای سال ۸۸ مظلومانه به شهادت رسیدند و با نام و کد مشخص در بنیاد شهید ثبت شده است چیست؟
بههمت آقای مطهری و برخی نام سه نفر از کشتهشدگان در کهریزک که بر زبانها افتاد دادستان وقت را به دادگاه کشاندند و بهجرم مشارکت و معاونت قتل محاکمه کردند. بر فرض نظام از موضوع تفهیم اتهام قتل، به موسوی و کروبی و … بهعنوان مشارکت، معاونت یا مسبب یا هر عنوان حقوقی صرفنظر کرد و آنها را محترمانه در جایی محافظت کرد که فردا کسی به خونخواهی این همه شهدا وسط پیشانی آنها را با گلوله هدف قرار ندهد، آیا میتوانید جلوی شاکی خصوصی آنها را هم بگیرید؟ مگر کسی جلوی شکایت اولیای دم این سه کشته فتنه ۸۸ را گرفت؟
آقای مطهری را من به حرّیت میشناسم، آیا شجاعت این را دارند که حداقل برای همین ۲۲ شهید و حداکثر برای کسانی که بههردلیل به قتل رسیدند و نام شهید بر آنها مترتب نیست، اما شهروند جمهوری اسلامی هستند، از طرف آنها علیه موسوی و کروبی بهعنوان مسبب قتل اقامه دعوا کنند. اگر آنها فرمان شورش خیابانی صادر نمیکردند یا جلوی تجمعات خیابانی را با همان اعلامیههای شمارهبندی خود میگرفتند چنین قتلهایی صورت میگرفت؟ در انتخابات ۹۲ با پذیرش رأی مردم از دماغ کسی خون نیامد. اگر رقبا بهانهجویی میکردند و رأی میلیمتری منتخب ملت را مخدوش میکردند و فرمان تحصن و اردوکشی خیابانی صادر میکردند آقای مطهری مدعی آنها نبودند؟ اگر قتلی صورت میگرفت آنها را مسبب اعلام نمیکردند؟
بنده بهعنوان یک ناظر فتنه بیش از دهها مقاله و مصاحبه در رسانهها داشتم، نمیتوانم نفرت خود را از اینهمه شرارت، بیوفایی به نظام و قانونستیزی، همراهی با دشمن در جنگ نرم، بیمهری به رأی ملت و … پنهان کنم.
آقای مطهری! ممکن است طرح صورت مسئله از دیدگاه شما با من متفاوت باشد و دلایل تفاوت آن را هم عرض کردم اما بنده از موضع خودم کوتاه میآیم و صورت مسئله را همانطور میبینم که آقای مطهری گفتند. لذا پیشنهاد میکنم؛ اصلاً نیازی نیست آقای کروبی و موسوی عذرخواهی کنند و اعلام نمایند از همه این تبهکاریهای سیاسی و امنیتی توبه کردیم.
آیا آقای مطهری تضمین میدهند اینها فقط بیایند وفاداری خود را به نظام و رهبری و رأی ملت اعلام کنند و دعوا حداقل در بخشی از آن فیصله یابد؟ این موضع فقط یک موضع ایجابی است. آنها تاکنون چنین کاری را نکردهاند. برای اینکه به آقای مطهری و کسانی که چنین فهمی از صورت مسئله حوادث ۸۸ دارند بگویند: شما اشتباه میکنید، ما راه خودمان را میرویم، شما اصل دعوای ما با نظام را مالهکشی نکنید! لذا نامی که برای تلاشهای امثال آقای مطهری برای حل مناقشه سیاسی موجود میتوان نهاد تطهیر فتنهگران است! بنده بهعنوان کسی که به آقای مطهری دو دوره در تهران بهعنوان نماینده خودم در مجلس رأی دادم، این فعل و گویش ضدملی و ضدامنیتی را نمیپسندم.
آقای مطهری میگویند اکثر زندانیان سیاسی جرمی جز انتقاد ندارند و باید آزاد شوند. آیا ایشان پروندههای قضائی اینها را دیدهاند. واقعاً آنها جرمی جز انتقاد ندارند! اصلاً در نظام جمهوری اسلامی انتقاد جرم است؟ این چه اتهامی است که به نظام میزنند؟ این سوءظن به نظام و حسنظن به فتنهگران از سوی آقای مطهری برای چیست؟ از کجا ناشی میشود؟ کسانی که فعل و قول و تقریرشان در مرز افساد در ارض است چرا باید از سوی آقای مطهری تطهیر شوند، اما نظامی که با خون هزاران شهید و دهها هزار جانباز و آزاده سرپا ایستاده متهم به نقض حقوق شهروندان شود، آیا این انصاف، عدالت است، اگر شهید مطهری زنده بود این مواضع را که ناشی از بیمهری به نظام از سوی فرزندش است چگونه تفسیر میکرد؟
:::