۰۸:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴

لزوم نظارت پذیر شدن شورای نگهبان

تجربه مشارکت های پنجاه درصد و حتی کمتر از پنجاه درصد نشان می دهد که هرگاه شورای نگهبان مغرضانه به جای تایید صلاحیت قصد دخالت در نتیجه انتخابات را داشته به شدت از حضور مردم در انتخابات کاسته شده و خوب است آقایان فقها و حقوقدانان محترم از سال های گذشته کمی عبرت بگیرند.

IMAGE635040351266480234-250x150«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): این روزها اخبار ثبت نام افراد برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری در کانون توجه رسانه ها قرار گرفته است. از یک طرف افزایش کمی افراد ثبت نام کننده محل توجه است و از سوی دیگر ائتلاف های افراد با همفکرانشان و با خودشان. آرایش ائتلاف های رنگارنگ از یک سو و رنگ های انتخاباتی برخی کاندیداها از سوی دیگر. در این میان برخی دیگر فعل آمدن یا رفتن را پیوسته صرف می کنند و نیز کسانی از آمدن کسان دیگر ناراحت می شوند که بماند!

بدین ترتیب؛ شورای نگهبان پرکارترین روزهایش را پشت سر می گذارد و احتمالا پر بحث ترین روزها را. چرا که رد یا تایید صلاحیت توسط این شورا بعضا اعتراضات بسیاری به همراه داشته است؛ خاصه اینکه در سالیان گذشته بسیار اتفاق افتاده که شورای نگهبان ناگهان تصمیم به رد صلاحیت تعداد کثیری از افراد می گیرد و متاسفانه پس از رد صلاحیت ها نیز خودش را به هیچ نهادی پاسخگو نمی داند.

اما در مورد نظارت پذیر شدن شورای نگهبان چند موضوع حائز اهمیت است که اگر رعایت شود به نظر می رسد تا حد زیادی مشکلات برطرف می شود:

اولا؛ شورای نگهبان باید معیارهایش را به گونه ای تعریف کند که قابل سنجش باشد. البته حالت ایده آل اینست که قانون مربوط به نظارت شورای نگهبان بر انتخابات اصلاح شود و موارد ذکر شده در قانون اساسی را تعریف کند که یک بار در مجلس ششم تصمیم بدین کار گرفته شد اما عده ای با جنجال مانع از این اصلاح شدند و بار دیگر در مجلس نهم تصمیم بر تصویب قانونی گرفته شد که قدرت را در انحصار یک عده خاص در می آورد و به هیچ وجه قصد نظارت پذیر کردن شورای نگهبان را نداشت.

ثانیا؛ باید  نهادی خارج از شورای نگهبان برای نظارت بر عملکرد آن وجود داشته باشد و بدون شک این نهاد باید از بین نهادهای انتخابی باشد نه انتصابی. مثلا مجلس خبرگان یا مجلس شورای اسلامی یا هر نهاد انتخابی دیگری می تواند بر عملکرد شورای نگهبان نظارت کند و البته «نظارت» متفاوت از «دخالت» است.

البته راه حل دیگری نیز وجود دارد؛ مبنی بر اینکه می توان نظارت را به نهادهای مردمی سپرد. این نظارت می تواند شکل قانونی به خودش بگیرد و به گونه ای باشد که مثلا شورایی متشکل از احزاب بر عملکرد شورای نگهبان نظارت کنند.

ثالثا؛ به دلیل تجمیع تعداد زیادی از وظایف مثل تفسیر قانون اساسی و نظارت بر قانونگذاری و نظارت بر انتخابات و بررسی صلاحیت داوطلبان انتخاباتی و… به نظر می آید قدرت به درستی در بین نهادها تقسیم نشده است. شاید اگر هر کدام از این وظایف در بین چند نهاد تقسیم می شد بسیاری از این مشکلات پیش نمی آمد. مثلا اینکه نظارت «استصوابی» باشد یا «استطلاعی» همیشه مورد مناقشه بوده است. حال شورای نگهبان که خود یک طرف دعوا است و قاعدتا نمی تواند بی طرف باشد خود نیز مسول تفسیر قانون است و باید مشخص کند که نظارتش استصوابی است یا استطلاعی!

در هر حال، بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و متاسفانه همان نواقص همیشگی وجود دارد و کسی به فکر رفع و اصلاح آن نیست اما شورای نگهبان باید این جمله ضرت امام را در نظر داشته باشد که می فرمایند:

“حفظ شورا مقدارى به دست خود شماست. برخورد شما باید به صورتى باشد که در آینده هم به این شورا صدمه نخورد. شما نباید فقط به فکر حالا باشید و بگویید آینده هرچه شد، باشد. شیاطین بتدریج کار مى‏کنند. امریکا براى پنجاه سال آینده خود نقشه دارد. شما باید طورى فکر کنید که این شورا براى همیشه محفوظ بماند. رفتار شما باید به صورتى باشد که انتزاع نشود که شما در مقابل مجلس و دولت ایستاده‏اید. اینکه شما یکى و مجلس یکى، شما یکى و دولت یکى، ضرر مى‏زند. شما روى مواضع اسلام قاطع بایستید، ولى به صورتى نباشد که انتزاع شود شما در همه جا دخالت مى‏کنید. صحبتهاى شما باید به صورتى باشد که همه فکر کنند در محدوده قانونى خودتان عمل مى‏کنید، نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم. در همان محل قانونى وقوف کنید، نه یک کلمه این طرف و نه یک کلمه آن طرف.” (صحیفه نور، ج‏۱۹، ص۴۴)

و لذا باید طوری عمل کند که از وظیفه قانونی خودش فراتر نرود. بدین معنا که تنها همان مواردی که در قانون اساسی آمده است را در نظر بگیرد و به صرف گمان و یا تفاوت مشی سیاسی شخص یا اشخاصی را رد صلاحیت نکند.

تجربه مشارکت های پنجاه درصد و حتی کمتر از پنجاه درصد نشان می دهد که هرگاه شورای نگهبان مغرضانه به جای تایید صلاحیت قصد دخالت در نتیجه انتخابات را داشته به شدت از حضور مردم در انتخابات کاسته شده و خوب است آقایان فقها و حقوقدانان محترم از سال های گذشته کمی عبرت بگیرند.

برچسب‌ها:

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

7 + 1 =