چرا باید گشادِ کارِ بسته از اصلاحات طلب کرد؟
اصلاحطلبانِ آن زمان که به قانون اساسی مینگرند، قانونی را مراد میکنند که رعایت حقوق شهروندی و حقّ حاکمیت ملت و محدود بودن دامنه قدرت و پاسخگو بودنِ قدرتمندان را به رسمیت میشناسد. در چنین قانونی هرچند اختیارات نسبتاً زیادی به فرد اول کشور که ولی فقیه باشد داده شده است اما همو نیز تنها در چارچوب همین قانون میباید عمل کند و حقّی فراتر از قانون اساسی برای او متصوّر نیست.
آزادی در اندیشه انقلابیون مسلمان
چطور پذیرفته میشود کسانی که روزگار سخت مبارزه با طاغوت و پس از آن در سالهای دفاع مقدس و استقرار نظام، امام(ره) را همراهی نمیکردند اکنون به نام امام به کنار گذاشتن اندیشه اسلام ناب و آزادیهای مصرح در قانون اساسی اقدام کنند؟ گویی اینان حتی از این مسئله هم هراسی ندارند که با این استدلالها امام را به عوامفریبی متهم نمایند!
ضد انقلاب کیست؟
اینکه دشمنان خارجی انقلاب را طرفدار آزادی و جمهوریت در کشور بدانیم مغالطه ای آشکار است که خطری سهمگین را در پی دارد در حالیکه اتفاقا مطلوب آنها این است که روزی ملت ایران با بازگشت به دوران گذشته دچار خفقان سیاسی و دیکتاتوری شود، هرچند که آن سیاست معتقد به آمریکا ستیزی و آن دیکتاتوری نوعی استبداد دینی باشد.
نگاهی به پدیده دانشجوی ستارهدار در جوامع غربی
منتقدان، سیاستهای دوران رژیم شاه برای سرکوب دانشجویان مبارز را یادآوری میکنند که علاوه بر محرومیت دانشآموزان و داوطلبان مبارز از ورود به دانشگاه، شامل اخراج دانشجویان از دانشگاه و اعزام فوری به خدمت وظیفه میشد. اما این پدیده فراتر از ایران، در سایر کشورها هم مصادیقی داشته که گاه حق تحصیل و گاه حق اشتغال دانشجویان را هدف گرفته است؛ گاه به صورت قوانین مصوب و گاه اعمال نفوذ غیرقانونی...
نگاهی متفاوت امام خمینی به کار و کارگری
حضرت امام خمینی (س) برای رفاه حال تمام طبقات مستضعف و به ویژه قشر محروم کارگر رسالت خطیرتری را احساس و اقدامات متعددی را برای رفاه حال کارگران، ایجاد رفاه و رفع اختلافات طبقاتی از طریق برقراری عدالت اجتماعی و بهتر شدن اوضاع آنها و برخورداری از یک زندگی آبرومندانه را به انجام رساندند... حکم آن حضرت به وزیر وقت کار (مرحوم داریوش فروهر) که در 26 اسفند 1357 صادر شده یک نمونه از آن است.
استاد مطهری و فلسفه برای فقه
وی نه تنها در عمل به ترویج و ترجیح فلسفه همت گماشت، بلکه در سال ۱۳۴۱ و اندکی پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی که مخالفتش با اندیشه و رفتار مطهری و دوستانش منجر به مهاجرت استاد مطهری از قم شده بود، در جریان انتشار کتاب «بحثی پیرامون مرجعیت و روحانیت»، حوزه علمیه را به شدت مورد انتقاد قرار داد که چرا به دانشکده فقه و اصول بدل شده و از آفت «عوامزدگی» و «عدم واقعبینی» دور نمانده است.
ما و دست هایی که رسول خدا(ص) بر آنان بوسه زد
آیا برنامه ریزی های کشور به سمت و سویی بوده است که بتواند کرامت انسانی کارگر را در جامعه حفظ کند و جدای از مقوله های فرهنگ سازی آیا توانسته ایم نیازهای اقتصادی کارگران را به نحوی تامین کنیم که این نیازها باعث به تاراج رفتن کرامت انسانی آن ها نشود؟ حفظ شأن و کرامت کارگران به عنوان کسانی که رسول خدا (ص) بر دستان آنان بوسه زده است و یا توجه به رشد فرهنگی و حل معضلاتی مانند از خود بیگانگی کارگران در جهان صنعتی امروز چقدر مورد توجه برنامه ریزان اصلی مسائل کارگران بوده است؟
چمرانِ حاتمیکیا، حاتمیکیایِ خمینی
برای رهروان رسانهای جریانی که خود را روشنفکر میداند چندان مهم نیست که چمران؛ چمرانِ خمینی باشد یا چمرانِ بازرگان. مهم این است که حاتمیکیا به عنوان کارگردان مولف و صاحب امضا کدام طرفی است؟ از نظر کسانی که دغدغه ای بنام انقلاب، شهدا و آرمانهایشان ندارند حاتمیکیای کارگردان "دعوت" یا حاتمیکیای "گزارش یک جشن" میتواند مفیدتر باشد از حاتمیکیای چمران.
