افراطیون تحکیمینما + عکس
از زمان برگزاری انتخابات مجعول در مهرماه جاری، اقلیت انجمنهای اسلامی با گرایش اصولگرا مدعی تشکیل شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت هستند که البته این انتخابات بواسطه اعتراض اکثریت انجمنهای اسلامی که این نشست را بایکوت کرده بودند، هنوز توسط هیئت نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهیان به تأیید نرسیده است. ا این حال، برخی افراد با گرایشات رادیکال با حمایت برخی رسانههای اصولگرا، خود را به عنوان اعضای شورای مرکزی «دفتر تحکیم وحدت» معرفی میکنند که تمایز آشکاری با شورای مرکزی تشکلهای دانشجویی اصولگرا - با گرایشات رادیکال و غیرعقلانی- ندارند.
اگر در حوزه علمیه فسادی به وجود آید…
حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست میشود. و اگر - خدای نخواسته - در حوزه علمیه فسادی به وجود آید - ولو در دراز مدت - در سرتاسر ایران آن فساد پیدا میشود و آنها که همیشه در فکر بودهاند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهری نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذی است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، مع ذلک، در موقع مناسب کارش را انجام دهد.
طیف شیراز؛ از اکثریت خط امامی تا اقلیت اصولگرا
اکثریت انجمنها با اصرار بر عدم تأیید انتخابات مجعول جریان اقلیت، خواستار برگزاری انتخابات فراگیر و قانونی شدهاند که نویدبخش احیای دفتر تحکیم وحدت واحد باشد. در شرایطی که باقیمانده طیف شیراز به سوی محافظهکاران مذهبی ایران غلطیده و باقیماندههای طیف علامه هم به آغوش نومحافظهکاران آمریکایی، احیای دفتر تحکیم وحدتِ اصیل، قانونی و یکپارچه، مطالبه اکثریت انجمنهای اسلامی دانشجویان است.
خاتمیِ عینی در برابر خاتمیِ ذهنی
تناقض از خاتمی نیست، از دشمنان خاتمی است. تناقض میان خاتمی واقعی و خاتمی القایی است. تفاوت میان خاتمیِ واقعاً موجود و خاتمیِ ساخته پرداخته رسانههای اصولگرا. خاتمیِ عینیِ اصلاحطلبان معتدل و خاتمیِ ذهنیِ اصولگرایان و اصلاحطلبان افراطی. خاتمیِ ذهنیِ اصولگرایان؛ در تعابیر دو کلمهای خلاصه میشود؛ از قبیل «اصلاحطلب سکولار» و «سران فتنه».
تحقق یک پیشبینی شگفتانگیز
تصویر تیره و تاری که جهان شرق و غرب پیش روی دنیا گذاشته است و وزیدن نسیم اسلام خواهی در گوشه و کنار جهان دهه پایانی قرن بیستم را به عنوان یک دهه تعیین کننده در سرنوشت بشریت رقم زده است. اکنون نه تنها در شرق، بلکه در غرب نیز "دیگر امکان زندگی بدین گونه وجود ندارد." گورباچف سه سال دیرتر از رسیدن پیام سرنوشت ساز امام خمینی (س) این پیام را دریافت کرد و متاسفانه این دریافت و درک پیام تنها در آخرین نطق تلویزیونی گورباچف و در آخرین لحظات زمامداری در متن استعفانامه اش بیان شد.
با سرافکندگی از افغانستان خارج خواهید شد
"یوینی استروونکو" می گفت پس از آن که سفیر شوروی این موضوع را به اطلاع حضرت امام رساند، آیت الله بدون مکث به سفیر گفت شما این اقدام را نکنید چون پشیمان می شوید و با سرافکندگی از افغانستان خارج خواهید شد. آقای استروونکو می گفت آن موقع ما عمق این کلام کوتاه آیت الله را درک نکردیم، اما پس از مشکلاتی که پس از حضور در افغانستان پیدا کردیم به اهمیت آن پیام پی بردیم.
پیام حضرت امام به گورباچف و تاثیر آن در نظام سیال بینالملل
اگرچه کمونیسم با انقلاب اسلامی جاذبه خود را در بیرون از مرزهای شوروی از دست داده بود و در داخل نیز پس از لنین به ماشینی غول آسا و خوفناک بدل شد ولی هنوز تشکیلات عریض و طویلی در خدمت آن بود و این استعداد و عزم وجود داشت که برای باردیگر دست به اصلاحات بزند و خود را با شرایط جدید زمانه تطبیق دهد و خود را بازسازی نماید و دوباره به میدان بیاید. چنانکه گلاسنوست و پروستاریکا برای بازسازی مطرح شد و نه برای براندازی. اما پیام حضرت امام به آقای گورباچف این فرصت را از آن گرفت.