«دفتر تحکیم وحدت» اصولگرا و «بحران تمایز»
باید هویت ذاتی انجمنها تئوریزه و عملی گردد تا مرزهای خارجی آنها با تشکلهای غیرمکتبی و نیز تمایز با رقبای مکتبی معلوم شود. اما آنچه در سالهای اخیر شاهد بودهایم، از یک سو چشمداشت نیروهای غیرمکتبی و غیرمذهبی – اعم از لیبرال، مارکسیست، ملی-مذهبی و اصلاحطلبان غیرمکتبی – بوده است و از سوی دیگر، نیروهای اصولگرایی که هیچ نسبتی با تفکر و سوابق خط امامی انجمنها و دفتر تحکیم وحدت ندارند.
آنگاه که «تفکر آوینی» قربانی «تکنیک هستهای» شد!
اگر سال گذشته مناسبت تقویمی شهادت آوینی، رسماً قربانی مناسبت مصوب انرژی هستهای شد، سالهاست که تفکر فرهنگی و تمدنی آوینی، قربانی همان «تکنیک»ی شده که آن را «حجاب» میدانست. به نظر میرسد هشدار او درباره انقلاب اسلامی هم تحقق یافته که "همواره انقلابها بعد از پیروزی و تشکیل نظام به صورتی ناخواسته به جانبی کشیده شدهاند که با اصول محتوایی نهضت مخالفت داشته است."
شعارزدگان «مرگ بر آمریکا» و «زنده باد دموکراسی»
هیچ کدام از دو شعار مرگ بر آمریکا و زنده باد دموکراسی بیوجه نیستند و کاش میشد این دو شعار را با اعتنا به صلاح ملت و اهتمام به اصلاح امور کشور جمع کرد. این جمع در نظر عقل ظاهراً منعی ندارد، اما تجربه میگوید که صاحب عَلَم شعار مرگ بر آمریکا از لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی بیزار است و علاقهای به سیاست صلاح و اصلاح و مجالی برای پرداختن به آن ندارد.
اگر آوینی امروز زنده بود ….
در این ۲۷ سال گذشته استیتیستهای مسلمان در مواجه نظری و عملی با استیتیستهای لیبرال ایرانی به آراء آوینی متوسل شدهاند، با این پارادوکس که نوک انتقاد آوینی نه به سمت دموکراسی غربی، بلکه به سمت تمام مسندهایی است که قدرت مدرن ایرانی توسط آن اعمال میشود. اینجاست که آن سوال کلاسیک عمیقتر میآید که به راستی اگر آوینی امروز زنده بود در کدام صفبندی قرار داشت؟
۳۵ سال پس از رفراندوم تاریخی
نزد رهبر فقید انقلاب وجاهت بینالمللی نظام تازه تاسیس اهمیت بسیار داشته و از این رو ادامه همکاری وزیر خارجه که چهره شناخته شده ای برای دولت های خارجی بوده مغتنم شمرده می شود. بنا براین می توان گفت امام جز مشروعیت ملی به سبب تاسیس نظامی با برپایی انقلابی مردمی و دور از خشونت و مشروعیت مذهبی به خاطر نقش خود و روحانیت در هدایت و پیروزی آن از وجه حقوقی بین المللی غافل نبوده اند. از این رو 47 روز پس از پیروزی انقلاب رفراندوم برگزار می شود.
خطری که اسلامیت و جمهوریت نظام را تهدید میکند
کسانی که در گوشه و کنار کشور، قیم مآبانه، خود اسلام را تفسیر می کنند و بر همان تفسیر خود، راه را بر حضور ملت در عرصه تعیین سرنوشت کشور می بندند، به این بهانه که مبادا حضور مردم، تهدید کننده اسلامیت نظام باشد، باید بدانند که همین ملت ایران بوده است که قرنها اسلام را در آغوش خود پذیرفته است و همین نظامی هم که امروز مدعیانی دارد، حاصل انتخاب این مردم بوده است.
تفاسیر قشری از جمهوریت و امام خمینی؟
هرکسی میتواند برداشت و تفسیر خود را از آراء و نظرات امام خمینی(س) داشته باشد ولی این تفاسیر انحصارطلبانه است که ایجاد نگرانی میکند و امروز بر همه دلسوزان انقلاب فرض است که ابتداً با ایجاد فضای نقد و دیالوگ فضای تکصدایی سالهای گذشته را شکسته و فضا را برای تضارب آراء ایجاد کنند و پس از آن به دنبال یاران اصیل امام رفته و از ایجاد انحراف در انقلاب جلوگیری نمایند.