سالگرد فروپاشی شوروی در قاب عکس
جادوی غرب و مشخصا آمریکا، گورباچف را تا حدی گرفته بود که حتی موقعی که در 8 دسامبر سال 1991 «استانسلاف شوشکویچ» رئیس شورای عالی بلاروس خبر امضای موافقنامه ایجاد جامعه کشورهای مشترکالمنافع (فروپاشی شوروی) را توسط تلفن به وی اعلام میکند، گورباچف میگوید: شما میدانید چه کاری کردید؟! شما متوجه هستید که جامعه جهانی محکومتان خواهد کرد؟! چه خواهد شد اگر بوش از این مطلع شود؟!
پیــام عــزت بـخش امام خمینی
شجاعت برای ارسال پیام به یک ابرقدرت برای همگان می توانست درسی عمیق باشد. حضرت امام با شجاعت و با تأکید بر غیرقابل تکیه بودن آمریکا به رهبران شوروی در واقع به تضعیف آمریکا هم می پردازد تا دیگر کشورها که به نوعی وام دار آمریکا هستند متوجه باشند که آمریکا طبل توخالی است و نمی تواند تکیه گاه خوبی باشد. واقعیت این است که آمریکا به دلیل ضعف هایی که دارد سعی می کند خود را قدرتمند جلوه دهد.
امام مخالف سرسخت تک قطبی شدن جهان بود
وی خط مشی «نه شرقی نه غربی» را ارائه داد. یکی از ویژگیهای شگفت انگیز تفکر سیاسی امام خمینی این می باشد که آن رهبر نابغه و مدبر تحولات آتی در صحنه سیاست جهان و وقوع تبادلات در قطبها را از قبل پیش بینی می کرد. این یکی از مطلوبترین جهات تفکرات سیاسی امام خمینی می باشد که ایشان قدرت و عظمت خداوند متعال خالق کل موجودات و هستی را در مقابل همه زرق و برقها و معجزات جهان سرمایه داری در همه عرصه ها قرار داد.
امام و رسالت جهانی هدایت
نامه تاریخی امام خمینی به رهبر اتحاد جماهیر شوروی از برجسته ترین مصادیق صدور انقلاب و بزرگترین نماد سیره تحول خواهی و اصلاح گری امام در عرصه جهانی است و پرداختن به این پیام از این منظر، در تبیین لایه های دیگری از تأثری گذاری امام در گستره جهانی و طرح مسئله امام و رسالت جهانی هدایت ضروری به نظر می رسد.
بازتاب پیام امام به گورباچف در سخنان شخصیتهای جهانی
با وجود آن که هر مرحله از اندیشه و تفکر، احتمال ایجاد حرکتى پویا را با خودهمراه داشته و با افکار و حالتهاى درونى نظریه پردازان، هماهنگى و انسجام کامل دارد، اما باز هم در این مورد در شخصیت حضرت امام قابل درک نیست، چنان که ایشان در میدان عمل، گوى سبقت از نظریه پردازانى چون فوکویاما ربوده و با ارسال نامهاى به گورباچف، او را به تفکر فراخواندند. در عرصه اندیشهى نظرى هم افق دید امام(س) از اندیشمندانى چون هانتینگتون گستردهتر بود، چرا که امام(س)، امریکا را شیطان بزرگ نامیده و این برداشت را با توجه مستقیم به منافع...
نامه امام به گورباچف از مصادیق برجسته صدور انقلاب بود
البته امام صدای شکستن استخوانهای مارکسیسم را شنیده بود، اما در ایشان در نظر داشت بلوک شرق در بازیابی دوبارهاش دچار اشتباه دیگری نشود و با پناه بردن به غرب سرمایهداری دچار اشتباه راهبردی دیگری نشود. در حقیقت، امام میخواست جهانبینی الهی و توحیدی در تعویض ایدئولوژی توسط شورویها مورد توجه قرار گیرد نه لیبرالیسم آمریکایی.
وقتی امام خمینی شواردنادزه را به تواضع وامی دارد
شواردنادزه وزیر خارجه یکی از ابرقدرت های آن روز جهان بود. اما امام خمینی جوری برخورد کرد که گویی ما ابرقدرت هستیم و آنها یک کشور جهان سومی هستند. این تحلیل برخورد امام از نظر من بود. آن متانت و سناریوی برخورد با آقای شواردنادزه که خیلی حساب شده و دقیق و ظریف بود.... برخورد امام طوری بود که آقای شواردنادزه را به تکریم و احترام و کرنش و تواضع وادار کرد.
در شکستن مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید
اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای کور اقتصادی سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکردهاید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.